یاداشت: مشهد به احترام شهدا برخاست

غلامرضا بنی اسدی_بی قراری همزاد این روز های من است که خبرخوانده ام از یک قرار پر شکوه، از یک دیدار بزرگ، از یک حدیث جان پرداز، اما بیش از همیشه بی تابم یاران، بی تاب، هرکس نداند، شما که می دانید.
هرکس صدای قلبم را نشنود، شما که می شنوید، آخر شما زنده اید و این را همان خدایی گواهی فرموده است که شما را بر سفره لطف مدام خویش روزی می دهد، بی تابم یاران، بی تاب دیدن و زیارت دوباره تان، بی تاب آن عصمت تر از چشمان تان، شما که از جان به ما نزدیک تر هستید.
می دانم که سیاهه سیه روزی هایم را حرف به حرف می دانید، می دانم که هزار بهانه ریشه گرفته در جانم را می شناسید، جنس قصور و تقصیر هایم را می دانید، اما... اما من شما را به بزرگی می شناسم و باور دارم، خداوند شما را به شئون خویش مبعوث فرموده است.
پس به ستاریت چشمانتان پناه می برم که می آیم، به غفران دعا های شما امید بسته ام که می آیم، والا من کجا و ایستادن در کنار خورشید کجا؟ من شما را می شناسم پس می آیم، اما حرمت نگاه می دارم و سلفی نمی گیرم! شوق ایستادن در کنار شما فراوان است و افتخار شانه دادن به زیر تابوت تان هم فراوان اما، با شما در یک قاب ایستادن، جسارتی می خواهد که من ندارم! نمی خواهم عکس ها تان را خراب کنم.
نمی خواهم لکه ای سیاه در کنار نور، چشم ها را بیازارد، پس سلفی نمی گیرم، اما به اعتبار روزهای سلف که به نفس شما جان می یافتم، نذر کرده ام، امروز، گوشی ام را به تصاویر شما مطهر و مزین و معطر کنم، نذر کرده ام اشک های بی تابم را بر زمین پیش پای تان بریزم.
نذر کرده ام، غبار کفش تشییع کنند گان تان را سرمه چشم کنم، نذر کرده ام... خیلی نذر کرده ام، شما هم دعا کنید حاجت روا شوم یاران، شما که عزیز خدایید، آمینش را هم می گذارم برای کلماتی که برای از شما نوشتن، چند روز است که بی تابند، از همان روزی که خبر آوردند، شهید آوردند. این بی تابی هم خاص من نیست که شهر بی تاب است، برای زیارت زائران شهید امام رضا(ع)، برای تماشای شما که پرچم حضرت خورشید در دست دارید، برای شما... شهر بی تاب است و کلمات از زبان مردمان به عشق پر می کشند، آنقدر پر شور هستند، کلمات که فضای مجازی هم تریبون حقیقت شده است، از هر گروه و کانال صدای آشنا می آید، خبر دارد گروه به گروه و رسانه به رسانه و گوش به گوش می چرخد که
وسط چله های تابستان، باز بوی بهار می آید
از جنوب تمام غربت ها، نوزده یادگار می آید...
خبر در گوش نسیم به همه جا می رود و همه بی تاب می شوند، این را به جان احساس می کنم و چشم هایم هم گواهی می دهند، بی تابی اهل بیت عشق را عاشورایی برپاست در جان ها، در مقدم شهدا.