به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ دین اسلام و مکتب شیعه همواره از سوی کوردلان، آماج کینهتوزیهای فراوان بوده است و این مهم همواره در طول تاریخ تکرار شده است، بهنحویکه وقتی از برخی از برههها گذر میکنیم متوجه این موضوع میشویم. در واقع دشمن و دشمنیها آنقدر تکرار شده که دارای الگویی همیشگی است و برخی از این اتفاقات همیشگی باعث شده است تا دل شیعه تا ابد بسوزد. اولین باری که این موضوع رخ داد، به سالهایی برمیگردد که مکتب شیعه ولو با سوختن جان و از دست دادن عزیزانش، جانی تازه گرفت.
در سال ۶۱ هجری زمانی که لشکریان عمربن سعد امام حسین (ع) را به شهادت رساندند؛ به غارت اموال آنان پرداختند و «بجدل بن سلیم کلبی» جزو افرادی بود که شقاوت را به اعلی درجه خود رسانده و انگشت مبارک امام حسین (ع) را به همراه انگشترش برید و به غارت برد. در ادامه مختار ثقفی نیز که به خونخواهی امام حسین (ع) و یارانش برآمده بود؛ بجدل را نیز مانند دیگران به سزای عمل خود رساند و با قطع کردن دست و پاهای او اجازه داد تا آنقدر در خون خود غلتیده تا به درک واصل شود.
پس از این واقعه دردناک و در گذر سالها، مردی از همان راه پیدا شد که عمرش را در دفاع از مردم دنیا صرف کرد. او کسی بود که فقط مردم کشورش؛ مسلمان یا ایزدی؛ برایش فرقی نمیکرد و خودش را ورای مرزها میدید و موظف برای دفاع از انسانیت میدانست. «شهید حاج قاسم سلیمانی» که سالها در دفاع از مردم و هجمه داعش مبارزه کرد، عاقبت در بامداد سیزدهم دیماه سال ۱۳۹۸ در اقدامی تروریستی، به همراه معاون رئیس سازمان الحشدالشعبی و چند نفر از رزمندگان مقاومت هنگام خروج از فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند و از پیکرش جز انگشت و انگشتری، چیزی باقی نماند.
جلوتر میآئیم، حالا نسل عوض شده است؛ اما بر خلاف آنچه میگویند؛ داغی دیگر و حماسهای دیگر را اما یک جوان دهه هشتادی رقم میزند. «شهید آرمان علی وردی» در بحبوحه موشدوانی های دشمن برای اغتشاشات داخلی به شهادت میسد. جوان دهه هشتادی که در مظلومانهترین حالت ممکن به شهادت رسید و برای دفاع از خود در برابر اغتشاشگران تنها دستانش را روی سرش میگذاشت تا ضربات به سرش اصابت نکند اما یزدیان زمانه چنان با بلوکهای سیمانی بر سر او ضربه می زنند که انگشت و انگشتری له میشود تا جایی که در بیمارستان مجبور میشوند بهدلیل تورم زیاد انگشتان آن را از دستش دربیاورند.
زمان سپری میشود؛ ۳۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۳ بار دیگر دل مردم ایران می لرزد. ساعتی از وصول اخبار هولناک اولیه که میگذرد، گمانهزنیها قوت میگیرد. هلیکوپتر حامل رئیس جمهور کشورمان به همراه هیات همراه ایشان در سفر استانی به آذربایجان شرقی سقوط میکند و همه سرنشینان آن به شهادت میرسند. اینبار نیز ما فردی را از دست میدهیم که دل یک ملت را با رفتنش میسوزاند؛ رئیس جمهور شهیدمان و آنچه از ایشان باقی میماند نیز انگشتری است که هدیه رهبر معظم انقلاب اسلامی به ایشان بوده است.
آری راه یکی است و مسیر شهادت تا ابد برای همه باز است. هر کسی در راهی که میرود در مسیر شهادت می تواند قرار گیرد. هر آنکس که دنباله رو راه امام حسین (ع) باشد، در هر پست و مقامی می تواند این حلاوت را درک کند؛ بنابراین شهادت رئیس جمهور، طلبه، دانش آموز، سردار، کارگر و ... نمیشناسد؛ بلکه باید انتخاب شوی؛ در واقع باید شهید باشی تا شهید شوی.
نظر شما