«پس از زیارت اتومبیلها بهسرعت نجف را به سمت کربلا پشت سر گذاشتند. نماز ظهر را در کنار ضریح شش گوشه امام حسین(ع) بهجا آوردم. با چشمانی اشکبار با سالار شهیدان خداحافظی کردم. نماز عصر را در کنار ضریح حضرت ابوالفضل عباس(ع) خواندم، برای آخرین بار ضریح را بوسیدم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
نویسنده کتاب «روزهای بیآینه» گفت: وقتی حسین لشگری اسیر میشود، دولت عراق ایشان را تحت فشار قرار میدهد که باید مصاحبهای در شبکههای خبری جهانی بدهد و بگوید که قبلاز شروع جنگ به خاک عراق آمده است،تا هجده سال اسارت شهید حسین لشگری این خواسته عراقی ها تکرار شد ولی او نمی پذیرفت.