به گزارش پایگاه خبری حیات به نقل از باشگاه خبرنگاران، عراق، سرزمینی که زخمهای جنگ را با غرور مقاومت التیام بخشیده، بار دیگر در آینه الحشد الشعبی به خود مینگرد. قانونی که جایگاه این سازمان را در ساختار نظامی کشور استوار میکند و تحریمهایی که رهبر آن را هدف قرار دادهاند، دو روی یک سکهاند: تلاش برای تحکیم استقلال ملی در برابر توطئههای خارجی.
نقشهای برای جاودانگی
فالح الفیاض روز گذشته با اطمینان از قانونی سخن گفت که نهتنها الحشد الشعبی را در ساختار نظامی عراق تثبیت میکند، بلکه آن را به نهادی با آکادمیهای تخصصی و هویتی منسجم تبدیل خواهد کرد. این قانون، فراتر از یک مصوبه پارلمانی، نقشه راهی است برای جاودانه کردن نیرویی که از دل مردم برخاسته و در برابر تهدیداتی چون داعش، سدی نفوذناپذیر ساخته است.
اما این تحول، در بستر پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی عراق، چه معنایی دارد؟ الحشد الشعبی که در سالهای بحرانی بهعنوان نیرویی مردمی در کنار ارتش و پیشمرگه جنگید، حالا در حال پوستاندازی به یک نهاد رسمی است. این پوستاندازی، از یک سو پاسخی به نیازهای داخلی برای انسجام نظامی است و از سوی دیگر، واکنشی به تلاشهای خارجی برای به حاشیه راندن این سازمان. الفیاض با تأکید بر تبعیت الحشد از فرمانده کل قوای عراق، شایعات جدایی یا موازیکاری را رد میکند و نشان میدهد که این نیرو، نه رقیب، بلکه مکمل دیگر نهادهای نظامی است.
با این حال، مسیر تصویب این قانون در پارلمان، با توجه به شکافهای سیاسی و فشارهای خارجی، ممکن است با موانعی روبهرو شود. موفقیت این پروژه، به توانایی الحشد در حفظ اتحاد داخلی و خنثیسازی توطئههای خارجی بستگی دارد. نقش الفیاض، بهعنوان مهندسی که این تحول را هدایت میکند، در این میان کلیدی است. او نهتنها باید با چالشهای سیاسی دستوپنجه نرم کند، بلکه باید هویت آرمانی الحشد را نیز حفظ کند؛ هویتی که ریشه در خاک و خون این سرزمین دارد.
خنجر تحریم در تاریکی
تحریم فالح الفیاض توسط ایالات متحده که به بهانههای حقوق بشری انجام شده، بیش از یک اقدام دیپلماتیک، نمایشی از ناکامی استراتژیک است. این تحریم، در عمق خود، اعترافی تلخ به شکست پروژههایی است که سالها برای تضعیف الحشد الشعبی طراحی شده بودند. الفیاض، بهعنوان شخصیتی که توانسته این سازمان را از یک نیروی مردمی به یک نهاد قدرتمند تبدیل کند، هدفی استراتژیک برای دشمنان است. اما این تحریم چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا صرفاً تلاشی برای محدود کردن یک فرد است یا بخشی از نقشهای بزرگتر برای تضعیف استقلال عراق؟ پاسخ در کارنامه الحشد نهفته است. این سازمان، با نقشآفرینی در شکست داعش و حفظ تمامیت ارضی کشور، به نمادی از مقاومت تبدیل شده که نهتنها در عراق، بلکه در منطقه، الهامبخش است. تحریم الفیاض، تلاشی است برای ایجاد شکاف میان الحشد و دولت عراق، اما واکنشهای داخلی نشان میدهد که این تیر به سنگ خورده است.
با این حال، تحریمها بیتأثیر نیستند. محدودیتهای مالی، فشار بر روابط بینالمللی و تلاش برای بدنام کردن الحشد، چالشهایی واقعیاند. اما الفیاض، با تأکید بر اینکه مناصب برایش ارزش مادی ندارند و عملکردش ریشه در اعتقاداتش دارد، نشان داده که این فشارها نمیتوانند اراده او یا سازمانش را در هم بشکنند. تجربه تاریخی نیز گواه است که تحریمها، در برابر ملتی متحد، به تقویت روحیه مقاومت منجر میشوند. در این میان، واکنش عراق به این تحریمها، چه در سطح رسمی و چه مردمی، آزمونی برای میزان استقلال این کشور در برابر فشارهای خارجی خواهد بود.
خون جاری در رگهای مقاومت
فالح الفیاض با اشاره به شهید المهندس و شهید سلیمانی، از هویتی سخن میگوید که در شهادت ریشه دارد. این دو چهره، که به تعبیر او، مهندسان و پشتیبانان الحشد بودند، با جانفشانیشان، روحی تازه در این سازمان دمیدند. شهید المهندس، با طراحی ساختار الحشد، و شهید سلیمانی، با حمایت استراتژیک از آن، نشان دادند که مقاومت، فراتر از یک تاکتیک نظامی، فلسفهای برای زندگی است. الفیاض با توصیف الحشد بهعنوان "شمشیر حقیقت"، آن را در برابر "استکبار ویرانگر" قرار میدهد؛ استکباری که در فلسطین، لبنان و سوریه جز مرگ و ویرانی به ارمغان نیاورده است.
در جهانی که قدرتها با ابزارهای مادی و رسانهای سعی در تحریف حقیقت دارند، الحشد الشعبی با تکیه بر فرهنگ شهادت، راهی متفاوت را برگزیده است. این فرهنگ، نهتنها به نیروهای الحشد انگیزه میدهد، بلکه پیامی به دشمنان است که این سازمان را نمیتوان با فشار یا تحریم از پای درآورد. اما این هویت، چالشهایی نیز به همراه دارد. دشمنان الحشد، با برجسته کردن تفاوتهای ایدئولوژیک، سعی کردهاند آن را در برابر دیگر نیروهای نظامی عراق قرار دهند. الفیاض، با تأکید بر وحدت الحشد با ارتش و تبعیت از فرمانده کل قوا، این توطئه را خنثی میکند. این موضع، نهتنها پاسخی به منتقدان داخلی است، بلکه هشداری به بازیگران خارجی است که نمیتوانند با تفرقهافکنی، مقاومت عراق را تضعیف کنند.
با این حال، حفظ این هویت در بستر تحولات سیاسی و نظامی، نیازمند هوشمندی است. الحشد باید میان آرمانهایش و ضرورتهای عملیاتی تعادل برقرار کند تا همچنان بهعنوان نیرویی مردمی و در عین حال حرفهای، در خدمت ملت باقی بماند.
الحشد و رویای عراقی آزاد
الحشد الشعبی در آستانه یک جهش تاریخی قرار دارد. قانون جدید، اگر به سرانجام برسد، این سازمان را به نهادی با ساختاری حرفهای و ریشهدار تبدیل خواهد کرد که میتواند آینده امنیتی عراق را تضمین کند. آکادمیهای نظامی و فنی، نهتنها به تقویت توان رزمی الحشد کمک میکنند، بلکه آن را به مرکزی برای تربیت نسلی جدید از رهبران نظامی تبدیل خواهند کرد. اما این مسیر، پر از پیچوخم است. اختلافات سیاسی در پارلمان، فشارهای خارجی و تلاش برای تحریف جایگاه الحشد، موانعی جدیاند که نیازمند مدیریت هوشمندانهاند.
تحریم فالح الفیاض، اگرچه در ظاهر اقدامی علیه یک فرد است، در باطن تلاشی برای به زانو درآوردن کل پروژه مقاومت است. اما واکنشهای داخلی نشان میدهد که این اقدام، بهجای تضعیف، به تحکیم جایگاه الحشد منجر شده است. این پارادوکس، ریشه در واقعیتی دارد که الحشد را نهتنها یک نیروی نظامی، بلکه بخشی از روح جمعی عراق میداند. الفیاض، با تجربهای که از سالها حضور در عرصه امنیت ملی دارد، نشان داده که میتواند این چالشها را به فرصت تبدیل کند.
آینده الحشد، به توانایی آن در حفظ تعادل میان آرمان و عمل بستگی دارد. این سازمان باید همچنان صدای مردم باشد، اما در عین حال، باید بهعنوان بخشی از ساختار رسمی کشور، با حرفهایگری عمل کند. عراق، که بارها از دل بحرانها سربلند بیرون آمده، با الحشد و رهبرانش، بار دیگر ثابت خواهد کرد که هیچ زنجیری نمیتواند اراده یک ملت را در بند کشد.
نظر شما