کد خبر 272307
۲۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۳

شکست‌های پیاپی در طرح‌های هایپرسونیک آمریکا

شکست‌های پیاپی در طرح‌های هایپرسونیک آمریکا

در حالی‌که چین و روسیه با سرعت در حال گسترش زرادخانه‌های هایپرسونیک خود هستند، آمریکا با لغو پیاپی طرح های خود از رقابت عقب نشسته است.

به گزارش پایگاه خبری حیات به نقل از باشگاه خبرنگاران، در ادامه شکست‌های پرهزینه آمریکا در توسعه تسلیحات هایپرسونیک، نیروی دریایی ایالات متحده به‌طور رسمی برنامه موشکی «تهاجمی ضد سطح با پرتاب هوایی هایپرسونیک» موسوم به HALO را لغو کرد؛ برنامه‌ای که قرار بود ستون فقرات فاز دوم ابتکار تهاجمی ضد سطح این نیرو (OASuW Inc ۲) باشد. HALO قرار بود یک موشک دوربرد، پرسرعت و قابل پرتاب از جنگنده باشد که بتواند شناورهای دشمن را با سرعت‌های هایپرسونیک نابود کند. اما محدودیت‌های بودجه‌ای، چالش‌های فنی و تغییر در اولویت‌های راهبردی منجر به توقف رسمی این پروژه شد.

کاپیتان ران فلندرز، سخنگوی نیروی دریایی، در این باره گفت: «در پاییز ۲۰۲۴، نیروی دریایی به‌دلیل محدودیت‌های مالی که امکان تحقق برنامه در جدول زمان‌بندی تعیین‌شده را غیرممکن می‌ساخت، تصمیم به لغو مرحله طراحی و توسعه مهندسی (EMD) پروژه HALO گرفت.» وی افزود: «این تصمیم پس از تحلیل دقیق روندهای هزینه، عملکرد برنامه و وضعیت صنایع تسلیحاتی در مقایسه با اولویت‌ها و تعهدات مالی موجود اتخاذ شد.»

پروژه‌ای بلندپروازانه با تکیه بر غول‌های نظامی

در سال ۲۰۲۳، قراردادهای اولیه HALO به دو شرکت بزرگ صنایع دفاعی، ریتئون و لاکهید مارتین، اعطا شده بود. اگرچه جزئیات طراحی این موشک‌ها به‌طور عمومی منتشر نشد، اما به‌طور گسترده‌ای گمان می‌رفت که هر دو طرح بر اساس فناوری‌های پیشرانش پیشرفته مانند رم‌جت یا اسکرم‌جت برای دستیابی به سرعت‌های مافوق‌صوت طراحی شده‌اند. قرار بود این سامانه‌ها ابتدا بر روی جنگنده‌های F/A-۱۸E/F سوپرهورنت مستقر شوند و سپس برای پلتفرم‌های دریایی و زیردریایی‌ها نیز سازگار گردند. این دو شرکت پیش از این در برنامه «مفهوم سلاح تنفسی هایپرسونیک» (HAWC) آژانس دارپا نیز مشارکت داشتند که زمینه‌ساز پروژه «موشک کروز تهاجمی هایپرسونیک» (HACM) نیروی هوایی آمریکا بود. با وجود این پیش‌زمینه فنی و سابقه تحقیقاتی، پروژه HALO نیز نتوانست از مانع‌های مالی و لجستیکی عبور کند.

تکرار شکست‌ها؛ از ARRW تا HALO

لغو HALO تنها چند ماه پس از کنار گذاشتن پروژه دیگر نیروی هوایی، یعنی «سلاح واکنش سریع با پرتاب هوایی» (ARRW)، صورت گرفت. ARRW که تحت هدایت لاکهید مارتین توسعه یافته بود، قرار بود یک گلایدر هایپرسونیک را از بمب‌افکن B-۵۲ شلیک کند و به سرعت‌هایی فراتر از ماخ ۵ برسد. اما این پروژه نیز با شکست‌های پیاپی در آزمایش‌ها، پیچیدگی‌های فنی و محدودیت‌های طراحی مواجه شد. حتی تزریق منابع مالی بیشتر نیز نتوانست آن را از سقوط نجات دهد؛ چرا که تردیدهای راهبردی در پنتاگون روزبه‌روز افزایش یافت.

ضربه به جاه‌طلبی‌های هایپرسونیک آمریکا

این دو لغو پیاپی نشان می‌دهند که مشکل آمریکا فقط در دو پروژه خاص نیست، بلکه نشان‌دهنده بازنگری کلان در راهبرد توسعه تسلیحات هایپرسونیک است. موشک‌های هایپرسونیک تا همین اواخر به‌عنوان ابزار کلیدی برای حفظ توازن فناوری با قدرت‌هایی مانند چین و روسیه تلقی می‌شدند. اما اکنون به‌نظر می‌رسد آمریکا به‌دنبال ارزیابی دوباره از هزینه‌ها، امکان‌پذیری عملیاتی و کارایی واقعی این سلاح‌ها در میدان جنگ است.

نیروی دریایی، که پیش‌تر مسیر توسعه‌های بلندپروازانه را در پیش گرفته بود، حالا تمرکز خود را بر روی سامانه‌هایی گذاشته که اثبات‌شده، قابل‌اعتماد و در دسترس هستند. در مرکز این راهبرد تازه، موشک ضد کشتی بردبلند LRASM قرار دارد که بر پایه موشک زیرصوت JASSM ساخته شده است. با وجود آن‌که فاقد سرعت‌های مافوق‌صوت است، اما از مزایایی، چون هدایت دقیق، پنهان‌کاری و قابلیت استقرار واقعی برخوردار است.

نسل بعدی LRASM با برد بیشتر و قابلیت بقا در شرایط سخت، هم‌اکنون در دست توسعه است. همچنین نیروی دریایی موشک AIM-۱۷۴B را نیز وارد خدمت کرده که نسخه هوابرد خانواده SM-۶ است و ابتدا برای مأموریت‌های سطح‌پرتاب چندمنظوره طراحی شده بود، اما اکنون به‌عنوان یک سلاح ضدکشتی پرسرعت در حال بهره‌برداری است.

واقع‌گرایی در برابر ماجراجویی فناورانه

تجربه HALO و ARRW بار دیگر دشواری‌های فنی پرواز هایپرسونیک را یادآور شد؛ از سیستم‌های پیشرانش و حفاظت حرارتی گرفته تا هدایت دقیق در سرعت‌های بالا. در شرایطی که بودجه نظامی آمریکا تحت فشار است، پنتاگون ترجیح داده روی فناوری‌های موجود و اثبات‌شده تمرکز کند تا پروژه‌هایی پرریسک با بازدهی نامشخص. اما این انتخاب محتاطانه، در حالی صورت می‌گیرد که رقبای اصلی آمریکا در حال پیشروی هستند.

رقبا جلوتر حرکت می‌کنند

روسیه و چین، دو رقیب راهبردی واشنگتن، در سال‌های اخیر گام‌های بزرگی در توسعه و استقرار تسلیحات هایپرسونیک برداشته‌اند. موشک کینژال روسیه، که در جنگ اوکراین استفاده شد، یکی از معدود سلاح‌هایی است که به‌طور عملیاتی در سرعت‌های هایپرسونیک به کار گرفته شده است. گرچه کارشناسان غربی درباره ماهیت واقعی هایپرسونیک بودن کینژال تردید دارند، چرا که بر پایه موشک‌های بالستیک ساخته شده و احتمالاً قابل رهگیری است، اما استفاده عملیاتی آن نشان می‌دهد مسکو حاضر است این نوع سلاح‌ها را در میدان واقعی به کار گیرد.

چین نیز رویکردی سیستماتیک و مبتنی بر دکترین در پیش گرفته است. گلایدر هایپرسونیک DF-۱۷، که در رژه‌های نظامی چین به نمایش درآمده، reportedly در ارتش چین وارد خدمت شده است. هرچند هنوز در میدان نبرد آزمایش نشده، اما استقرار رسمی آن پیامی روشن از عزم پکن برای تلفیق فناوری‌های هایپرسونیک با قدرت نظامی‌اش دارد. برخی تحلیل‌گران هشدار می‌دهند که DF-۱۷ با قابلیت مانورپذیری بالا در سرعت‌های شدید، تهدیدی جدی برای سامانه‌های دفاع موشکی آمریکا و متحدانش، به‌ویژه در منطقه هند و اقیانوس آرام، محسوب می‌شود.

عقب‌نشینی یا بازاندیشی راهبردی؟

در حالی‌که چین و روسیه در حال گسترش زرادخانه‌های هایپرسونیک خود هستند، ایالات متحده به‌نظر می‌رسد در حال عقب‌نشینی است. اما پرسش این‌جاست که آیا این عقب‌نشینی موقت و تاکتیکی است یا نشانه‌ای از کناره‌گیری بلندمدت از عرصه رقابت تسلیحاتی آینده؟ اگرچه رویکرد کنونی پنتاگون بر اثربخشی، قابلیت تعامل و آمادگی فوری تمرکز دارد، اما ممکن است در بلندمدت موجب از دست رفتن مزیت‌های فناورانه شود. چالش اصلی واشنگتن، یافتن تعادلی میان احتیاط مالی و حفظ برتری استراتژیک در برابر رقبایی است که در مسیر تهاجمی‌تری حرکت می‌کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha