کد خبر 266111
۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۰

گزارش «حیات» از سالروز درگذشت نقاش بزرگ معاصر؛

استاد «کمال‌الملک»؛ کمال هنر ایران در عصر گذار از سنت به تجدد

استاد «کمال‌الملک»؛ کمال هنر ایران در عصر گذار از سنت به تجدد

بسیاری از ما با او را با تابلوی مشهور «تالار آینه»اش می‌شناسیم و خیلی‌ها هم با منظره‌های بدیع و چهره نگاری های استادانه‌اش، نسل ما هم از کودکی با فیلمی که زنده یاد «علی حاتمی» درباره او ساخت نامش را شنید... اما هرچه هست، «محمد غفاری» یا همان «کمال‌الملک»، آخرین جلوه هنر ایرانی در روزگار گسست‌ها و گذارها بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، 27 مرداد 1319، روزی است که چهره صاحب نام و تاثیرگذار تاریخ نقاشی ایران: مرحوم «میرزا محمدخان غفاری» ملقب به «کمال‌الملک» و «پدر نقاشی ایران»، پس از یک عمر طولانی و پرثمر 95 ساله و تربیت نسلی از شاگردان که خود، هریک در عالم هنر، استادی بنام شدند، رخت از عالم خاک به سراچه افلاک سپرد.

مردی که پیرامونش از موافق و مخالف، بسیار گفته‌اند. از نقاشی کپیه‌کار و مقلد و فاقد خلاقیت اصیل هنری که روح ابداع را در نقاشی ایرانی از میان برد، تا کسی که زمینه‌ساز نوآوری در هنر ایران شد. اما قدر مسلم، یک چیز را نمی‌توان انکار کرد؛ کمال الملک، تنها نقاش ایرانی است که در طول یک قرن، نام و نشان خود را درمیان عامه مردم، به عنوان شمایلی از نقاش بومی و ملی، تثبیت کرد.

محمد جان! اگر می‌خواهی نقاش خوبی شوی، باید مدام کار کنی!

محمد غفاری ملقب به کمال‌المُلک، یکی از مشهورترین شخصیت‌های تاریخ هنر ایران در سال 1224 در خانواده ای سرشناس و هنرمند در کاشان به‌دنیا آمد. او برادرزاده «صنیع الملک» از نقاشان بزرگ و بنام ایران در عصر قاجار است. پدر محمد، در ابتدا خود به تعلیم نقاشی او پرداخت و به او توصیه کرد: «محمد جان! اگر می‌خواهی نقاش خوبی شوی، باید مداوم کار کنی و تا می توانی طرح بزنی و نقاشی بکشی.»

پس از گذشت سه سال تحصیل در دارالفنون، هنگام بازدید ناصرالدین شاه از این مدرسه، تابلویی از چهره اعتضاد السلطنه، رئیس وقت مدرسه دارالفنون را مشاهده کرد و تحت تاثیر قرار گرفت. او را فرا خواند و دستور داد تا یکی از تالار های کاخ گلستان را به عنوان نقاش‌خانه در اختیارش بگذارند و برایش مقرری و مواجب نیز تعیین کنند.

استاد «کمال‌الملک»؛ کمال هنر ایران در عصر گذار از سنت به تجدد

از  «پیشخدمت» و «جناب نقاش‌باشی» دربار ناصری تا «کمال‌الملک» ایران

 ابتدا عنوان (خان) و پیشخدمت مخصوص به او داده شد اما مدتی بعد به مقام نقاش باشی ارتقاء یافت و کارهای او نیز هر روز بیش از پیش، ستایش و تحسین همگان را بر می‌انگیخت، تا آنجا که شاه قاجار خود نیز شاگردی استاد را پذیرا شد و او را به لقب کمال الملک مفتخر ساخت و برای تکمیل اطلاعات و مهارت های پیشین خود در کار نقاشی، روزانه ساعاتی را نزد وی به شاگردی می پرداخت. در این مدت، کمال الملک بیش از 170 تابلو کشید که مشهورترین آنها «تالار آیینه» است.

مهارت و استادی او در نقاشی از طبیعت، مناظر طبیعی، عمارات و ابنیه سلطنتی و اردوها و شکارگاههای شاهی و پرتره‌سازی از رجال درباری قاجار، چنان بود که تبدیل به معیار و الگویی ممتاز و منحصربه‌فرد از سلوک نقاشانه و ترسیم منظری از چیره‌دستی و قدرت قلم و پختگی در پرداخت اثر شد و در امتداد خود، از درون دربار و فضاهای خاص سلطنتی، روی به متن جامعه و زندگی توده مردم کوچه و بازار نهاد و دورنمایی از قابلیت نقاشی ایران را در اعتدال و توازنی از سنت و نوآوری در کار خود ترسیم کرد.

از مطالعه نقاشی اروپا تا پایه‌گذاری نهاد آموزش آکادمیک هنر در ایران

در آغاز سلطنت مظفر الدین شاه، کمال الملک برای مطالعه و ادامه تحصیلات در زمینه زبان فرانسه و نقاشی به اروپا رفت و بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذراند و از موزه های مهم شهر های رم، فلورانس و پاریس دیدن کرد و در آنجا با آثار هنرمندان به نام آشنا شد و از شاهکارهای بزرگانی چون: «روبنس»، «تی سین» و بویژه «رامبراند»، نقاشی کرد .سفر به اروپا در اسلوب کار و طرز دید او اثرگذار بود.

او بعد از بازگشت به ایران، با انگیزه بنیان‌گذاری نهادی نوین برای آموزش علمی و منسجم هنر و تربیت شاگرد و انتقال مهارت‌های هنری، «مدرسه صنایع مستظرفه» را تاسیس کرد و مدیریت آن را بر عهده گرفت.

استاد «کمال‌الملک»؛ کمال هنر ایران در عصر گذار از سنت به تجدد

میراث «کمال‌الملک» در ترازوی تحلیل و نقد

کمال‌الملک نخستین مکتب هنری به سبک واقع‌گرایی را به ارمغان آورد. با این حال درباره سبک کاری او و نوگرایی‌اش، نظرهای موافق و مخالف، بسیار است. «آیدین آغداشلو» نقاش و پژوهشگر تاریخ هنر معتقد است: «بدون شک، کمال‌الملک مهمترین نقاش ۱۰۰ ساله گذشته کشور است.

او به عنوان یک نقاش واقع‌گرای آکادمیک، توانست شهرت و جایگاهش را در هنر ایران تثبیت کند. اهمیت کمال الملک در این دوران به خاطر مهارت اجرایش در هنر واقع‌گرا و آکادمیک یعنی شیوه‌ای که در نگارگری قدیم ایرانی و مکتب زند و قاجار وجود نداشت، است. با این حال باید توجه داشت، سبک کمال‌الملک و شاگردانش به هیچ وجه موجب ورود هنر مدرن به ایران نشد، چون این هنر از خاستگاه دیگری می‌آمد.»

حلقه پیوند توده‌ مردم با هنر

«محمدابراهیم جعفری» از زاویه دیگری به تاثیر محمد غفاری به هنر نگاه می‌کند: «کمال‌الملک سبب آشتی مردم با هنر شد، زیرا نگاه به مردم را در آثارش مورد توجه قرار داد. او می‌گوید: روند فعالیت هنری کمال‌الملک نشان می‌دهد که او به اصالت هنر معتقد بود. کمال‌الملک هنر رئالیستی مبتنی بر اصول واقع‌گرایی نقاشی عصر رنسانس را به‌میان توده مردم آورد و شاهد هستیم که او در آثارش چگونه مردم را به شکل رئال نقاشی کرده است. این موضوع در تابلو «فالگیر» او مشهود است که دقت کارش را می توان با عکاسی مقایسه کرد.»

استاد «کمال‌الملک»؛ کمال هنر ایران در عصر گذار از سنت به تجدد

کمال‌الملک؛ شمایل یک «نقاش ملی»

«قباد شیوا» از پیشکسوتان گرافیک معاصر نیز معتقد است: «کمال‌الملک پدیده‌ای بود که توانست با هنرش روح و قلب مردم را تسخیر کند. نقش استاد کمال الملک در عرصه هنرهای تجسمی به خصوص در کشور ایران و نه لزوما در عرصه جهانی، تحولی بود در انتقال نقاشی واقع‌گرایانه‌ رنسانس اروپایی به ایران.

کمال‌الملک را نمی‌توان تنها در استادی در نقاشی واقع‌گرایانه ارزیابی کرد، بلکه در یک تمامیت خصوصیات اخلاقی و صفات انسانی و ایستادگی‌اش در زندگی سیاسی و اجتماعی وقت و نگاه مردمی این استاد نیز باید دیده شود. او هنرمندی مردمی و مردم‌دار بود و هیچ‌گاه خود را به فضای سیاسی آن زمان نفروخت.»

سال‌های غربت و انزوا تا مرگ

کمال‌الملک حاضر نشد به رضاخان روی خوش نشان دهد و حتی تقاضای وی برای ترسیم چهره محمدرضا (ولیعهد) را رد کرد. این موضع‌گیری منجر به برخورد و بی‌عنایتی حکومت با او شد و به دنبال آن، وزارت معارف چنان که دلخواه رضاشاه بود بودجه مدرسه صنایع مستظرفه را که تحت مدیریت کمال‌الملک اداره می‌شد، قطع کرد و مشکلات متعدد دیگری را پیش روی او قرار داد. به ناچار انزوا گزید و سرانجام در ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی در ۹۵ سالگی چشم از جهان فرو بست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha