به گزارش خبرنگار پایگاه خبری حیات، میلیونها نوجوان و جوان در جهان، از شرق آسیا تا خاورمیانه، شعرهایی را زمزمه میکنند که اغلب زبانش را نمیدانند؛ اما احساسش را زندگی میکنند. کنسرتهایی که بیش از یک اجرای موسیقی، به آیینی جمعی شباهت دارد و شبکههای اجتماعیای که به میدان دفاع تمامقد از یک گروه هنری تبدیل شدهاند. BTS فقط یک گروه موسیقی کرهای نیست؛ بلکه پدیدهای اجتماعی است که پرسشهای مهمی درباره هویت، نیاز عاطفی، خلأهای فرهنگی و نقش رسانه در شکلدهی به نسل جدید مطرح میکند.
گروه BTS هفت عضو دارد. کیم نامجون (RM)، متولد ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۴، ۳۱ ساله؛ رهبر گروه BTS که نقش اصلی در ترانهسرایی و تولید محتوای مفهومی آثار گروه دارد. کیم سوکجین (Jin)، متولد ۴ دسامبر ۱۹۹۲، ۳۳ ساله؛ مسنترین عضو گروه که بهعنوان خواننده فعالیت میکند. مین یونگی (Suga)، متولد ۹ مارس ۱۹۹۳، ۳۲ ساله؛ رپر و آهنگساز گروه که در بسیاری از آثار BTS نقش محوری دارد. جونگ هوسئوک (J-Hope)، متولد ۱۸ فوریه ۱۹۹۴، ۳۱ ساله؛ رپر و رقصنده اصلی گروه است. پارک جیمین (Jimin)، متولد ۱۳ اکتبر ۱۹۹۵، ۳۰ ساله؛ خواننده و رقصنده که بهواسطه اجراهای احساسی شناخته میشود. کیم تهیونگ (V)، متولد ۳۰ دسامبر ۱۹۹۵، ۲۹ ساله؛ خواننده گروه با فعالیتهای مستقل در حوزه بازیگری و موسیقی است. و جون جونگکوک (Jungkook)، متولد ۱ سپتامبر ۱۹۹۷، ۲۸ ساله؛ جوانترین عضو گروه است که در بخش خوانندگی و اجرا نقش پررنگی دارد.
این گروه از اوایل دههی ۲۰۱۰ وارد صحنهی موسیقی کرهٔ جنوبی شد و برخلاف بسیاری از گروههای کیپاپ، نه تنها بازار داخلی بلکه بازار جهانی را نیز به تسخیر خود درآوردند. اما موفقیت BTS صرفاً به آمار فروش آلبوم یا اجراهای زنده خلاصه نمیشود؛ این گروه با پیوند دادن موسیقی به مطالبات اجتماعی، تجربهی روانی و موضوعات هویتی توانست مرزهای زبان و فرهنگ را پشت سر بگذارد. آثارشان بارها در ردههای اول نمودارهای بینالمللی قرار گرفته، و آنها اولین گروه کیپاپی بودند که در جدول Billboard Hot 100 به رتبهی نخست رسیدند که دستاوردی بیسابقه برای موسیقی غیرانگلیسی به شمار میآید. همزمان، استفاده گسترده و هوشمندانه از شبکههای اجتماعی، ارتباط مستقیم با هواداران و ساخت یک جامعه مجازی منسجم، BTS را از یک گروه موسیقی معمولی فراتر برده و به یک «برند فرهنگی» تبدیل کرده است. همین ویژگیها سبب شده این گروه در کانون توجه تحلیلگران اجتماعی، رسانهای و فرهنگی قرار گیرد.
چرا موسیقی BTS جهانی شد؟
نفوذ BTS فقط نمادین نیست؛ این گروه به یکی از قطبهای اقتصاد فرهنگی کره جنوبی تبدیل شده است. به طور مثال، نام «اثر BTS» برای توصیف تأثیر اقتصادی گستردهی این گروه بر صنعت سرگرمی، گردشگری و حتی صادرات فرهنگی کره استفاده میشود امری که به اقتصاد این کشور میلیاردها دلار سود رسانده است. همچنین، شرکت مدیریت آنها (HYBE) تبدیل به یکی از بزرگترین شرکتهای سرگرمی در جهان شده و ارزش بازار آن به میلیاردها دلار رسیده است. موسیقی آنها با استراتژی بازاریابی دقیق، پیامهای اجتماعی هدفمند و استفاده هوشمندانه از شبکههای اجتماعی تلفیق شد. اما این موفقیت نه صرفاً هنری، بلکه محصول مدیریت صنعتی، فشارهای شدید کاری و تطبیق با استانداردهای جهانی است.
ARMY؛ هواداری یا جامعه هویت؟
هواداران BTS که به نام ARMY شناخته میشوند، یکی از بزرگترین و فعالترین جوامع هواداری در تاریخ موسیقی هستند. آنها نه تنها به موسیقی گوش میدهند، بلکه در تولید محتوا، فعالیتهای آنلاین و حتی فشار رسانهای نقش فعال دارند. این جامعه، برای بسیاری از نوجوانان و جوانان، هویتی اجتماعی که حس تعلق، حمایت و مشارکت در یک «امر جمعی» میدهد. در دنیایی که فردگرایی و انزوا در میان نسل جوان پررنگ شده، چنین تعلق جمعی میتواند منبع آسودگی، امید و حتی مسیر معنا باشد. این وضعیت خصوصاً در هواداران نوجوان که در دورههای حساس هویتی قرار دارند، میتواند به چالشهای جدی روانی بینجامد و آنها را در چرخهای از وابستگی به یک «هویت جمعی» گرفتار کند. گروه بی تی اس با وجود موفقیتها، فشارهای کاری و رژیمهای سخت اعضای گروه، آسیبهای روانی و جسمانی نیز به همراه داشته است. این فشارها نشان میدهند که پشت تصویر خوشایند و موفقیتآمیز گروه، سختیهای قابل توجهی وجود دارد که اغلب برای مخاطبان پنهان است.
فشار روانی، فرسودگی و چالشهای هویتی هفت ستاره کیپاپ
این گروه هفتنفره کرهای که در یک دهه اخیر به نامی جهانی تبدیل شده، نه تنها موسیقی پاپ را دگرگون کرده، بلکه نمونهای از فشار روانی، فرسودگی شغلی و بحران هویتی در صنعت سرگرمی جهانی است. پشت کنسرتهای پرهیجان و لبخندهای روی صحنه، اعضای گروه سالها با اضطراب، افسردگی، رژیمهای سخت غذایی، کنترل شدید زندگی شخصی و فشارهای اقتصادی مواجه بودهاند؛ شرایطی که کارشناسان آن را نمونهای از آسیبهای روانی و اجتماعی در نسل جوان و صنعت سرگرمی میدانند.
اعضای BTS بارها بهصورت علنی از مشکلات روانی خود صحبت کردهاند. Suga و RM در مصاحبهها و آثار هنریشان به دورههای درمان روانشناختی، اضطراب اجتماعی و افسردگی اشاره کردهاند. فشارهای روانی از جمله برنامههای فشرده و تورهای جهانی، روزانه چند ساعت تمرین و اجرای مداوم، بدون فرصت کافی برای استراحت ذهنی و جسمی. این برنامههای سخت باعث فرسودگی شدید و کاهش کیفیت زندگی شده است.
حریم خصوصی اعضای این گروه به شدت کنترل میشود و زندگی دائمی زیر ذرهبین رسانهها و فشار برای حضور دائمی در شبکههای اجتماعی باعث افزایش اضطراب و تنش روانی در آنها شده است.
اضطراب اجتماعی و فشار تصویر عمومی از دیگر مشکلات اعضای این گروه است. انتظار برای حفظ تصویری خاص از خود در همه فضاها، از کنسرت تا مصاحبه و شبکههای اجتماعی، فشار روانی شدیدی ایجاد کرده است. این فشارها میتوانند به اختلالات خواب، افسردگی، اضطراب، حملات پانیک و فرسودگی شغلی منجر شوند و سلامت روانی افراد را به شدت تحت تأثیر قرار دهند.

علاوه بر صحبتهای شوگا درباره افسردگی، بسیاری از دیگر اعضای گروه نیز از مشکلاتی مانند اختلال وسواس فکری–عملی (OCD)، اضطراب اجتماعی و افسردگی سخن گفتهاند. نامجون (RM) نیز در دوران کارآموزی، در گفتوگویی با رسانه Naver از تجربههای خود در زمینه اضطراب و افسردگی صحبت کرده است.
BTS تنها یک گروه موسیقی نیست؛ آنها یک برند چندمیلیارددلاری هستند. سرمایهگذاران، سهامداران و شرکت مادر (HYBE) انتظار دارند، تولید مداوم محتوا و حفظ محبوبیت جهانی، حضور در کمپینها و تبلیغات تجاری بدون وقفه، سودآوری بیوقفه حتی در شرایط خستگی یا مشکلات روانی، این فشار اقتصادی باعث شده است که اعضا حتی در دورههای خستگی شدید یا مشکلات روانی مجبور به فعالیت باشند و تصمیمهای شخصیشان، از ظاهر و پوشش تا سبک زندگی، تحت تأثیر منافع مالی قرار گیرد. نتیجه این فشار، ابزاری شدن انسان و فرسودگی جسمی و روانی است.
اعضا در بسیاری از موارد نمیتوانند تصمیمات شخصی سادهای مانند زمان استراحت، سفر یا تفریح داشته باشند. این کنترل شدید، به ویژه برای نوجوانان و جوانانی که در سنین حساس رشد هویتی قرار دارند، میتواند منجر به اضطراب، افسردگی و احساس انزوا شود. رژیمهای سخت، کنترل بدن و فشار هویتی؛ رژیمهای غذایی و فشار جسمی، در صنعت کیپاپ، بدن هنرمند به دارایی شرکت تبدیل میشود و BTS نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ محدودیت غذایی شدید قبل از اجراها، ترس از اضافهوزن و قضاوت عمومیکنترل وزن و شکل بدن برای حفظ محبوبیت، این رژیمها میتواند به اختلالات خوردن، کاهش اعتمادبهنفس و مشکلات جسمی مزمن منجر شود. برخی اعضا به صورت علنی درباره تجربهی وسواس وزن و اضطراب مرتبط با ظاهرشان صحبت کردهاند.
اعضای گروه، از جمله شوگا و تهیونگ، بهصورت علنی درباره مبارزه خود با مشکلات سلامت روان و افسردگی صحبت کردهاند. شوگا در سال ۲۰۲۱ روی جلد دیجیتال مجله Rolling Stone قرار گرفت و در آن گفتوگو از احساس تنهایی، افسردگی و واقعیت سختِ فشار کاری مداوم، مسئولیتهای سنگین و تمرینهای بیوقفه سخن گفت. همچنین جیمین، یکی دیگر از اعضای BTS، در یک خاطرات تازه منتشرشده، از تجربههای بسیار شخصی خود درباره مشکلات سلامت روان در اوایل سال ۲۰۱۸ پرده برداشت؛ زمانی که به دلیل فعالیتهای فشرده موسیقایی، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی دچار فرسودگی شدید شده بود.
اعضای BTS در موارد مختلف درباره چالشهایی مانند افسردگی، اضطراب، فرسودگی شغلی و فشارهای ناشی از الگوهای ناسالم مردانگی صحبت کردهاند. شوگا از بیخوابی رنج میبرد و جونگکوک نیز با مشکلات سلامت روان دستوپنجه نرم میکرد. جیمین نیز دورههایی از وضعیت نامطلوب روانی را تجربه کرده است.

گروهی هفتنفره که اعضای ظاهرا مذکر آن، فاقد هویت جنسی قطعی هستند. این مساله، یعنی هویت مرزی جنسی، یکی از محورهای شکلگیری پروژهٔ BTS است. پسرانی جوان با اندام، پوشش و هیاتی پسرانه، اما با چهرههایی به شدت ظریف و زنانه که استفاده از میکآپ و زیورآلات زنانه، تشخیص هویت جنسی آنان را دشوار کرده است.
هواداران BTS، که به نام ARMY شناخته میشوند، اغلب رابطهای یکطرفه و عاطفی شدید با اعضای گروه دارند، احساس صمیمیت عمیق با اعضای گروه، واکنش تند به هرگونه انتقاد، جایگزینی روابط واقعی با این رابطه این وابستگی میتواند به انزوای اجتماعی، کاهش استقلال فکری و آسیب هویتی منجر شود.
سبک پوشش، زبان و رفتارهای اعضای BTS در میان هواداران تقلید میشود. این مسأله در بسیاری از کشورها باعث تضعیف هویت فرهنگی بومی و سردرگمی نوجوانان شده است؛ فقدان سواد رسانهای کافی، تقلید بدون تفکر را تشدید میکند؛ نوجوانان بهطور طبیعی به الگوهای جهانی پناه میبرند، حتی اگر با فرهنگ بومی همخوانی نداشته باشند
بازنمایی فرهنگی و جهانیشدن
BTS یکی از مهمترین چهرههای موج فرهنگی کرهای (Hallyu) است؛ پدیدهای که فرهنگ کرهای را از مرزهای شرق آسیا فراتر برده و در سطح جهانی شناخته شده است. موسیقی، سبک زندگی، مد، غذا، زبان و حتی ارزشهای فرهنگی کرهای از طریق BTS در سراسر جهان ترویج یافتهاند — امری که در کتابها و تحقیقات حوزه ارتباطات فرهنگی به عنوان نمونهای از “صادرات فرهنگی موفق” مطرح میشود. برای مثال، علاقهمندی جهانی به یادگیری زبان کرهای تا حدی با محتوای تولید شده برای BTS و ترجمهٔ متون و ویدیوهایشان افزایش یافته است. BTS انعکاسی است از خلأهای ارتباطی، عاطفی و هویتی در جوامع امروز — مسائلی که اگر نادیده گرفته شوند، در قالبهای دیگری تکرار خواهند شد. این موضوع نه فقط درباره یک گروه موسیقی، بلکه درباره نقش هنر و رسانه در شکلدهی به نسلهای جدید است که نیازمند تحلیل نقادانه، آگاهانه و فراتر از هیجان یا نقد سطحی است.

ستاره ها یاد می گیرند چگونه بدرخشند، نه زندگی کنند
در بررسی پدیده ستارهسازی در صنعت سرگرمی کرهجنوبی، بهویژه در حوزه موسیقی پاپ و سینما، یک مؤلفه مغفول اما تعیینکننده بهچشم میخورد، خلأ معنویت. خلأیی که بهتدریج به احساس پوچی، فرسودگی روانی و در مواردی به فروپاشی کامل هویت فردی منجر میشود. ستارههایی که در ظاهر، همهچیز دارند شهرت، ثروت، میلیونها هوادار اما در باطن، با نوعی تهیبودن درونی دستوپنجه نرم میکنند.
صنعت سرگرمی کره بر پایه رقابت شدید، انضباط آهنین و سودآوری حداکثری بنا شده است. در این ساختار، انسان نه بهعنوان یک موجود چندبعدی با نیازهای روحی و معنوی، بلکه بهمثابه «محصول» دیده میشود. هنرمند از نوجوانی وارد چرخهای میشود که در آن، بدن، چهره، صدا، احساسات و حتی سبک زندگیاش تحت کنترل قراردادهاست. در چنین فضایی، جایی برای معنا، تأمل درونی و اتصال به ارزشهای پایدار باقی نمیماند.
نبود معنویت ، نه لزوماً به معنای دین رسمی، بلکه به مفهوم داشتن افق معنابخش برای زندگی باعث میشود فرد هویت خود را صرفاً از نگاه دیگران و میزان دیدهشدن تعریف کند. وقتی تشویقها کم میشود، وقتی رتبهها سقوط میکند یا توجه رسانهها به ستارهای جدید معطوف میشود، آنچه باقی میماند، خلأ عمیق است؛ خلأیی که با پول و شهرت پر نمیشود.
این وضعیت محدود به موسیقی نیست. در سالهای اخیر، خبرهای تلخی از خودکشی برخی بازیگران و چهرههای سرشناس کرهای منتشر شده که افکار عمومی جهان را شوکه کرده است. الگوی مشترک بسیاری از این موارد، فشار شدید کاری، قضاوت بیامان افکار عمومی، تنهایی، و نداشتن تکیهگاهی معنوی یا روانی بوده است. جامعهای که موفقیت را بت میکند، شکست یا حتی «کمتر دیدهشدن» را برنمیتابد؛ و همین، افراد را به مرزهای خطرناک روانی میرساند.
نکته قابلتأمل آن است که در روایت رسمی این صنعت، کمتر به «معنای زندگی» پرداخته میشود. آموزشها بر تکنیک، انضباط و تصویرسازی متمرکز است، نه بر تابآوری، خودشناسی و آرامش درونی. در نتیجه، ستارهها یاد میگیرند چگونه بدرخشند، اما نه چگونه زندگی کنند. این شکاف، همان جایی است که پوچی شکل میگیرد. صنعتی که انسان را تنها به «کارکرد» تقلیل میدهد، ناگزیر با بحرانهای انسانی مواجه خواهد شد.
انتهای پیام/
نظر شما