«شهید شاخص استان مازندران»، از ترک تحصیل بخاطر تنگدستی، به معاونت نظارت بر امور دارویی دامپزشکی استان رسید. او که با امیر خلبان شهید «احمد کشوری» در مدرسه، همکلاس و رفیق بود، تبدیل به رُکن مبارزات مردمی مازندران در دوران انقلاب شد. او در کربلای ۵ و در شب سختی که «صدام» شخصا فرماندهی و هدایت عملیات را بعهده داشت، با وجود فرماندهی گردان، شخصا با آرپی جی به قلب دشمن زد و تانکها را شکار کرد و به نیروهایش قوت قلب و روحیه داد. او تا آخرین گلوله و تا آخرین قطره خون در برابر دشمن ایستاد.
مجید خاکها را کمی کنار زد و پیکر دو شهید گمنام در کنار سیم خاردارها نمایان شد. قمقمه آب را برداشت و روی صورت شهدا ریخت. همزمان گریه می کرد و با خودش زمزمه می کرد که بچه ها ببخشید آن شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم... .