پایگاه خبری حیات - شهین مردانی؛ فرهنگ آمریکایی در دهههای پایانی قرن بیستم بهواسطه سلطه رسانهای، هالیوود، موسیقی پاپ و سبک زندگی غربی، به الگوی غالب فرهنگی در بخش بزرگی از جهان تبدیل شده بود. این الگو نهتنها حوزه سرگرمی، بلکه نظام ارزشی، الگوهای مصرف و حتی شیوه زیست جوامع مختلف را تحت تأثیر قرار داد. با این حال، مجموعهای از دادههای آماری، گزارشهای رسمی و تحولات اجتماعی در سالهای اخیر نشان میدهد این برتری فرهنگی وارد مرحلهای از فرسایش شده و جذابیت فرهنگ غرب، بهویژه الگوی آمریکایی، دیگر برای بسیاری از جوامع بدیهی و بیرقیب نیست.
بر اساس گزارشهای مراکز معتبر افکارسنجی جهانی، نگرش مثبت به ایالات متحده در مناطق مختلف جهان، بهویژه در آفریقا، آمریکای لاتین و حتی برخی کشورهای اروپایی، با نوسان و در مواردی کاهش همراه بوده است. تحلیلگران قدرت نرم این روند را نتیجه بحرانهای اجتماعی داخلی آمریکا، تضعیف تصویر اخلاقی غرب، تشدید شکافهای نژادی و اقتصادی و ناکارآمدی الگوی فرهنگی غرب در پاسخ به نیازهای هویتی جوامع غیرغربی میدانند.
در مقابل این افول تدریجی، قاره آفریقا به یکی از مهمترین کانونهای بیداری فرهنگی در جهان تبدیل شده؛ رشد صنایع خلاق، افزایش تولید و مصرف محتوای بومی، احیای زبانها و سنتهای محلی و گسترش روایتهای مستقل فرهنگی، نشان میدهد آفریقا در حال عبور از مصرفکننده صرف فرهنگ وارداتی و حرکت بهسوی استقلال فرهنگی است. این روند، همزمان پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مهمی به همراه داشته و نشانهای روشن از شکلگیری نظم چندقطبی فرهنگی در جهان معاصر به شمار میرود.
کاهش جذابیت فرهنگ آمریکایی در افکار عمومی جهان
در دهههای اخیر، فرهنگ آمریکایی بهواسطه سلطه هالیوود، موسیقی پاپ، شبکههای اجتماعی و سبک زندگی غربی، به الگوی غالب فرهنگی در جهان تبدیل شده بود. این الگو نهتنها در حوزه سرگرمی، بلکه در نظام ارزشی، الگوهای مصرف و شیوه زیست جوامع نیز نفوذ گستردهای داشت. با این حال، دادهها و گزارشهای رسمی بینالمللی نشان میدهد جذابیت فرهنگی آمریکا دیگر آن قدرت سابق را ندارد و در بسیاری از کشورها روندی کاهشی یا ناپایدار یافته است.
گزارش «مرکز تحقیقات پیو» (Pew Research Center) در سالهای ۲۰۱۹، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۴ نشان میدهد که میزان اعتماد جهانی به رهبری فرهنگی و اخلاقی آمریکا کاهش یافته است. بر اساس این گزارشها، در کشورهای پیشرفته، میانگین اعتماد به آمریکا نسبت به سال ۲۰۱۶ حدود ۸ تا ۱۲ درصد کاهش یافته؛ در آفریقا و آمریکای لاتین نیز کمتر از ۴۵ درصد پاسخدهندگان فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی را «الگوی مطلوب» توصیف کردهاند؛ در حالی که این رقم در دهه ۲۰۰۰ بیش از ۶۰ درصد بود.
نکته قابل توجه، تغییر نگرش نسل جوان در کشورهای در حال توسعه است. گزارش پیو در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله علاقه کمتری به مصرف محصولات فرهنگی آمریکا از جمله فیلم، سریال و موسیقی دارند و معتقدند سبک زندگی غربی با واقعیتهای اجتماعی و ارزشهای آنها همخوانی ندارد.
گزارش «Global Soft Power Index 2023» نیز تأکید میکند که اگرچه آمریکا همچنان از نظر حجم تولید فرهنگی پیشتاز است، اما شاخصهای «الهامبخشی فرهنگی» و «الگوسازی اجتماعی» آن کاهش یافته است. این گزارش بحرانهای اجتماعی داخلی آمریکا، افزایش خشونت، شکافهای نژادی و کاهش انسجام اجتماعی را عامل تضعیف تصویر فرهنگی این کشور در سطح جهانی معرفی میکند.
کارشناسان فرهنگی پدیده «خستگی فرهنگی» را یکی از عوامل اصلی کاهش جذابیت فرهنگ آمریکا میدانند؛ یعنی تکرار الگوهای مشابه بدون نوآوری معنایی باعث شده مخاطبان جهانی دیگر از فرهنگ آمریکایی بهعنوان مرجع الهامبخش استفاده نکنند. تحلیل یونسکو در گزارش «Culture and Sustainable Development 2022» نیز نشان میدهد که الگوی فرهنگی آمریکا دیگر نمیتواند بهتنهایی پاسخگوی نیازهای هویتی جوامع غیرغربی باشد و به عنوان یکی از گزینههای متعدد فرهنگی در جهان دیده میشود.
در نتیجه، کاهش جذابیت فرهنگ آمریکایی نه صرفاً یک تغییر روانی، بلکه بازتابی از تحولات ساختاری در عرصه قدرت نرم و مصرف فرهنگی جهان است؛ تحولی که زمینه را برای ظهور روایتها و الگوهای فرهنگی مستقل و منطقهای فراهم کرده است.
فروکش کردن هژمونی فرهنگی غرب و پایان الگوی واحد
گزارشهای رسمی بینالمللی نشان میدهد هژمونی فرهنگی غرب که از دهه ۱۹۹۰ بر نظم جهانی حاکم بود، بهتدریج در حال فروکش کردن است. گزارش «UNESCO Global Cultural Policy Report 2022» صراحتاً اعلام میکند که جهان وارد مرحلهای از «چندمرکزی فرهنگی» شده است؛ مرحلهای که در آن قدرت فرهنگی از چند کشور محدود غربی به شبکهای گسترده از بازیگران منطقهای و محلی منتقل میشود و دیگر هیچ فرهنگ واحدی قادر به تعیین استانداردهای جهانی نیست.
بر اساس دادههای «UNCTAD Creative Economy Outlook 2021»، سهم کشورهای غیرغربی از تولید و مصرف محصولات فرهنگی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است. این رشد شامل صنایع موسیقی، سینما، نشر و رسانههای دیجیتال میشود و نشان میدهد بازارهای محلی و منطقهای نقش بسیار پررنگتری پیدا کردهاند. تحلیلگران اقتصاد فرهنگی نیز تأکید میکنند که رشد سریع اقتصاد خلاق در آفریقا، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین، جایگاه انحصاری کشورهای غربی را در تولید و توزیع فرهنگی کاهش داده است.
پیمایش «World Values Survey» در موج هفتم (۲۰۱۷–۲۰۲۲) نیز نشان میدهد که ارزشهای فرهنگی غربی مانند فردگرایی افراطی، مصرفگرایی و سکولاریسم فرهنگی در بسیاری از جوامع غیرغربی با مقاومت اجتماعی مواجه شده است. بیش از ۶۰ درصد پاسخدهندگان در کشورهای آفریقایی و آسیایی اعلام کردهاند که حفظ سنتها و هویت فرهنگی بومی برای آنها اهمیت بیشتری نسبت به پذیرش سبک زندگی غربی دارد. این یافتهها بازتاب مستقیم بازگشت هویت محلی و کاهش تمایل به تقلید از الگوهای غربی است.
علاوه بر این، گزارش یونسکو در سال ۲۰۲۲ تأکید میکند که گسترش رسانههای دیجیتال و دسترسی برابر به ابزارهای تولید محتوا، انحصار تاریخی غرب در روایت فرهنگی را شکسته, اکنون تولیدکنندگان محلی قادرند بدون عبور از فیلتر رسانهای غرب، محتوای خود را مستقیماً به مخاطبان جهانی عرضه کنند. این روند نه تنها استقلال فرهنگی کشورها را افزایش داده، بلکه تنوع و رقابت فرهنگی را در عرصه جهانی گسترش داده است.
کارشناسان فرهنگی نتیجه میگیرند که فروکش هژمونی غرب، صرفاً کاهش جذابیت یک فرهنگ خاص نیست؛ بلکه تحولی ساختاری در نظم فرهنگی جهان است که مسیر ظهور الگوهای متنوع و منطقهای را هموار میکند. این تحول نشان میدهد که جهان به سمت چندمرکزی فرهنگی و رقابت سازنده میان فرهنگها حرکت میکند و دیگر الگوی واحد غربی نمیتواند بهعنوان معیار بیچالش جهانی پذیرفته شود.
بیداری فرهنگی در آفریقا؛ بازگشت آگاهانه به هویت بومی
قاره آفریقا در دهههای اخیر شاهد نوعی بیداری فرهنگی کمسابقه بوده که ریشه در بازتعریف هویت تاریخی، اجتماعی و سیاسی این قاره دارد. بر اساس دادههای رسمی «Afrobarometer» در دورهای هفتم تا نهم (۲۰۱۸–۲۰۲۳)، بیش از 28 درصد شهروندان آفریقایی اعلام کردهاند که حفظ فرهنگ، زبان و سنتهای بومی برای توسعه پایدار کشورشان ضروری است. این آمار نشان میدهد که بازگشت به هویت محلی نه صرفاً یک واکنش نمادین، بلکه یک مطالبه گسترده و عمیق اجتماعی است.
در میان جوانان شهری، بیش از 34 درصد پاسخدهندگان معتقدند که الگوهای فرهنگی غربی با واقعیتهای اجتماعی و ارزشهای محلی همخوانی ندارد. این دادهها همسو با نتایج گزارش «African Cultural Renaissance» اتحادیه آفریقا در سال ۲۰۲۰ است، که بیداری فرهنگی را بخشی جداییناپذیر از پروژه استقلال سیاسی و اقتصادی قاره معرفی میکند. این گزارش همچنین بر اهمیت سیاستگذاری فرهنگی و حمایت از صنایع خلاق محلی بهعنوان ابزار حفظ و ارتقای هویت ملی تأکید دارد.
یونسکو در گزارش «Re|Shaping Policies for Creativity 2022» تأکید میکند که دولتهای آفریقایی بهطور فزایندهای سیاستهای حمایتی برای هنرهای سنتی، زبانهای محلی، موسیقی، سینما و روایتهای بومی اتخاذ کردهاند. این گزارش نشان میدهد که تعداد برنامههای ملی حمایت از فرهنگ بومی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ بیش از دو برابر شده و منابع مالی و آموزشی به شکل هدفمند برای توسعه ظرفیتهای فرهنگی محلی تخصیص یافته است.
این بیداری فرهنگی تأثیر مستقیمی بر رفتار اقتصادی و اجتماعی نیز داشته است. رشد تقاضا برای محصولات فرهنگی محلی، حضور فعال جوانان در صنایع خلاق و افزایش فعالیتهای رسانهای محلی نشان میدهد که هویت بومی به یکی از مهمترین ابزارهای قدرت نرم و انسجام اجتماعی در آفریقا تبدیل شده؛ کارشناسان فرهنگی معتقدند این روند تنها واکنشی به سلطه فرهنگی غرب نیست، بلکه تلاشی آگاهانه برای بازسازی اعتمادبهنفس تاریخی، ایجاد استقلال فرهنگی و شکلگیری روایتهای منطقهای مستقل است.
همچنین، افزایش سطح تحصیلات، گسترش رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، و دسترسی بیشتر به ابزارهای تولید محتوا، به بیداری فرهنگی آفریقا شتاب داده؛ این عوامل باعث شدهاند تولیدکنندگان محلی بتوانند بدون وابستگی به هالیوود یا رسانههای غربی، محتوای خود را به مخاطبان داخلی و بینالمللی ارائه کنند. به این ترتیب، بازگشت به هویت فرهنگی بومی نه تنها یک جریان اجتماعی و نمادین، بلکه یک تحول ساختاری در نظم فرهنگی آفریقا محسوب میشود.

صنایع خلاق آفریقا؛ فرهنگ بهمثابه قدرت اقتصادی
در دهههای اخیر، صنایع خلاق آفریقا به یکی از سریعترین حوزههای رشد اقتصادی و فرهنگی این قاره تبدیل شدهاند و نشان میدهند که فرهنگ میتواند به یک ابزار واقعی قدرت اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود. بر اساس گزارش «Creative Economy Outlook 2022» سازمان UNCTAD، ارزشافزوده سالانه صنایع خلاق در آفریقا بیش از ۵۰ میلیارد دلار برآورد میشود و بیش از ۸ میلیون شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده؛ این نرخ رشد بالاتر از میانگین جهانی اقتصاد خلاق است و نشاندهنده ظرفیت بالقوه عظیم قاره برای تولید و توزیع محتوای فرهنگی مستقل است.
یونسکو در گزارش سال ۲۰۲۱ خود تأکید میکند که صنایع فرهنگی و خلاق میتوانند تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۲۰ میلیون شغل جدید در آفریقا ایجاد کنند. این گزارش همچنین اشاره دارد که دیجیتالیشدن رسانهها، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای استریمینگ، نقش تعیینکنندهای در گسترش دسترسی به محتوای محلی و افزایش سهم بازار داخلی و بینالمللی داشته است.
در حوزه موسیقی، گزارش فدراسیون بینالمللی صنعت موسیقی (IFPI) سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که منطقه جنوب صحرای آفریقا بالاترین نرخ رشد بازار موسیقی ضبطشده جهان را ثبت کرده است. ژانرهایی مانند Afrobeats و Amapiano نه تنها در آفریقا، بلکه در بازارهای اروپا و آمریکا نیز مخاطب پیدا کردهاند و درآمدزایی گستردهای ایجاد کردهاند.
در سینما، بانک جهانی در گزارش ۲۰۲۰ صنعت فیلم نیجریه (نالیوود) را به عنوان دومین کارفرمای بزرگ بخش فرهنگی این کشور معرفی کرده و ارزش اقتصادی سالانه آن بیش از ۲ میلیارد دلار تخمین زده شده؛ نالیوود علاوه بر درآمدزایی، نقش مهمی در بازتولید هویت بومی و ارائه روایتهای محلی دارد و به یکی از موتورهای اصلی استقلال فرهنگی قاره تبدیل شده است.
صنایع مد و لباس در آفریقا نیز رشد چشمگیری داشتهاند؛ برندهای محلی با ترکیب سنت و نوآوری، جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کردهاند. این روند نشان میدهد که فرهنگ آفریقا نه تنها یک ابزار نمادین، بلکه به یک پیشران اقتصادی و عامل استقلال فرهنگی تبدیل شده است.
کارشناسان اقتصادی و فرهنگی معتقدند که گسترش صنایع خلاق، همزمان با بیداری فرهنگی و رشد هویت بومی، آینده فرهنگی و اقتصادی آفریقا را شکل میدهد و ظرفیت قاره را برای حضور فعال در عرصه جهانی بهطور قابل توجهی افزایش میدهد.

تنوع فرهنگی و شکلگیری نظم جدید فرهنگی جهانی
با توجه به افول تدریجی هژمونی فرهنگی آمریکا و افزایش بیداری فرهنگی در مناطق مختلف جهان، جهان وارد دورهای از تنوع و چندمرکزی فرهنگی ساختاری شده؛ گزارش «UNESCO World Culture Report 2022» تأکید میکند که تمرکز قدرت فرهنگی از چند کشور محدود غربی به شبکهای گسترده از بازیگران منطقهای و محلی منتقل شده است و هیچ فرهنگ واحدی دیگر معیار جهانی مطلق محسوب نمیشود. این تغییر ساختاری، پیامدهای عمیقی بر سیاست، اقتصاد، رسانه و دیپلماسی فرهنگی جهان دارد.
مطالعه مشترک یونسکو و برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد کشورهایی که بر تولید محتوای بومی و تنوع فرهنگی سرمایهگذاری کردهاند، از تابآوری اجتماعی، انسجام فرهنگی و استقلال فرهنگی بالاتری برخوردارند. در این گزارش آمده که افزایش تولید محتوای محلی با بهرهگیری از فناوریهای دیجیتال، نقش مهمی در کاهش وابستگی فرهنگی به کشورهای غربی و افزایش قدرت نرم منطقهای ایفا کرده است.
گزارشهای آماری سازمان UNCTAD و یونسکو نشان میدهد که سهم کشورهای غیرغربی در صادرات محصولات فرهنگی از حدود ۲۰ درصد در دهه ۱۹۹۰ به بیش از ۳۵ درصد در سال ۲۰۲۰ رسیده است. این رشد شامل صنایع موسیقی، فیلم، نشر و مد است و نشان میدهد که بازارهای فرهنگی جهانی دیگر تحت سلطه چند کشور نیستند. به علاوه، پیمایش «World Values Survey» موج هفتم (۲۰۱۷–۲۰۲۲) نشان میدهد که بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشورهای آفریقایی و آسیایی حفظ هویت فرهنگی و سنتهای بومی را بر پذیرش الگوهای غربی ترجیح میدهند.
کارشناسان فرهنگی بر این باورند که افول الگوی فرهنگی آمریکایی نه یک تغییر مقطعی بلکه بخشی از تحول ساختاری در نظم فرهنگی جهان است. این تحول باعث شده جهان از یک تکمرکزی فرهنگی به چندمرکزی رقابتی و همزیست فرهنگی وارد شود؛ جهانی که در آن فرهنگها قادرند بدون وابستگی به قدرتهای تاریخی، هویت و روایت خود را توسعه دهند.
در این چارچوب، آینده نظم فرهنگی جهان بر پایه تنوع، استقلال فرهنگی و رقابت سازنده میان فرهنگها شکل میگیرد. کشورهای آفریقایی و آسیایی نمونههایی از این روند هستند که با سرمایهگذاری در هویت بومی، صنایع خلاق و رسانههای دیجیتال، نه تنها استقلال فرهنگی خود را حفظ کردهاند، بلکه جایگاه خود را در اقتصاد و قدرت نرم جهانی ارتقا دادهاند. این تغییرات نشان میدهد که الگوی واحد غربی دیگر معیار جهان نیست و جهان فرهنگی آینده متکثر، رقابتی و چندصدایی خواهد بود.
افول تکمرکزی فرهنگی و تولد نظم چندصدایی جهان
تحلیلها نشان میدهد که جهان در حال عبور از دورهای است که فرهنگ آمریکایی و غربی بهعنوان الگوی مسلط و بدون رقیب شناخته میشد. کاهش جذابیت فرهنگ آمریکا در افکار عمومی، فروکش هژمونی فرهنگی غرب و مقاومت جوامع غیرغربی، نشاندهنده افول تکمرکزی فرهنگی است. دادههای رسمی مرکز تحقیقات پیو، یونسکو، UNCTAD و Afrobarometer بر این نکته تأکید دارند که مخاطبان جهانی دیگر صرفاً مصرفکننده محصولات فرهنگی غربی نیستند و تمایل به بازتعریف هویت فرهنگی خود دارند.
همزمان، آفریقا بهعنوان یکی از پیشروترین مناطق در بازسازی هویت بومی و توسعه صنایع خلاق معرفی شده است. رشد صنایع موسیقی، سینما، مد و نشر، همراه با سیاستهای حمایتی دولتها و استفاده از فناوریهای دیجیتال، نشان میدهد که فرهنگ میتواند همزمان ابزار قدرت نرم، عامل انسجام اجتماعی و پیشران اقتصادی باشد. این تحولات نمونهای از روند جهانی هستند که طی آن، قدرت فرهنگی از چند کشور محدود به شبکهای گسترده و متنوع از بازیگران منطقهای منتقل شده است. جهان امروز به سمت چندمرکزی فرهنگی، رقابت سازنده میان فرهنگها و همزیستی چندصدایی فرهنگی حرکت میکند. افول الگوی واحد غربی، نه یک حادثه مقطعی بلکه یک تحول ساختاری است که آینده فرهنگ جهانی را بر پایه تنوع، استقلال فرهنگی و بازتولید هویت بومی شکل میدهد. در چنین فضایی، کشورهای مختلف میتوانند به صورت فعال جایگاه خود را در نظم فرهنگی جهان تثبیت کنند و روایتها و ارزشهای بومی خود را به مخاطب جهانی ارائه دهند.
بنابراین آینده نظم فرهنگی جهان دیگر تکقطبی نیست؛ بلکه جهانی متکثر، رقابتی و غنی از تنوع فرهنگی در پیش است که در آن هیچ فرهنگ واحدی معیار و الگوی مطلق نخواهد بود و قدرت نرم فرهنگی واقعی در تلفیق استقلال، نوآوری و بازتولید هویت بومی شکل میگیرد.
انتهای پیام/
نظر شما