کد خبر 141798
۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۲

یادداشت؛

دست هامان را به جای ترنج نبریم!

دست هامان را به جای ترنج نبریم!

حیات: الحمدلله، به برکت دعای شهدا و غیرت الهی بر حرمت خون شهدا، وارد پنجمین دهه عمر انقلاب شدیم. چیزی که در چشم دشمن نه خار که خارستان به پا کرده است و گلوی شان را نه به استخوان که به پنجه اقتدار می خراشد.

غلامرضا بنی اسدی

حیات: این خود مایه روشنی چشم دوستان و قرار دل عاشقان است اما این به معنای پایان کار و راحت در جای نشستن نیست که هر روز که به عمر انقلاب اضافه می شود باید ثمره ای تازه هم داشته باشد این شجره طیبه که به خون، آبیاری شده است.

هر کدام از ما نیز در جای خود و به وسع خویش مسئولیت داریم و مسئولان البته مسئولیت مضاعف دارند. نمی شود که فقط رخت ریاست بپوشند بلکه باید به تکلیف عمل کنند. اقتضای این هم، خدمت بی منت و چشم بستن بر خویش و گشودن دیده در راه رفع مشکلات مردم است. انقلابی گری هم جز این معنایی ندارد که تمام قد به خدمت برخیزیم مردم را و از هرآنچه در رژیم شاه، بد می دانستیم، پرهیز کنیم و به هرچه که می خواستیم با برانداختن آن رژیم ، انجام شود، انجام دهیم که انقلاب برای این نبود که آن ها بروند و ما بیاییم.

مردم برای جا به جایی افراد خون ندادند بلکه برای تغییر خوی ها و منش ها بود که به میدان آمدند پس مدام برای اصلاح رفتارها باید کوشید. یادش بخیر، مرد بزرگ و بلند نظر و ژرف اندیش، شهید آیت الله مدنی ، شهید محراب، در نطقی که در جمع خبرگان ملّت داشتند و آن هم در سال های اول انقلاب (حدود سال ۵۸ یا ۵۹) هشدار تکان دهنده ای به شخصیِت های مطرح و انقلابیون آن زمان دادند که امروز عمق آن را بیشتر درک می کنیم. چه اگر آن روز آن بزرگواران با آن خلق و خوی انقلابی آن هشدار را باید می شنیدند، ما امروز به تعداد لحظه هامان باید بشنویم.

شهید ایت ا... مدنی با اشاره به ماجرای "یوسف و زلیخا" در قرآن حکیم به آن قسمت داستان اشاره کرد که وقتی زلیخا از عیب گیری زنان مصر با خبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد و ترنجی داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف همان و بریده شدن دست زنانی که ملامت گر زلیخا بودند همان!

سپس آیت الله مدنی با گریه دردناک پشت تریبون ادامه دادند: "آقایان! نکند در محشر و قیامت، محمدرضا (پهلوی) جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی به دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید و مثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید!" و هشدار که امروز بسیاری از ما و به ویژه مسئولان در خطر این جا به جایی هستیم و برخی هم که دیری است از خط گذشته و تغییر حالت داده اند که کارگزاران رژیم طاغوت هم در برابر شان، انگشت به دهن می شوند!

عادت این قلم، نام بردن از این و آن نیست که نشانه ها خود جلوی ماست و می توانیم بت را در رفتار برخی ها ببینیم که دارد قد هم می کشد. این رفتاری است ضد انقلابی حتی اگر از مدعیان انقلابی گری سر بزند. این خطر است برای انقلاب والا به رغم خواست و تلاش دشمنان بیرونی، با سرفرازی چله انقلاب را پشت سر گذاشتیم اما رفتار های ضد انقلابی و فساد های اعتماد سوز خودی ها می تواند ما را پشت دیوار حسرت بنشاند. پس هزار باره باید خواند هشدار آیت الله مدنی را که خداوند او را با شهادت برای خویش برگزید. ما هم با توجه به هشدار او باید به نفس لوامه برای خود و مسئولان تبدیل شویم که رسانه نگاری انقلاب هم امروز جز این معنایی ندارد.....

غلامرضا بنی اسدی

الحمدلله، به برکت دعای شهدا و غیرت الهی بر حرمت خون شهدا، وارد پنجمین دهه عمر انقلاب شدیم. چیزی که در چشم دشمن نه خار که خارستان به پا کرده است و گلوی شان را نه به استخوان که به پنجه اقتدار می خراشد. این خود مایه روشنی چشم دوستان و قرار دل عاشقان است اما این به معنای پایان کار و راحت در جای نشستن نیست که هر روز که به عمر انقلاب اضافه می شود باید ثمره ای تازه هم داشته باشد این شجره طیبه که به خون، آبیاری شده است.

هر کدام از ما نیز در جای خود و به وسع خویش مسئولیت داریم و مسئولان البته مسئولیت مضاعف دارند. نمی شود که فقط رخت ریاست بپوشند بلکه باید به تکلیف عمل کنند. اقتضای این هم، خدمت بی منت و چشم بستن بر خویش و گشودن دیده در راه رفع مشکلات مردم است. انقلابی گری هم جز این معنایی ندارد که تمام قد به خدمت برخیزیم مردم را و از هرآنچه در رژیم شاه، بد می دانستیم، پرهیز کنیم و به هرچه که می خواستیم با برانداختن آن رژیم ، انجام شود، انجام دهیم که انقلاب برای این نبود که آن ها بروند و ما بیاییم.

مردم برای جا به جایی افراد خون ندادند بلکه برای تغییر خوی ها و منش ها بود که به میدان آمدند پس مدام برای اصلاح رفتارها باید کوشید. یادش بخیر، مرد بزرگ و بلند نظر و ژرف اندیش، شهید آیت الله مدنی ، شهید محراب، در نطقی که در جمع خبرگان ملّت داشتند و آن هم در سال های اول انقلاب (حدود سال ۵۸ یا ۵۹) هشدار تکان دهنده ای به شخصیِت های مطرح و انقلابیون آن زمان دادند که امروز عمق آن را بیشتر درک می کنیم. چه اگر آن روز آن بزرگواران با آن خلق و خوی انقلابی آن هشدار را باید می شنیدند، ما امروز به تعداد لحظه هامان باید بشنویم.

شهید ایت ا... مدنی با اشاره به ماجرای "یوسف و زلیخا" در قرآن حکیم به آن قسمت داستان اشاره کرد که وقتی زلیخا از عیب گیری زنان مصر با خبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد و ترنجی داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف همان و بریده شدن دست زنانی که ملامت گر زلیخا بودند همان!

سپس آیت الله مدنی با گریه دردناک پشت تریبون ادامه دادند: "آقایان! نکند در محشر و قیامت، محمدرضا (پهلوی) جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی به دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید و مثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید!" و هشدار که امروز بسیاری از ما و به ویژه مسئولان در خطر این جا به جایی هستیم و برخی هم که دیری است از خط گذشته و تغییر حالت داده اند که کارگزاران رژیم طاغوت هم در برابر شان، انگشت به دهن می شوند!

عادت این قلم، نام بردن از این و آن نیست که نشانه ها خود جلوی ماست و می توانیم بت را در رفتار برخی ها ببینیم که دارد قد هم می کشد. این رفتاری است ضد انقلابی حتی اگر از مدعیان انقلابی گری سر بزند. این خطر است برای انقلاب والا به رغم خواست و تلاش دشمنان بیرونی، با سرفرازی چله انقلاب را پشت سر گذاشتیم اما رفتار های ضد انقلابی و فساد های اعتماد سوز خودی ها می تواند ما را پشت دیوار حسرت بنشاند. پس هزار باره باید خواند هشدار آیت الله مدنی را که خداوند او را با شهادت برای خویش برگزید. ما هم با توجه به هشدار او باید به نفس لوامه برای خود و مسئولان تبدیل شویم که رسانه نگاری انقلاب هم امروز جز این معنایی ندارد.....

برچسب‌ها