کد خبر 268034
۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۶

«حیات» گزارش می‌دهد؛

شهید «سیدعبدالحسین دفتریان»؛ همراه رجا، همسفر باهنران شد...

شهید «سیدعبدالحسین دفتریان»؛ همراه رجا، همسفر باهنران شد...

تا مدت‌ها، پیکر داخل آسانسور دفتر نخست وزیری را که از دود انفجار خفه شده بود، منافقین و عناصر مشکوک و نفوذی، مسعود کشمیری جا زدند و ذهن همه را منحرف کردند، اما آن پیکر مطهر که پس از شهادت هم از جفای اهل نفاق زخم دید، متعلق به یکی از مخلص‌ترین یاران دو ققنوس قاف شهادت: «رجایی» و «باهنر»؛ شهید بزرگوار «عبدالحسین دفتریان» بود. شهیدی که تا امروز هم ناشناخته و غریب مانده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هشتم شهریور ۱۳۶۰، روز عاشورای دو شهید بزرگ خدمت، رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی و مردمی؛ «رجایی» و «باهنر» است اما در این میان، شهیدی دیگر را کمتر شناخته‌ایم. شهیدی که سلوکش تجلی خدمت بود و حیاتش تبلور اخلاق و فضیلت. شهید «سیدعبدالحسین دفتریان» مدیرکل مالی نخست وزیری

در تلاش معاش خانواده

سال ۱۳۲۳ در خانواده‌ای متوسط در استان اصفهان به دنیا آمد. پدرش سیدمحمود، یک روحانی بود و مادرش نبات نام داشت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با تلاش فراوان همراه با اشتغال برای رفع مشکلات مالی و معیشتی خانواده گذراند. روزها کار و فعالیت می کرد و شب ها به تحصیل علم و دانش می‌پرداخت. او توانست پس از پایان خدمت سربازی مدرک دیپلم را اخذ کند و در سال ۱۳۴۸ وارد مدرسه عالی بازرگانی شد و همزمان در دیوان محاسبات مشغول به کار شد. او ضمن اشتغال به تحصیل شبانه در مدرسه عالی بازرگانی، موفق به دریافت مدرک لیسانس بازرگانی شد. در سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد و دو پسر و یک دختر از او به یادگار ماند.

اخذ مدرک لیسانس حسابداری و اقتصاد در سال ۱۳۵۲ به سیدعبدالحسین این امکان را داد که ضمن برعهده گرفتن مسئولیت امور مالی سازمان محیط زیست، با عنوان سرممیزی وزارت مسکن و شهرسازی به کار مشغول شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست هیئت مدیره شرکت واحد را بر عهده گرفت،‌ پس از آن به ریاست امور مالی و ذیحساب دانشگاه تربیت معلم و مدتی بعد به مدیرکلی امور مالی نخست‌وزیری منصوب شد. 

شهید «سیدعبدالحسین دفتریان»؛ همراه رجا، همسفر باهنران شد...

مدیریت مالی نخست وزیری؛ الگوی پاکدستی و اخلاقمداری

شهید دفتریان مسئولیت مدیریت مالی نخست‌وزیری را بر عهده داشت و به گواهی کلیه کسانی که به نحوی با وی آشنایی داشتند، فردی بسیار جدی، صدیق و پرکار بود.

«مصطفی مهذب» ذی‌حساب و مدیرکل امور مالی رئیس‌جمهوری در آن دوران، در مورد شخصیت و سوابق و نحوه شهادت و اتفاقات بعد از شهادت عبدالحسین دفتریان خاطرنشان می‌کند:

«شهید عبدالحسین دفتریان را سال‌ها قبل از آن واقعه می‌شناختم. او شخصیتی ولایی، روشنفکر، متدین، ضد مجاهدین خلق و منافقین داشت...

با فرار بنی‌صدر و انتخاب شهید رجایی به‌عنوان رئیس‌جمهور، با حکم وزارت دارایی، من ذی‌حساب رئیس‌جمهور و شهید دفتریان ذی حساب شهید باهنر شد.

پیش از این شهید دفتریان عضو هیئت‌مدیره شرکت واحد بود و قبل از سال ۵۰ وارد وزارت دارایی شد. من هم در ریاست‌جمهوری، وزارت دفاع و چند ارگان دیگر ذی‌حساب بودم.

من تمام مسائل ذی‌حسابی را برای معاون اداری و مالی شهید رجایی آماده می‌کردم. اما شهید باهنر کلیه قراردادها و چکها را خودشان امضا می‌کردند.

در روز حادثه نیز شهید دفتریان طبق روال اسناد را برای امضا به دفتر نخست‌وزیری بردند. او همیشه مدارک را به رئیس‌دفتر تحویل می‌داد و می‌گفت: قبل از این که شهید باهنر از جلسه خارج شوند، این مدارک را برای امضا به ایشان تحویل دهید.»

شرح روز شهادت...

روز حادثه، زمانی که می‌خواست برای تحویل اسناد برود، در همین حین، انفجار رخ می‌دهد و او در آسانسور گیر می‌افتد.

به گفته حاضران، فرد داخل آسانسور با سر و صدا سعی می‌کند تا نظر اطرافیان را جلب کند ،حتی با دست کمی در را باز می‌کند؛ اما به دلیل نرسیدن اکسیژن، خفگی به او دست می‌دهد.

در این حین که کسی خبر و اطلاعی از شهید دفتریان نداشت، منافقین از این موقعیت استفاده کرده و شایعه‌ای مبنی بر اینکه فرد داخل آسانسور کشمیری است، منتشر می‌کنند.

شهید دفتریان را کشمیری جا زدند و او را دزدانه از کشور خارج کردند!

علت شهادت را خفگی اعلام کردند. در ساختمان سه طبقه، آسانسور بین طبقه اول و دوم گیر کرده بود. به احتمال زیاد هنگام رفتن به طبقه دوم این اتفاق رخ داد.

برخی بعد از حادثه سعی داشتند مسعود کشمیری که عامل حادثه بود، را شهید معرفی و برایش جنازه‌ای دست‌وپا کنند و به روایتی کوشیدند پیکر شهید دفتریان را به جای کشمیری جا بزنند. این هم از مظلومیت و غربت این شهید عزیز بود. پس از پیدا شدن پیکر شهید دفتریان و برملا شدن توطئه دشمن، حتی برخی می‌گفتند او را در جوار شهدا دفن نکنیم! با پیگیری دکتر نمازی و خبر فرار کشمیری از کشور، مراسم تشییع با شکوهی برای شهید دفتریان برگزار و آن شهید والامقام در کنار دیگر شهدا در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. منافقان با این کار زمینه فرار کشمیری را فراهم کردند. او با لباس مبدل و گذرنامه جعلی از کشور خارج شد.

شهید «سیدعبدالحسین دفتریان»؛ همراه رجا، همسفر باهنران شد...

گر سوی مستان می روی، مستانه شو، مستانه شو...

«مصطفی مهذب» همکار شهید می‌گوید: «زمانی که آقای شعبانی (مدیر کل دفتر وزارت دارایی سابق) و همسر شهید دفتریان به سراغ من آمدند. خانم دفتریان گفتند مطمئن هستند که همسرشان در دفتر نخست وزیری حضور دارد. با توجه به اینکه می‌دانستیم یک نفر در آسانسور گیر افتاده، برای ما ثابت شد که آن فرد، شخص شهید دفتریان است. اگر در همان ساعت اولیه انفجار، امدادرسانی می‌شد ایشان قطعا زنده می‌ماند.

وقتی درب آسانسور باز شد هاله‌هایی از دود، از آن خارج شد. این توطئه زمانی برملا شد که پیکر شهید دفتریان شناسایی شده و در حال آماده شدن برای تشییع بود.

شناسایی پیکر، راحت بود. علت شهادت را خفگی اعلام کردند. در ساختمان سه طبقه، آسانسور بین طبقه اول و دوم گیر کرده بود. به احتمال زیاد هنگام رفتن به طبقه دوم این اتفاق رخ داد. علت دیگر این فاجعه می‌تواند امنیت بالای آسانسور باشد که هوا نفوذ کمی به داخل داشت. حضور شهیدانی همچون رجایی و باهنر، مانع از توجه به دیگر حاضران در این انفجار شد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha