کد خبر 124611
۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۰

شهید یدالله کلهر قائم مقام لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع)

شهید یدالله کلهر

قائم مقام لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع)

وقتی در سوگ از دست دادن یکی از دوستان شهیدش بی تابی می کرد، شهید میثمی در گوشش نجوایی کرد که تبسم بر لبانش نقش بست، او چند روز بعد به دوستان شهیدش پیوست.

به گزارش خبرگزاری حیات، در اولین روز بهمن ماه 1356 مردی از تبار عاشوراییان پرگشود و از خاک به افلاک رسید.سردار رشید اسلام یدالله کلهر، قائم مقام لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع)در عملیات کربلای 5 آسمانی شد و به مولا و مقتدایش حسین بن علی(ع) پیوست. مروری داریم بر زندگی این شهید کربلای جبهه ها: در سال 1333 سردار رشید، حاج یدالله کلهر، در روستای «باباسلمان» شهریار در خانواده‌ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران کودکی و دبستان به دلیل نبود امکانات در روستا، مقطع دبیرستان را در شهریار گذراند. در سال 1353 به خدمت سربازی رفت و پس از آن به کار آزاد روی آورد. از ویژگی‌های آشکار وی در دوران جوانی، کمک به همنوعان خود بود. کلهر رفتاری بزرگ‌منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود. وضعیت سخت زندگی در روستا و دیدن فقر و تنگدستی مردم، آتش عشق به برقراری عدالت و مبارزه را در درون او برافروخته بود. به همین دلیل، در نخستین طلیعه حرکت‌های انقلابی، به صف انقلابیون پیوست و با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حر کنونی) همت گمارد. یک بار هم در جریان مبارزات انقلاب، هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب و ضرورت دفاع از کوی و برزن در تشکیل پایگاه‌های دفاعی و کمیته‌ها در مساجد برای حراست از دستاوردهای انقلاب در محل سکونت خود، نقش رهبری داشت و با دادن آگاهی به مردم، نسبت به رفع نیازهای آنان اقدام می‌کرد. در شهریور 1358 با تشکیل سپاه کرج به عضویت این نهاد درآمد و به خاطر شایستگی‌های او به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد. وی در نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج به کردستان، سرپرستی گروه را بر عهده گرفت و در آزادسازی شهر سنندج با وجود آن‌که نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان مأموریت به کرج بازگشتند، او در منطقه ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد. با آغاز جنگ تحمیلی، به کرج بازگشت و پس از سازماندهی تعدادی از نیروهای رسمی و بسیجی، به جنوب رفت و در همان روزهای نخست جنگ، جبهه «فیاضیه» در آبادان را تشکیل داد و مدتها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول خدمت شد. در عملیات «طریق‌القدس» با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادت‌ها و خلاقیت‌هایی که از خود نشان داد، جانشین تیپ «‌المهدی» شد. در عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان، به عنوان فرمانده لشکر 27، مسئول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی‌اکرم(ص) بود. شهید کلهر در عملیات «کربلای 5»، قائم‌مقام لشکر ده سیدالشهدا‌(ع) بود که به درجه رفیع شهادت رسید. کلهر در سال 59 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری است که از نعمت پدر محروم ماند و حتی در زمان حیات کلهر، به دلیل وضعیت دوران جنگ و حضور شهید کلهر در جبهه، طعم محبت پدرانه را نچشید. در طول جنگ، او چند بار مجروح شد و آخرین جراحتش به اندازه‌ای شدید بود که درمان آن یک سال طول کشید. صلابت، شهامت، صبر و توکل او بر خدا و حضور او در میادین مختلف از همان دوران جوانی از او فرماندهی لایق ساخته بود. شجاعت در ذات او بود. او علمدار رشید لشکر بود، عمرش در جهاد فی سبیل الله گذری شده بود. ضربت‌ها را به جان می‌خرید تا انقلاب آسیب نبیند. او کمتر حرف می‌زد، اما هرگاه لب به سخن می‌گشود، درک عمیقش از مسائل و فکر بلند او در بررسی و تحلیل قضایا در لابه‌لای جمله‌های کوتاهش آشکار می‌شد. در خاطره‌ای، برادرش نقل می‌کند که در عملیات «کربلای 5» دوست و هم‌رزم صمیمی شهید کلهر به نام سیدحسن میررضی به شهادت می‌رسد، این شهادت برای شهید کلهر خیلی سنگین تمام شد. از آنجا که ارتباط بسیار نزدیک و صمیمی با هم داشتند، ایشان بی‌تابی می‌کردند و در همان منطقه عملیات داخل نفربر رفته بود و با حزن و اندوه و غم از دست دادن یار نزدیک خود گریه می‌کرد. رفقا و دوستان هرچه اصرار کردند ایشان آرام نشد. تا این‌که حاج آقا (شهید) میثمی او را می‌بیند، به طرفش می‌رود و در گوش وی قدری صحبت می‌کند. شهید کلهر بلافاصله گریه‌اش قطع می‌شود و تبسم می‌کند پس از این‌که شهید میثمی می‌رود، دوستان جویای موضوع می‌شوند. وی می‌گوید که ایشان در گوش من همان حرفی را گفتند که حضرت رسول اکرم(ص) به حضرت زهرا(س) گفتند و دیری نپایید که همین موضوع به واقعیت پیوست و در مرحله بعد عملیات «کربلای 5» شهید کلهر به شهدا پیوست. در مراسم وداع با پیکر شهید کلهر در اردوگاه کوثر که در 10 کیلومتری سوسنگرد واقع شده بود، در آن ساعاتی که شهید کلهر را در حسینیه اردوگاه تشییع می‌کردند، برای نخستین و آخرین بار، چادرهای اردوگاه مورد هجوم نزدیک به 25 فروند هواپیما قرار گرفت و به برکت خون شهید، باعث شد که هیچ کس در چادر نباشد، وگرنه تعداد زیادی از رزمندگان به شهادت می‌رسیدند.   

برچسب‌ها