به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، دوم خردادماه سال 1361، سردار شهیدی موج طوفانی جانش را به کران دریای آرامش رحمت و رضایت دوست به سکون رساند که پیشتاز فتح الفتوح «فتح المبین» شده بود و پیشاهنگ پیروزی «بیت المقدس»، شهید «محمود شهبازی دستجردی» فرمانده سپاه همدان و قائم مقام «تیپ 27 محمد رسول الله(ص)» که منبع نورافشان معنویت و معرفتی است در کهکشان کرامات مردان جهاد و شهادت منظومه دفاع مقدس...
از کشاورزی تا مهندسی صنایع
شهید محمود شهبازی دستجردی در سال ۱۳۳۷ در یک خانواده مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد پدرش کشاورزی ساده زیست و مومن بود. محمود از بدو کودکی، طعم فقر و محرومیت را چشید، او در دامان پدری زحمتکش و پارسا و مادری پاکدامن، با احساسات اصیل مذهبی رشد و تربیت یافت. محمود قرآن را نزد مادرش که خود فرزند روحانی بود آموخت و تحصیلات دوره ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رساند و برای ادامه تحصیل، وارد دبیرستان احمدیه حکیم سنایی اصفهان شد. پس از چندسال تلاش و کوشش، مدرک دیپلم خود را با نمرههای خوب، در سال ۱۳۵۶ دریافت کرد و در همان سال، در کنکور شرکت کرد و در رشته«مهندسی صنایع» دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد.
مسئول امنیت بهشت زهرا در روز ورود امام (ره)
شهبازی پیش از پیروزی انقلاب و در زمان تحصیل در دانشگاه به همراه دوستانش در انجمن اسلامی دانشجویان که بهصورت مخفیانه فعالیت داشت، پیامها و اعلامیههای امام خمینی (ره) را میان دانشجویان پخش میکرد. او در نخستین راهپیمایی شهر اصفهان نقش فعالی داشت و پس از مدتی برنامه تحصن در منزل آیتالله خادمی را سازماندهی کرد. با ورود امام خمینی (ره) به ایران مسئولیت امنیت بهشت زهرا را بر عهده گرفت.
محمود شهبازی با شروع جنگ در حالی که دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع میخواند به سوی جبهههای جنگ شتافت وی به جبهه چپ سر پل ذهاب رفت و تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی امور آن جبهه را به عهده داشت.
در جمع فاتحان سنگر شیطان، رودرروی نفاق
شهبازی با شور انقلابی که داشت، پس از تحقق انقلاب اسلامی، چند روزی در کمیته اسلحه به دست گرفت و به حراست از دستاوردهای انقلاب پرداخت. در اسفندماه 1357، به نهاد نوپای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» پیوست و به عضویت رسمی این نهاد انقلابی و مقدس جوشیده از بطن مردم درآمد و در پادگان «سعدآباد» مشغول خدمت شد.
او تلاش زیادی در جهت تقویت تشکیلات سپاه انجام داد، کمتر به دانشگاه میرفت و بیشتر وقت خود را در مصروف خدمت در سپاه کرد. مدتی پس از آنکه نفوذ گروهکهای ضدانقلاب در محیط دانشگاه زیاد شد، عمده فعالیتش را معطوف به آنجا نمود و در مقابله و مبارزه با عناصر منحرف و ضدانقلاب، جبهه جدیدی ایجاد کرد. محمود که با درایت و بینش مکتبی، پی به ماهیت سازمان منافقین برده بود، تلاش فراوانی در دانشگاه برای افشای چهره نفاق این گروهک صورت داد و به یاری دوستان انقلابی خود، این گروهک را در رسیدن به اهداف شومش، مأیوس کرد.
محمود شهباز در روز تاریخی 13 آبانماه 1358 به همراه جمعی از دوستان دانشجویش همانند شهید «محسن وزوایی» در تسخیر لانه جاسوسی شرکت جست.
فرماندهی و سازماندهی «سپاه»؛ از سیستان و بلوچستان تا همدان
شهبازی در سپاه پاسداران عضو دفتر هماهنگی امور استانهای سپاه بود. با شروع جنگ به همراه بچههای گردان ۹ سپاه تهران به جبهه سر پل ذهاب رفت و دست اندرکار شناسایی شبانه روزی خطوط و مواضع عراق شد. پس از مدتی فرماندهی یکی از محورهای گیلان غرب به وی سپرده شد. وی مدتی در ایلام مشغول هماهنگی امور سپاه شد و از نزدیک با سردار شهید محمد بروجردی فرمانده سپاه غرب کشور همکاری داشت.
او از سوی سپاه، مدتی برای راهاندازی قرارگاه سپاه در جنوب کشور به سیستان و بلوچستان رفت و در تاسیس و هماهنگی سپاه جنوب شرق کشور قدمهای مثبتی برداشت. شهبازی در اواخر سال ۱۳۵۹ شمسی برای سامان دادن به وضع سپاه همدان به آنجا رفت و به فرماندهی سپاه آن استان منصوب شد.
شهبازی به مدت ۲۰ روز دستور داد که سپاه همدان طبق روال قبل اداره شود. او در این مدت موقعیت داخلی سپاه را بررسی کرد و سپس اقدام به تعیین مسئولان و مسؤولیت دادن به نیروهای زبده و کارآمد کرد و اصلاحاتی نیز در بخشهای مختلف انجام داد. برای اولین بار در سپاه همدان، کمیسیون ارزیابی و نظارت را تشکیل داد.
سیاست کاری او ارتباط تنگاتنگ سپاه با مدیران اجرایی در سطح استان به خصوص هماهنگی با استانداری بود. در یک برهه از زمان که استانداری همدان احتیاج به نیروهای زبده و کارآمد داشت. وی تعدادی از افراد زبده و نخبه و باسواد سپاه را با وجودی که به آنها نیاز زیادی داشت، به استانداری فرستاد. او هیئتی به نام ثارالله را در سپاه همدان تاسیس کرد.
به روایت «حاج احمد متوسلیان»
سردار بزرگ جبهه ها جاویدالاثر «حاج احمد متوسلیان» درباره این شهید بزرگوار میگوید: «برادرمان مهندس محمود شهبازی، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع میخواند، در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب را بر عهده داشت، میتوانم به جرأت بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام میگرفت؛ شرکت داشت، به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی خودش را گم کند چنان که متاسفانه بعضیها خودشان را گم کردند، همیشه در جبهه بود و در حال جنگ.»
چشم و چراغ «فتح المبین»
پیش از آغاز عملیات فتح المبین، به مسئولیت معاونت تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) برگزیده شد و با همین مسئولیت، در عملیات وارد عمل شد و به هدایت نیروهای تحت امر تیپ پرداخت و در تحقق اهداف عملیات نقش و سهم عظیمی داشت. شهید شهبازی، پس از عملیات فتح المبین، تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) را برای عملیاتی وسیع و بزرگتر تجهیز و آماده کرد.
او برای اجرای عملیات بیت المقدس، نیروهای زبده تیپ را راهی محور اهواز ـ خرمشهر کرد و با شروع عملیات، به خطوط دشمن یورش برد. سردار شهید محمود شهبازی در سحرگاه روز دوم خرداد ماه ۱۳۶۱، در آستانه فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس، به آرزوی خویش رسید.
فرماندهی که برای حفظ جان یک بسیجی، جانش را فدا کرد
سردار شهید محمود شهبازی در روز دوم خردادماه سال 1361، در آستانة فتح خرمشهر در عملیات «بیت المقدس»، در اثر اصابت ترکش خمپاره، به فوز عظمای شهادت نایل آمد. لازم بهذکر است که محمود در شب تصرف «خین» در ساعت آغازین عملیات برای نجات جان یک بسیجی مجروح، به شهادت رسید.
فقط باید به فکر اسلام بود و بس
بسم الله الرحمن الرحیم
« ... فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم»؛ (همانا خداوند از مؤمنان جان هایشان و مالشان را خرید و در مقابل برای آنها بهشت را قرار داد و مؤمنان می جنگند در راه خدا و کشته می شوند ... پس شاد باشید به معامله ای که سودا نموده اید و این است آن رستگاری).
خداوندا توفیقی عطا فرما که از جمله کسانی باشم که خود بشارت به آنها داده ای که در این معامله شرکت جویند و ای کسی که جز تو کس دیگری را ندارم «الهی و ربی من لی غیرک» از تو خواهانم که زندگی ام زندگی محمدی و مردنم را مردن محمدی قرار دهی. «الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد»
در زیارت عاشورا می خوانیم که: «یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه» (ای حسین من آشتی ام با کسانی که با تو آشتی اند و در جنگ و ستیزم با کسانی که با شما سر جنگ دارند.) چگونه میتوان در هر زمان کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید به سر می برده اند، فرو بست؟ مگر می شود مسلمان بود، از رسول اکرم تبعیت نمود، دوستدار حسین بوده باشیم، تشیع علوی را برگزیده باشیم و روحانیت را کنار گزارده باشیم و بگذاریم؟ ابداً. روحانیت با آن مشخصه های بارزی که هر زمان داشته از کلینی ها گرفته تا خمینی ها هر زمان حافظ اسلام بوده اند و إنشاءالله تا انقلاب مهدی (عج) نیز خواهند بود.
پدر و مادرم از اینکه زحمات بسیار در تربیت فرزندتان کشیدید، امیدوارم که خداوند اجرتان را افزونتر دهد، من خود به یاد دارم که قرآن را در دامان مادرم فرا گرفتم و با بیل پدرم رنجها را چشیدهام. پدر جان! تو خود بهتر میدانی که دنیا دار فناست و آخرت مسلماً بهتر است و باقی که: «الدنیا دار الفناء و الاخرة خیر و ابقی»
در خاتمه آخرین کلمات را به نگارش درمیآورم: برادران فقط باید به فکر اسلام بود و بس و برای یاری اسلام باید اکنون از روحانیت و سپاه یاری جست و امام را یاری کرد و باید بدانیم که به قول قرآن: «ماعندکم ینفد و ماعند الله باق، ماتنفقوا من شیء فی سبیل الله یوفّ علیکم...»
تصاویری از زندگی این شهید بزرگوار را اینجا ببنید...
نظر شما