خلاصه بیانات رهبر معظم انقلاب در سفر به خراسان شمالی؛ همه سر سفره ی شهدا نشسته ایم
رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده معظم شهدا و جانبازان استان خراسان شمالی فرمودند: « باور عمیق قلبى این بندهى حقیر این است که ما امروز همهمان بر سر سفرهى شهدا نشستهایم. بقاى این انقلاب به خاطر خون شهیدان است.»
به گزارش حیات، آنچه در زیر می خوانید خلاصه مهمترین مطالب عنوان شده در سفر هشت روزه مقام عظمای ولایت است به استان خراسان شمالی که در دیدار با اقشار مختلف مردم، گروهها، مسئولین و نیروهای مسلح استان در 3 شهر بجنورد، اسفراین و شیروان ایراد فرمودند./گردآوری توسط حیات/بیانات در اجتماع مردم بجنورد ۱۳۹۱/۰۷/۱۹:«اقتصاد قفل کشورهای اروپایی» در همهى عرصههائى که حضور مردم در آن عرصهها آشکار است، مردم استان خراسان شمالى را، مردم بجنورد را، و دیگر مناطق این استان را با سرزندگى، با نشاط و آمادهبهکارى شناختیم؛ همه جا هم این را نشان دادند. پنجاه سردار برجستهى لشکرهاى مربوط به خراسان و تیپ جوادالائمه (علیهالسّلام) مال خطهى خراسان شمالىاند. 2772 شهید از این منطقه در راه خدا جان خودشان را دادهاند. این استان بیش از 6000 جانباز دارد؛ همچنین آزادگان و رزمندگان و ایثارگران فراوان. این همان روحیهى حضور، آمادگى، سرزندگى و نشاط است. پیشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پیشرفت در منطق تمدن مادى غرب. در منطق اسلامى، پیشرفت ابعاد بیشترى دارد: پیشرفت در علم، پیشرفت در اخلاق، پیشرفت در عدالت، پیشرفت در رفاه عمومى، پیشرفت در اقتصاد، پیشرفت در عزت و اعتبار بینالمللى، پیشرفت در استقلال سیاسى - اینها همه در مفهوم پیشرفت، در اسلام گنجانده شده است - پیشرفت در عبودیت و تقرب به خداى متعال؛ یعنى جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ این هم جزو پیشرفتى است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائى ماست. در طول دوران سى سالهى انقلاب، ما به طور مرتب پیشرفت کردهایم. البته فراز و فرود بوده است، تندى و کندى بوده است، ضعف و قوّت بوده است، اما هرگز پیشرفت کشور و ملت به سوى آن قلهى مورد نظر متوقف نشده است. اگر سازوبرگ اصلى وجود داشت، ملت ایران بر تمام مشکلات فائق مىآید و میتواند همهى دشمنان خود را به زانو در بیاورد. حرکتمان از اول انقلاب تا امروز سیر صعودى داشته است. نتیجهى این حرکتِ سیر صعودى هم پیشرفتى است که تا امروز حاصل شده است. یکى از مهمترین موجودىهاى باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههى 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود... نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونى اگر ما پیش برویم کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانهها، به این شکلى که امروز هست، خطاست. امروز دشمنان ما - چه دولت آمریکا، چه بعضى از دولتهاى اروپائى - تحریم را مرتبط کردهاند به مسئلهى انرژى هستهاى. دروغ میگویند. آن روزى که اینها تحریمها را برقرار کردند، انرژى هستهاى در کشور نبود؛ صحبتش هم نبود. آنچه که اینها را از ملت ایران عصبانى میکند و به اینجور تصمیمها وادار میکند، سرافرازى ملت ایران است، گردنکشى ملت ایران است. این روحیهى استقلال، این روحیهى قدر خود شناختن، این روحیهى عدم تسلیم که به برکت اسلام و قرآن در ملت ایران به وجود آمده، این است که آنها را عصبانى میکند؛ براى همین هم است که با اسلام بدند، براى همین هم است که به پیغمبر اسلام اهانت میکنند. دو سه ساعت یک عده در دو تا خیابان تهران مىآیند چند تا سطل زباله را آتش میزنند، آنها آن طرف دنیا اظهار خوشحالى میکنند که آره، شلوغ شد، شلوغ شد! وضع ما بدتر است یا وضع شما؟ الان نزدیک یک سال است که خیابانهاى کشورهاى عمدهى اروپائى شب و روز تظاهرات است. مشکل شما بمراتب پیچیدهتر از مشکل ماست. شما اقتصادتان قفل است؛ خوشحالى میکنید که اقتصاد ایران ضعیف شده؟ شما بدبختید، شما رو به رکود و انهدام و اضمحلالید. جمهورى اسلامى با این مشکلات از پا در نمىآید. بدانند جمهورى اسلامى به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، بر این مشکلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت. هم مردم وظیفه دارند، هم ما مسئولان وظیفه داریم؛ هشیارى مردم نقش دارد. این هشیارى، موقعسنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصیت برجسته و مهمى است که باید ملت ما در همهى موارد متوجه باشند؛ آنجائى که دشمنى و توطئهى دشمن حس میشود، به صورت لحظهاى باید همه حساسیت نشان بدهند. این از ناحیهى مردم. از ناحیهى مسئولین کشور هم، آنها اتحاد لازم را با هم داشته باشند؛ همدلى داشته باشند، برنامهریزى داشته باشند، مسئولیتشناسى و مسئولیتپذیرى داشته باشند، تقصیرها را گردن هم نیندازند، حدود قانون اساسى را نسبت به خودشان حفظ کنند. اساس قضیه، امروز عبارت است از تولید ملى. علاج اصلى و بنیانى، عبارت است از تولید ملى؛ همانى که ما در شعار سال عرض کردیم: تولید ملى، کار و سرمایهى ایرانى. گرانى را این از بین میبرد، تولید را این افزایش میدهد، اشتغال را این به وجود مىآورد، بیکارى را این از بین میبرد، سرمایههاى ملى را به کار مىاندازد، روحیهى استغناء ملت ایران را تقویت میکند.بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالى 19/07/91:«آیا تو چنان که مینمائی هستی؟» دختران دانشجو، پسران دانشجو، دانشجویان علوم دینى، طلاب، آمادهسازان خویش براى حضور در نقاط حساس جبهههاى مقدم و حساس دیناند. روحانیت این است. این منطقهى بجنورد، یعنى منطقهاى که امروز «خراسان شمالى» نامیده میشود، یک منطقهى استعدادخیز است. نمیخواهیم مبالغه کنیم؛ اما میخواهیم عرض کنیم علمائى که ما شناختیم که از این منطقه برخاستند، بسیارىشان جزو برجستگان استعداد بودند. اینجا مرکز استعداد است. چه آن منطقهاى که برادران سنى ما هستند، چه آن قسمتى که شیعه هستند. برادران سنى هم حق دارند.همین روحانیت ترکمن سنى نقشآفرینى کردند در خواباندن فتنهاى که کمونیستها میخواستند در این منطقه به نام ترکمنها به راه بیندازند. اینها نقشآفرینى کردند. اینجا جایگاهى است که یک حوزهى علمیهى کامل، با سطوح عالى درسى، با کیفیتِ خوب میتواند فراهم شود. استاد باید بیاید. این منطقى نیست که طلبه حتماً در دورانهاى اولیهى درس هجرت کند، برود به حوزههاى بزرگ، بعد هم دیگر برنگردد؛ این نمیشود. این طرح هجرتى که بنده چندین سال قبل از این مطرح کردم، موجب گسترش فعال روحانیت در سرتاسر کشور میشود. باید از حوزههاى بزرگ هجرت کنند، بیایند در شهرستانها بمانند؛ چه اهل آنجا باشند، چه نباشند. امروز این شهر یا این استان، نزدیک به چهل هزار دانشجو دارد. از این چهل هزار دانشجو چندتاشان با شما طلبهها مرتبطند؟ با چندتاشان مىنشینید حرف میزنید؟ باید بالمشافهه حرف بزنید، طرف مقابل را بسازید؛ این احتیاج دارد به وقت، احتیاج دارد به کار، احتیاج دارد به سواد کافى، احتیاج دارد به ملاحظهى نیازهاى فکرى و فرهنگى، و احتیاج دارد به عشق؛ این کار باید اتفاق بیفتد. این ذخیرهى حافظه را که بىنهایت داراى ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورهى جوانى پر کنید. ما هرچه در جوانى در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پیرى - که بنده همین حالا هم با همهى گرفتارىها، بیش از جوانها مطالعه میکنم - به دست مىآوریم، ماندگارى ندارد. این که یک آقائى در یک گوشهاى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همهى وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونى، مکرر متعددىشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتى حرام قطعى میدانیم. خیلىشان از روى لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهندهى قدرشناسى از نظام اسلامى است. یک معممى یک گوشهاى بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامهاىها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الى ماشاءاللّه. حوزههاى علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، براى نظام کار کنند، براى نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزى است که سیاست سرویسهاى امنیتى انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند. نظام، مرتبط و متصل و همزاد است نسبت به روحانیت. اگر روحانیت نبود، شما بدانید این نظام تشکیل نمیشد؛ این انقلاب پیروز نمیشد. این را من از روى اعتقاد و با استدلال میگویم: اگر جامعهى روحانیت نبود، این انقلاب پیروز نمیشد؛ تا صد سال دیگر هم پیروز نمیشد. در کشور ما آن سخن قاطعى که توانست تفکرات مارکسیستى را مثل پنبهاى حلاجى کند، به هم بزند و باد هوا کند، فرمایشات مرحوم مطهرى بود و بعضى دیگر از شاگردان مرحوم علامهى طباطبائى. وظیفه سنگین است، کار هم زیاد است. وظیفهى شما خیلى زیاد است. از لحاظ معنوى باید خودتان را بسازید؛ هم از لحاظ اخلاقى، هم از لحاظ تهذیب، هم از لحاظ تدین، هم از لحاظ پایبندى و تقید به فرایض و نوافل و تلاوت قرآن. من سفارش میکنم که کانونهاى فرهنگى - هنرى مساجد را فراموش نکنید؛ با همکارى بسیج، این کانونهاى فرهنگى - هنرى مساجد را مؤثر کنید، برایش کار کنید. بنشینید فکر کنید، مطالعه کنید و سخنى که متناسب با نیاز آن جوانى است که آنجا حضور پیدا میکند، فراهم کنید. بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالى ۹۱/۰۷/۲۰:«حذف تعابیر مبالغه آمیز» بنابراین محبتها طرفینى است. منتها نکتهاى که من میخواهم عرض کنم، این است که این اظهار محبت منتهى نشود به گفتن سخنانى و بیان تعبیراتى که مبالغهآمیز بودن آنها براى همه آشکار است. البته شعر جاى اغراق و مبالغه است؛ اما اینکه از افراد کوچک و ناقصى از قبیل این حقیر، با تعبیراتى اسم بیاوریم که مخصوص بزرگان عالم آفرینش است، مربوط به معصومین است، مربوط به انبیاء و اولیاء است، چیز خوبى نیست. ما این فرهنگ را نباید در جامعه گسترش دهیم. حذف اینگونه تعبیرات، هیچ منافاتى با محبت طرفینى هم ندارد. ظرفیت وجودى ما این نیست که تا امروز دانش بشر و تجربهى بشر به آن رسیده؛ ظرفیتها خیلى بیشتر از اینهاست. ما در نگاه به ظرفیتهاى جسمىِ خودمان هم دچار تنگنظرى هستیم؛ ما ظرفیتهاى جسمى خودمان را هم درست نمیشناسیم. ما در درجهى اول باید به ساختن و پرداختن شکل روحى کودکانمان اهتمام بورزیم. اگر توانستیم هویت انسانى این کودک را از آغاز کودکى شکل بدهیم و خلقیاتى را در آن به وجود بیاوریم، این براى همیشه به درد خواهد خورد. اما اگر چنانچه شخصیت کودک از آغاز ساخته شد و شکل گرفت، تأثیرات عوارض کمتر خواهد بود و عوامل کمک کننده هم در بین راه کمک خواهد کرد. امروز در کشورهاى پیشرفتهى مادى دنیا، یکى از کارهاى اساسى و یک رشتهى مهم، تدریس فلسفه براى کودکان است. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب مهم است. اگرچه محتوا هم در همین فلسفهى کودکان حائز اهمیت است، اما عمده شیوه است؛ یعنى کودک از اول کودکى عادت کند به فکر کردن، عادت کند به خردورزى؛ این خیلى مهم است. نکتهى بعد، خودباورى است. ما باید کودک را از آغاز داراى اعتمادبهنفس و باور به هویت خود بار بیاوریم. البته این مخصوص کودکان دبستانى نیست؛ در دبیرستان هم همین هست، در دانشگاه هم همین هست. بنده هیچ مخالف کسب علم از بیگانهها نیستم؛ ابداً. بنده بارها گفتهام که ما ننگمان نمیکند شاگردى کسى را بکنیم و یاد بگیریم؛ اما ننگمان میکند که خیال کنیم همیشه باید چشمهاى ما آزمندانه، آرزومندانه، با احساس حقارت نفسى، به دست دیگران، به فکر دیگران، به کار دیگران باشد. این چیز بدى است؛ این را باید ریشهکن کرد. کودکان و همچنین جوانان را از آغاز عادت بدهیم که با همتِ بلند نگاه کنند. مسائل گوناگونى وجود دارد که اینها را باید در سطح دنیا دید، در سطح جهانى باید مشاهده کرد، نه در سطح منطقهاى. مسائلى وجود دارد که اینها را باید در آفاقِ صد ساله و صد و پنجاه ساله دید، نه در یک افق محدود پنج ساله و ده ساله و کمتر. اینها همت بلند لازم دارد. کتابخوانى در سنین بنده - که البته بنده چندین برابر جوانها کتاب میخوانم - غالباً تأثیرش بمراتب کمتر است از کتابخوانى در سنین جوانها و شما عزیزانى که اینجا حضور دارید. آنچه که همیشه براى انسان میماند، کتابخوانى در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههاى مختلف، مطلبى یاد بگیرند. البته باید دستگاهها مراقب باشند، اشخاص مواظب باشند، هدایت کنند به کتاب خوب؛ که با کتاب بد، عمر ضایع نشود. استعداد و توانائى در سطح کشور، بىنهایت است. ما خیلى جلوتر از اینها میتوانیم برویم. الان در سطح جهان، رتبهى شانزدهم علمى متعلق به ایران است. کسى باورش مىآمد؟ این را مراکز آمارىِ معتبر دنیا اعلان کردند. آن وقت یک مرکزى پیشبینى میکند، میگوید تا سال 2018 ایران به رتبهى علمىِ چهارم در دنیا خواهد رسید. اینها چیزهاى برجستهاى است، اینها چیزهاى مهمى است. بنابراین ما باید امید را افزایش دهیم. سعى کنیم نشاط ایجاد کنیم، امید ایجاد کنیم. خطراتى بر سر راه جوانها وجود دارد؛ یکى از خطرات، ناامیدى است؛ که باید از القاء ناامیدى بشدت پرهیز کرد. مراقب این عرفانهاى کاذب هم باشید؛ اینها هم بخصوص در دانشگاهها رخنه میکنند. اگر کسى اسیر و دچار این بافتههاى بىاصل و اساسِ عرفانهاى کاذب شود - که غالباً هم از مناطق خارج از کشور نفوذ پیدا کرده است - واقعاً او را فلج میکند. جوانان ما اگر پاکدامن باشند، اگر تقوا پیشه کنند، اگر براى دورى از گناه تلاش کنند، اگر نماز را با توجه و با اهتمام بهجا بیاورند و انسشان را با قرآن قطع نکنند، اسیر این عرفانهاى کاذب نمیشوند. من به جوانها غالباً در مورد قرآن سفارش میکنم. سعى کنید رابطهتان را با قرآن قطع نکنید. هر روز، ولو نصف صفحه، قرآن بخوانید؛ صفاى روح و گشایش و فتوح معنوى را همینها براى انسان به وجود مىآورد.بیانات در دیدار نیروهاى مسلح استان خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۱:«قدرت بازدارندگی ایران» وقتى یک ملت پنجههاى فولادین و بازوهاى قدرتمند خود را در لباس نیروهاى مسلح به رخ دیگران کشید، توهّم و خیال دستاندازى نسبت به آن کشور تضعیف میشود و دشمن حساب کار خود را میکند. در دنیا صرفه و صلاح سلطهگران و متجاوزان، جنگافروزى است. قدرتمندان، چه سیاسیون، چه سرمایهدارانى که پشت سر کارخانجات اسلحهسازى دنیا هستند، فکرشان ایجاد جنگ و ناآرامى است؛ تحمیل بحران به ملتها و کشورهاست. آنچه میتواند این انگیزه را قبل از بروز و ظهور آن ضعیف کند یا از بین ببرد، آمادگى ملتهاست. امروز بحمدالله ملت عزیز ما در سرتاسر کشور، جوانان ما، مردم ما، احساس آمادگى براى دفاع از کشورشان میکنند؛ براى پیشبرد کشور احساس آمادگى میکنند. نیروهاى مسلح ما هم که در صفوف مقدم دفاع قرار دارند، بحمدالله امروز از گذشتهها بسیار آمادهتر و تواناترند. هرچه نیروهاى مسلح خودشان را، دلهاى خودشان را، جانهاى پاکیزهى خودشان را با یاد خدا و ذکر خدا و معنویات مأنوستر کنند، توانائى آنها بیشتر خواهد شد، قدرت بازدارندگى آنها بیشتر خواهد شد. شما ببینید در جنگهاى اخیر این منطقه، در جنگ سى و سه روزه، در جنگ بیست و دو روزهى غزه، گروههاى اندک بر ارتشهاى به ظاهر قدرتمندى که لاف و گزاف دربارهى قدرت خود میگفتند، پیروز شدند. امروز ملت ایران در مقابلهى با دشمنان خود احساس قدرت میکند. این احساس قدرت، یک احساس کاذب نیست؛ یک احساس واقعى است؛ متکى به واقعیات است. این را دشمنان ما هم میدانند. ما به پیروى از تعالیم اسلام، اهل تجاوز و تعرض به این و آن نیستیم؛ اما اهل کوتاه آمدن در مقابل هیچ متجاوزى هم نیستیم. ملت ایران و نیروهاى مسلح آنچنان آماده هستند که گمان و خیال و توهّم تجاوز و تعدى را از سوى دشمنان هم اجازه نمیدهند. بدانید هر حرکت شما براى توانا کردن و معنوى کردن و منتظم کردن نیروهاى مسلح، حسنهاى است که خداى متعال آن را به حساب مىآورد.بیانات در اجتماع مردم اسفراین ۱۳۹۱/۰۷/۲۲:«جنگ اراده ها» در طول تاریخ، ادبا و شعرا و فقها و صاحبان تفکر و اندیشه از این شهر برخاستهاند و نام «اسفراینى» در میان بزرگان تاریخ ما، نام مکررى است. یکى از خصوصیاتى که در مورد اسفراین نظر بنده را جلب کرد، شرکت بالاى این مردم عزیز در انتخاباتهاى گوناگون است؛ این خیلى مهم است. استان خراسان شمالى یکى از رتبههاى بالاى شرکت در انتخابات را دارد؛ آن وقت در استان خراسان شمالى، شهر اول در این منطقه، اسفراین است. حضور در انتخابات، آگاهى است؛ بصیرت است. خمودى یک ملت، بزرگترین عامل عقبافتادگى آنهاست. شور و نشاط و سرزندگى در یک ملت، زمینهى اصلى براى پیشرفت آنها در همهى زمینههاست. مطمئناً یک نقطهى مورد نظر دشمنان پیشرفت این کشور این است که به ملت ما حالت خمودگى بدهند؛ یعنى همین شور و نشاط را خاموش کنند. اینکه شما مشاهده میکنید صدها مرکز رادیوئى و تلویزیونى، بعلاوهى صدها مراکز گوناگون سایبرى و محیط مجازى در نقاط مختلف دنیا دارند تلاش میکنند تا پیام یأس و ناامیدى را به اذهان ملت ما تلقین کنند، به خاطر همین است. یکى از اصلىترین عوامل تبلیغات گوناگون امپراتورى خبرى دنیا همین است که جوانان ما را از تلاش و حرکت - که ناشى از شور و آرمانخواهى آنهاست - باز بدارد. ما در نقطهى مقابل باید سعى کنیم این را نگه داریم. عقیدهى بنده این است که بزرگداشت و زنده نگهداشتن نام سرداران و شهیدان و رزمندگان و آن جوانانى که قبل از نسل کنونى - که شما جوانها باشید - وارد میدان شدند و در دشوارترین عرصهها با شور و نشاط حضور پیدا کردند، میتواند بر شور و نشاط جوانان ما بیفزاید. ملت ایران این استعداد را دارد که آنقدر پیشرفت کند که بتواند در جهات گوناگون به عنوان یک الگوئى در دنیا خودش را نشان دهد. باید همت شما این باشد که در دنیا به وضعى برسیم که اگر کسى بخواهد به تازههاى علمى دست پیدا کند، مجبور باشد زبان فارسى یاد بگیرد. جوانان ما این آینده را به عنوان یک آیندهى حتمى و قطعى در نظر بگیرند، براى آن تلاش کنند، براى آن کار کنند. یکى از شاخصهاى پیشرفت یک ملت، عزت ملى و اعتمادبهنفس ملى است. ادعاى من این است که با لحاظ این شاخص، ملت ما پیشرفت زیادى کرده است. امروز ملت ما داراى اعتمادبهنفس در عرصهى سیاست بینالمللى است. اینکه شما ملاحظه میکنید مسئولان کشور در مواجههى با قضایاى جهانى، با اعتمادبهنفسِ کامل حرف میزنند، ناشى از این است که ملت ما احساس عزت و اعتمادبهنفس میکند. اسلام به ما این اعتمادبهنفس را داده است. یک شاخص دیگر براى پیشرفت، عدالت است. اگر کشورى در علم و فناورى و جلوههاى گوناگون تمدن مادى پیشرفت کند، اما عدالت اجتماعى در آن نباشد، این به نظر ما و با منطق اسلام پیشرفت نیست. ادعاى بنده این است که ما در این زمینه پیشرفت کردهایم؛ البته نه به قدرى که میخواهیم. اگر خودمان را با بسیارى از کشورهاى دیگر که با نظامهاى گوناگون زندگى میکنند، مقایسه کنیم، بله پیشرفت کردهایم؛ اما اگر خودمان را مقایسه کنیم با آنچه که اسلام به ما گفته است و از ما خواسته است، نه، ما هنوز خیلى فاصله داریم و باید تلاش کنیم. این تلاش به عهدهى کیست؟ این تلاش به عهدهى مسئولان و مردم - با هم - است. در این عرصهى رویاروئى و رزم انسانى و جنگ ارادهها، آنچه که میتواند تعیینکننده باشد، عبارت است از تصمیم و اراده و بصیرت و روشنبینى شما مردم عزیز. وحدت ملت ایران، اتحاد کلمهى مسئولان کشور، همکارى دستگاههاى مختلف، وظیفهشناسى و مسئولیتشناسى آحاد مردم میتواند ما را به پیشرفتهاى بیشترى برساند؛ من در کنار ذکر این حماسهها، این را هم باید عرض کنم که به خود مغرورشدن و غفلتکردن از کید و مکر دشمن، خطرات بزرگى دارد. نباید مغرور شد. بنده به مسئولین همیشه توصیه میکنم، میگویم قوى باشید، اما دشمن را هم ضعیف نینگارید. نباید از دشمن غفلت کرد. مصرف خودمان را باید از تولیدات خودمان انتخاب کنیم. اینکه کسانى همهاش دنبال مارکها و برندهاى خارجى و اسمهاى خارجى باشند، خطاست؛ فرونشاندن یک هوس شخصى است، اما ضربهزدن به یک کار عمومى و اصلى است.بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۲:«همه سر سفره ی شهدا نشسته ایم» جمع عزیز خانوادههاى شهدا، پدران، مادران، همسران، فرزندان و دیگر وابستگان شهدا در هر جائى که اجتماع میکنند، از خود طراوت انقلاب و نشاط جهاد و ایستادگى را در فضا میپراکنند که این مربوط به همهى اجتماعاتى است که ما با خانوادههاى عزیز شهدا داریم. بنده لازم میدانم علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص به پدران و مادران و همسران و فرزندان شهداى عزیز، به خانوادههاى عزیزان جانباز و همسران آنها که متحمل زحمات آنها هستند، عرض ارادت کنم. برادران! عزیزان! باور عمیق قلبى این بندهى حقیر این است که ما امروز همهمان بر سر سفرهى شهدا نشستهایم. بقاى این انقلاب به خاطر خون شهیدان است؛ بزرگترین اجرى که در این دنیا به شهید داده میشود، بقاء و استحکام آن حقیقتى است که شهید جان خود را براى آن حقیقت فدا کرده است. وقتى یک جامعهاى از جان خود، از هستى خود، از راحتى خود، براى یک ارزشى، یک حقیقتى میگذرد، حقانیت خود را در دنیا به اثبات میرساند؛ و حقانیت است که میماند، حق است که باقى میماند؛ این سنت الهى است. شهداى عزیز ما و ایثارگران ما کسانى هستند که از همهى خواستههاى شخصى خود دل بریدند. این به زبان آسان است. فقط دل بریدن از پول و مال و سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است. شهید از مهر مادر، از سایهى پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبُرد و به سوى انجام وظیفه حرکت میکند. این جانبازان هم شهیدند. ایثارگران در هر جمعى از جمعهاى ایثارگران که هستند، در واقع قدم در وادى شهادت گذاشتند. خداى متعال عدهاى را انتخاب کرد، رفتند، عدهاى هم ماندند براى امتحانهاى بعدى؛ لیکن رتبهى شهید و رتبهى شهادت براى ایثارگران وجود دارد. گفتند: «آن کسانى که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههاى جنوب و غرب رفتند وارد میدانها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسیم میشوند: بعضىها از گذشتهشان پشیمان میشوند، بعضىها بىتفاوت میمانند، بعضىها پایبند میمانند. آنهائى که پایبند میمانند، باید از غصه دق کنند». این جملهى اخیر را من قبول ندارم. آنهائى که پایبند میمانند، شاهد به ثمرنشستن این نهال و تناورشدن این درخت خواهند بود. دلها را باید نگه داشت. بعضى از دلها میلرزند، میلغزند، نمیتوانند خودشان را بر آن لبهى مرتفع نگه دارند و حرکت را ادامه دهند؛ لذا سقوط میکنند. یک عدهاى در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ اما آیا راه متوقف ماند قافله حرکت میکند: «فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ رویشهائى به وجود خواهد آمد. یکى از این رویشها، خود شما جوانها هستید. شما (جوانها) که دوران جنگ را ندیدید، شما که امام را ندیدید، شما که در عرصههاى جنگ نبودید؛ اما امروز سرتاسر کشور اسلامى و انقلابى ما از روحیهى ایستادگى و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبریز است. یک روزى گردانهاى منطقهى شما - خراسان شمالى - در جبهه خطشکنى میکردند؛ امروز هم شماها خط شکنى میکنید. انقلابهایى که در منطقه، در بیدارى اسلامى پیروز شدند اینها را مقایسه کنید با جمهورى اسلامى و نظام اسلامى و انقلاب اسلامى؛ ببینید این ایستادگى، این اقتدار، این اعتمادبهنفس در ملت ایران، دیگر کجا پیدا میشود؟ اینها خطشکنى است. دیگران هم هر کارى میکنند، رتبههاى فروتر از ملت ایران است. خدا کند آنها از ما جلو بزنند - حرفى نداریم - چه بهتر که ملتهاى مسلمان و ملتهاى دیگر پیش بیایند، از ما هم جلوتر بروند؛ اما واقعیت قضیه این نیست؛ امروز ملت ایران جلو است، ملت ایران خطشکن است. یک عدهاى به بعضى از ظواهر نگاه میکنند، قضاوتهاى غلط میکنند؛ خیال میکنند که جوانها از دین برگشتهاند. نخیر؛ جوانها علاقهمند به این راهند، علاقهمند به آن چیزى هستند که ایمان به آن در دل آنها راسخ است؛ و این مربوط به اکثریت جوان این کشور است؛ و این از برکت خون شهداست. ما به ارادت و اخلاص به خانوادههاى شهیدان افتخار میکنیم و معتقدیم شهدا در خط مقدم حرکت کردند؛ پشت سر آنها بلافاصله پدران و مادران و همسرانند؛ ایستادگى کردند، ایثار کردند. امروز به برکت این ایثار، حرکت عظیم انقلابى ملت ما برقرار است و انشاءالله روزبهروز مستحکمتر و باثباتتر خواهد بود.بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۳:«ایجاد تمدن اسلامی نوین» پیشرفت داراى ابعادى است؛ و پیشرفت در مفهوم اسلامى، با پیشرفت یک بُعدى یا دو بُعدى در فرهنگ غربى متفاوت است؛ چند بُعدى است. یکى از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبک زندگى کردن، رفتار اجتماعى، شیوهى زیستن این یک بُعد مهم است. هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامى، ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است. در انقلاب، در این بخش،(همان سبک زندگى و بخش حقیقى و اصلى تمدن) پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟ باید آسیبشناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. فهرستى مطرح میکنیم: چرا در برخى از بخشهاى کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخى از بخشهاى کشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگىمان رعایتهاى لازم را نمیکنیم؟ چرا صلهى رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینهى فرهنگ رانندگى در خیابان، ما مردمان منضبطى به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است... نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالى که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست. یک مقولهاى در اینجا مطرح میشود و سر بر مىآورد، به عنوان مقولهى فرهنگ زندگى. باید ما به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگى را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم. رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطهى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. بدون مکتب و بدون ایدئولوژى نمیتوان یک تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است. این تمدن داراى علم خواهد بود، داراى صنعت هم خواهد بود، داراى پیشرفت هم خواهد بود؛ و این مکتب، هدایت کننده و اداره کنندهى همهى اینها خواهد شد. جامعهى بدون آرمان، بدون مکتب، بدون ایمان، ممکن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتى هم که به ثروت و قدرت برسد، تازه میشود یک حیوان سیر و قدرتمند - و ارزش انسان گرسنه از حیوان سیر بیشتر است - اسلام این را نمیخواهد. باید در اخلاق اسلامى و عقل عملى اسلامى هم یک کار پرحجم و باکیفیتى انجام دهیم - حوزهها مسئولیت دارند، دانشوران مسئولیت دارند، محققان و پژوهشگران مسئولیت دارند، دانشگاه مسئولیت دارد - آن را مبناى برنامهریزىمان قرار دهیم، آن را در آموزشهاى خودمان وارد کنیم؛ این چیزى است که امروز ما به آن احتیاج داریم و باید دنبال کنیم. نکتهى دومى در اینجا وجود دارد و آن این است که ما براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، بشدت باید از تقلید پرهیز کنیم؛ تقلید از آن کسانى که سعى دارند روشهاى زندگى و سبک و سلوک زندگى را به ملتها تحمیل کنند. شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین در درجهى اول این است که از تقلید غربى پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سالهاى متمادى، یک چیزهائى را عادت کردهایم تقلید کنیم. انتظار داریم اهل فکر و اهل نظر در مراکزى که میتوانند و اهلیت و صلاحیت این کار را دارند، در این زمینهها کار کنند، فکر کنند، مطالعه کنند؛ بتوانیم پیش برویم. مراقب باشیم دچار سطحىگرى و ظاهرگرائى نشویم، دچار تحجر نشویم، دچار سکولاریسمِ پنهان هم نشویم.بیانات در اجتماع مردم شیروان ۱۳۹۱/۰۷/۲۴:«دشمن در مقابل اقتصادی هم هیچ غلطی نمی تواند بکند» علاوه بر صدها شهید و جانباز که در دوران دفاع مقدس، مردم عزیز شیروان و حومهى آن تقدیم کردند، نام هفت سردار در میان شهیدان این دیار وجود دارد. تربیت سرداران و فرستادن آنها براى مدیریت صحنههاى دشوار و سپس شهادت آنها، حوادثى نیست که در گذر تاریخ بشود آنها را فراموش کرد. امروز هم چند هزار بسیجى در این شهر حضور دارند. تلاش ملت عزیز ما و هوشمندى و آگاهى و بصیرت مردم عزیز ما در این استان و در سرتاسر کشور، موجب شده است که کشور ما از یک ثبات سیاسى مستمرى برخوردار باشد؛ این نعمت بزرگى است. نظام جمهورى اسلامى به برکت ایمان شما مردم، به برکت بصیرتى که به فضل الهى در ملت ما وجود دارد، توانسته است به کورى چشم دشمنان، یک کشور با ثبات و استقرار به وجود بیاورد. امنیت و آرامش براى یک کشور، جزو مهمترین خواستهها و مفیدترین عواید یک ملت است. علىرغم تهدیدهاى دشمنان، تحریمهاى دشمنان، خباثتهاى دشمنان، ملت ایران و جوانان عزیز ما توانستهاند در میدانهاى گوناگون، خود را نشان دهند؛ عظمت خود را، استعداد خود را، آمادگى خود را در زمینههاى مختلف به رخ دنیا بکشند؛ این به برکت ثبات است. دشمن میخواست کشور را متلاطم کند، میخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ایران بگیرد؛ درست بعکس، خداى متعال در مقابل کید دشمنان آنچنان تقدیرى کرد که «و مکروا و مکر اللّه و اللّه خیر الماکرین». ملت به برکت دفاع مقدس، از آنجائى که بود، جلوتر رفت؛ آمادگىاش بیشتر شد. این توطئهى دشمنان مستکبر و گرگهاى آدمیخوار هم در مقابل ملت ایران اثرى نکرد. من هم تأکید میکنم؛ هم به مسئولین قوهى مجریه، هم به مسئولین قوهى مقننه، هم به مسئولین قوهى قضائیه، که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئهى خود نتوانند این آرامشى را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانهى بزرگترین اقتدار این ملت است، که میتواند همهى خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند. ما در چند ماه بعد از این، مسئلهى انتخابات را داریم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، باید همت همهى مسئولین این باشد که آرامش سیاسى کشور را حفظ کنند؛ نگذارند فضاى سیاسى کشور، جنجالى و متلاطم شود. مردم واقعاً هوشیار و بصیرند. انسان چه بگوید در قبال این هوشیارى و بصیرت مردم؟ عامهى مردم همیشه به مصالح کشور با نظر درستى نگاه کردهاند؛ این تجربهى ماست. در طول این سه دهه، هر جا مسئولیتى متوجه مردم بوده است، به بهترین وجه آن را انجام دادهاند. حقاً و انصافاً بصیرت مردم مثالزدنى است؛ این هم کار خداست. دلها دست خداست، ارادهها مقهور ارادهى الهى است. مردم مؤمنند، متوجه به حقایقند؛ سفارش ما بیشتر به مسئولین است، به سیاستمداران است؛ مراقب باشند دشمن نتواند این آرامش و استقرار و طمأنینهاى را که به فضل الهى در کشور وجود دارد و دشمن سعى کرده این را به هم بزند و نتوانسته، به هم بزند؛ سعى کنند این آرامش و استقرار را حفظ کنند؛ نگذارند تلاطم به وجود بیاید. گاهى یک حرف، گاهى یک عمل نسنجیده، گاهى یک اقدام نابجا، موجب تلاطم در محیط سیاسى میشود؛ باید خیلى مراقب باشند. مردم در همه جاى کشور بحمداللّه سرحال و بانشاطند؛ این را دشمنان ما ببینند و بدانند. آنهائى که میخواستند با تحریم، مردم را افسرده و سربهزیر کنند، مردم را خسته کنند، ببینند این حرکت مردم را، این اجتماعات عظیم را، این حرکت خودجوش و پرشور مردم این استان را - مثل بقیهى استانهاى دیگر - ببینند که مردم چقدر در صحنه حضور دارند و ارادهى آنها براى دفاع از نظام چقدر مستحکم است. اینها همهاش عبرتآموز است. آنچه که ما به مسئولان محترم کشور در زمینهى مسائل اقتصادى سفارش میکنیم، این است که در پیشرفت اقتصاد، این سه عنصر را مورد توجه قرار دهند: اولاً در امر اقتصاد، مثل همهى مسائل دیگر، باید با نگاه علمى به مسائل نگاه کرد. ثانیاً یک برنامهریزى مدبرانه لازم است، که هم در آن شتابزدگى نباشد، هم در آن کندى و کوتاهى نباشد. ثالثاً ثبات و استمرار سیاستها لازم است. به توفیق الهى، به حول و قوهى الهى، دشمنان ما همچنان که در بخشهاى دیگر نتوانستند کارى بکنند، در مقابلهى اقتصادى با این ملت هم هیچ غلطى نمیتوانند بکنند. در این چند روز، مردم بجنورد و اسفراین و شیروان و سایر مناطق این استان، به همهى مردم دنیا حماسه نشان دادند. دشمنان سعى میکنند مردم ایران را خسته و ملول و نومید نشان دهند. مردم با حرکاتِ خودشان دارند نشان میدهند که دشمن دروغ میگوید؛ دشمن مغرضانه قضاوت میکند. البته متأسفانه بعضى از تریبوندارهاى داخل هم بر طبق میل دشمن حرف میزنند. بعضىها خودشان خسته شدهاند، میگویند مردم خستهاند! مردم خسته نیستند. مردم در میدان و در صحنه حاضرند.بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۴:«بصیرت یعنی تشخیص خط درگیری با دشمن» ورزش محلى یقیناً بر بسیارى از کارهاى تقلیدى ترجیح دارد؛ ورزش پهلوانى است و سرشار از سنتهاى ایرانى و اسلامى است. این نکات را باید همیشه به یاد داشته باشیم که آنچه متعلق به ما و مربوط به خود ماست، با عقاید ما، با ایمان ما آمیخته است؛ توجه دارید، من هم تأکید میکنم؛ وقتى میگوئید «یا سیدى، یا مولا»، حتماً وجود مقدس امام زمان (سلام الله علیه) در نظر باشد. کشور از حضور بسیجى در میدانهاى مختلف، تجربهى خوبى دارد؛ هم در دوران دفاع مقدس، هم پیش از آن، و هم بعد از آن تا امروز؛ هر جا حضور بسیج و حرکت بسیجى در هر میدانى احساس شده است، ما پیشرفت داشتهایم؛ این یک تجربهى مهمى است. بسیج همزاد انقلاب است... این پدیده، پدیدهى بىنظیرى است. این مجموعهى عمومىِ مردمى از اول داراى سازماندهى بود؛ این یک خصوصیت منحصربهفرد است. این سازماندهى کمک کرد به این که این حرکت عظیم مردمى راه خودش را گم نکند. وقتى سازماندهى بود، یعنى هدایت در آن هست، بصیرت در آن هست، تمرکز در تصمیمگیرى هست، ارادهى مردم هست؛ اما از تندروى، از زیادهروى، از کجروى، از خطاهاى فاحش، جلوگیرى میکند. همهى قشرها در بسیج حضور دارند؛ شهرى هست، روستائى هست، جوانِ نوخاستهى نوسال هست، پیرمرد کهنسال هم هست. تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده در بسیج حضور دارند. اینها در دنیا نظیر ندارد. سى و سه سال از انقلاب میگذرد، بسیج در صحنه است، در عرصه است، پابهرکاب است. ما وقتى مجموع این نکات را کنار هم میگذاریم، به این نتیجه میرسیم که بسیج یک پدیدهى شگفتآور و رمزآلود و رازآلود و استثنائىِ نظام جمهورى اسلامى است. این مجموعه خیلى گرهها را باز کرده است، در خیلى صحنهها حضور داشته است، حضور او اثرگذار و تعیینکننده بوده است. پس ما در آینده هم به این حضور احتیاج داریم. کسانى که اهل تأمل و تدبرند، حدس بزنند که چرا در شعارهاى کسانى که حرف و نفس و حرکت خودشان را از رادیوى اسرائیل میگیرند، در درجهى اول، شعار بر ضد بسیج است؟ آیا خودشان میفهمند که چرا شعار بر ضد بسیج میدهند، یا نمیفهمند؟ همه باید افتخار کنند که جزو مجموعهى بسیجى باشند. بدون خودسازى نمیشود وارد این میدانها شد. بصیرت در این دوران و در همهى دورانها به معناى این است که شما خط درگیرى با دشمن را تشخیص دهید؛ کجا با دشمن درگیرى است؟ بعضىها نقطهى درگیرى را اشتباه میکنند؛ خمپاره و توپخانهى خودشان را آتش میکنند به سمت یک نقطهاى که آنجا دشمن نیست، آنجا دوست است. بعضىها رقیب انتخاباتى خودشان را «شیطان اکبر» به حساب مىآورند! شیطان اکبر آمریکاست، شیطان اکبر صهیونیسم است؛ رقیب جناحى که شیطان اکبر نیست، رقیب انتخاباتى که شیطان اکبر نیست. بعضى از حالا وارد عرصهى انتخابات میشوند. نه، ما این را اصلاً تأیید نمیکنیم؛ هر چیزى در وقت خود، در جاى خود. آن چند چیزی که در مورد انتخابات خواستهى ماست، فکر ماست، آرزوى ماست، این چند چیز است: اول اینکه شرکت مردم در انتخابات، یک مشارکت عظیمى باشد؛ این مصونکننده است... دیگر اینکه از خدا بخواهیم و خودمان هم چشممان را باز کنیم؛ کارى کنیم که نتیجهى انتخابات، یک گزینش خوب و همراه با صلاح و صرفهى انقلاب و کشور باشد... نکتهى اساسى سوم این است که انتخابات براى کشور مایهى آبروست، مایهى افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایهى بىآبروئى براى کشور نشود.بیانات در اجتماع نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالى ۱۳۹۱/۰۷/۲۵:«دشمن کوچکتر از آن است که بتواند ملت ایران را به زانو در آورد» نفس خدمتگزارى براى آحاد مردم، یک نعمت الهى است؛ یک موهبت است؛ این نعمت را باید شکرگزارى کرد. بنده از صمیم قلب و از بن دندان این را عرض میکنم که حقیقتاً خدمتگار مردم بودن، افتخار است. نتیجهى این نعمت دانستن این است که براى این خدمتگزارى، منت بر سر کسى نگذاریم؛ این درجهى اوّلش است. یک نکتهى دیگر این است که در خدمتگزارى باید هیچگونه تمایزى قائل نشد. یک نکتهى دیگر، مسئلهى همت بلند در خدمترسانى است. این خبر خوبى بود که گفتند سند توسعهى استان را تدوین کردهایم؛ این بسیار خوب است. وقتى سند تدوین شد، دیگر جابهجائى مسئولان و مدیران، تأثیر زیادى نخواهد گذاشت. نکتهى مهم دیگر این است که این فعالیتها اولویتبندى شود... بر اساس اولویتها کار پیش برود؛ به نظر بنده یکى از اولویتها مسئلهى کشاورزى است. براى مسئلهى اقتصاد، سه محور اصلى وجود دارد: یکى صنعتى کردن کشاورزى است؛ یکى مسئلهى صنایع تبدیلى و تکمیلى و سردخانه و این چیزهاست. یکى هم ساختارسازى براى توزیع و بازرگانى است، کیفیت بازرگانى محصولات و دادوستد اینها، تجارت داخلىشان، بعد مسئلهى صادرات و تجارت خارجىشان، اینها یک نظم عاقلانه و مدبرانهاى پیدا کند. بنابراین یکى از اولویتهاى استان، مسئلهى کشاورزى است، با این ابعاد و حواشى گوناگون. امروز کشور نیاز به کار و تلاش دارد؛ عزیزان من! مسئولان بخشهاى مختلف! برگزیدگان قشرها! این را باید به مجموعهى آحادى که از شما حرفشنوى دارند، یا تحت مدیریت شما دارند تلاش میکنند، هم به زبان، هم به عمل، منتقل کنید: کشور احتیاج به کار دارد. باید کار کنیم، باید سخت کار کنیم؛ کار برنامهریزى شده، کار منظم و مرتب، کار خوب. هر سخنى که نشاندهندهى یأس و خستگى و افسردگى و ملالت و اختلاف باشد، بلاشک به ضرر مصالح کشور است، به ضرر پیشرفت کشور است، به ضرر عزت ملى است. امروز کشور در مقایسه با ده سال پیش، با بیست سال پیش، از لحاظ جایگاه علمى، جایگاه صنعتى، جایگاه اجتماعى، روحیهى مردم، بسیار پیشرفتهتر است؛ استحکام نظام، بسیار بیشتر است. خب، این دلیلِ چیست؟ این دلیلِ این است که یک نیروى درونىِ سازندهىِ حقیقى در این کشور وجود دارد که این بر همهى ترفندها و توطئهها و مشکلتراشىهاى دشمن غلبه پیدا میکند؛ این امر واضحى است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصههاى پیکار، عرصهى حرفزدنهاى بینالمللى است. اغلب این رسانههائى که اسمشان را در دنیا میشنویم، سرمایهداران صهیونیست از سالها پیش به فکر بودند، این رسانهها را در اختیار گرفتند؛ خبرسازى میکنند، جهتسازى میکنند. خود همین رسانهها به سیاستمدارها هم تلقین میکنند که چه بگویند. یکى از حرفهاى رائج این است: ما بر ایران فشار وارد مىآوریم تا ایران به پاى میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِى ایران مذاکرات در مورد مسائل گوناگون جهانى را، از جمله مسئلهى هستهاى را ترک کرده بوده که حالا برگردد؟! این یک تقلب و خدعهى تبلیغاتى است. آن کسى که این شکل را، این جملهبندى را، این فرمول مطلب را اختراع میکند، مقصود دیگرى دارد. او از ایران نمیخواهد که به میز مذاکره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگوئىهاى غربى تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است که نخیر؛ شماها کوچکتر از آن هستید که بتوانید یک ملت انقلابىِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواستهها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. امروز مسئله، مسئلهى سخن نوئى است که جمهورى اسلامى در دنیا مطرح کرده و مستکبرین عالم را دستپاچه کرده. امروز انقلاب اسلامى توانسته است فکر خود را در دنیا منتشر کند. علىرغم همهى سانسورهائى که آنها کردند، علىرغم فشارهائى که وارد کردند، امروز این فکر، فکرى است که رائج شده. فکر مردمسالارى دینى، فکر حاکمیت معنویت و حاکمیت دین. بنابراین کار در مسیر صحیحى است. ما احتیاج داریم به این که تلاش کنیم، فعالیت کنیم، درست فکر کنیم، درست عمل کنیم، با هم متحد باشیم، فضا را فضاى تلاش و کار و اخلاص و معنویت و دورى از تظاهر و اینها قرار دهیم؛ امروز یک چنین میدانى است.بیانات در جلسه هیأت وزیران در بجنورد ۱۳۹۱/۰۷/۲۶:«تشکر از محبت مردم» خدمتگزاری به این مردم شایسته و بزرگوار، باید تا سر حد امکان، با کیفیت تر و پرحجم تر شود. همه این مصوبات باید با پیگیری مستمر و جدی استاندار و اهتمام ویژه مسئولان ملی تحقق یابد و مردم آثار آنها را در زندگی خود احساس کنند. این مصوبات خوب را با توجه به عواملی نظیر امکانات، منابع، نیروی انسانی، زود بازده بودن و گستردگی تأثیر آنها بر زندگی مردم، اولویت بندی کنید. سه سرفصل در اولویت مسائل استان، کشاورزی، گردشگری و رسیدگی به کارخانه ها و صنایع استان است. رونق کشاورزی منطقه، اشتغال زایی گسترده، افزایش درآمد مردم و دستگاههای استان و حل مشکلات اجتماعی ناشی از بیکاری را به همراه خواهد آورد. با اولویت دادن به گردشگری منطقه و برنامه ریزی برای بازدید حداقل بخشی از زوار امام هشتم از جاذبه های مهم گردشگری استان، به بهبود اوضاع عمومی خراسان شمالی همت گمارید. ابراز مهر و محبت مردم، اساساً ناشی از دلدادگی قلبی آنان به اسلام و انقلاب است البته انتظارات معقولی نیز وجود دارد که باید با «برنامه ریزی و همت و تلاش»، به آنها پاسخ شایسته داد.پایان