به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، بیست و ششم شهریورماه سال ۱۳۶۰ روز عروج شهیدی است که برای اولین بار زیر نظر شهید دکتر چمران و با خلاقیت و ابتکار خود موفق شد موشکهای زمینی- آبی بسازد. شهیدی که مزد خلوصش را گرفت و توفیق یافت تا به محضر قدسی جان جهان مشرف شود. چنانچه در وصیتنامه خود نوشت: «بگذارید بعد از مرگم بدانند و بدانید که همانطور که اساتید بزرگمان می گفتند نوکر محال است صاحبش را نبیند، من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم.»
از دانشجوی دکترای دانشکده کشاورزی تا آشنایی و همراهی با «چمران»
مصطفی ابراهیمی مجد، روز بیست و نهم مهرماه سال ۱۳۳۳ در تهران، محله ۱۷ شهریور (شهباز جنوبی) دیده به جهان گشود. از نوجوانی شیفته آداب و معارف اسلامی بود. در دانشکده کشاورزی تحصیل کرد و در رشته اصلاح نباتات تا مقطع دکترا ادامه داد. در دانشگاه، فعالیت روشنگرانه و تبیینی داشت و انجمن اسلامی دانشگاه را راهاندازی کرد و نقش مهمی در آشنایی دانشجویان با معارف اصیل دینی و انتقال مفاهیم اعتقادی و ارزشهای معنوی و اخلاقی در محیط دانشگاه داشت.
در دوران اوج انقلاب، او به صف انقلابیون پیوست و سپس با شهید بزرگوار دکتر چمران آشنا شد و از اینجا تا آخرین لحظه حیات آن شهید، همراه همیشگی او بود. از همان اولین ماههای انقلاب، فعالیت خود را در دفتر شهید دکتر چمران آغاز کرد. تا آنکه جنگ شد و او همراه آن سردار بزرگ و پرافتخار، به اهواز رفت.
مخترع و بنیانگذار فن آوری ساخت موشک زمینی- آبی در تاریخ جنگ
استعداد، ابتکار و خلاقیت او بدان حد بود که نام خود را به عنوان پدر فن آوری و صنعت موشکی جنگ، ثبت و ماندگار کند. او در همان ماههای اول جنگ موفق شد برای ساخت و تعمیر اسلحه و ساخت سنگرهای بتنی و رفع کمبودهای نیروهای ستادی جنگهای نامنظم، کارگاه بزرگی احداث کند. همچنین با توجه به دانش و مهارت خود در دومین گام، با طرح شهید دکتر چمران، اولین موشک های زمینی- آبی را ساخت که این امکانات در مقابله با تاکتیکهای جنگ دشمن بهکار میرفت.
مجری طرحها و تدابیر علمی- نظامی شهید چمران
یکی از این ابتکارات، تاکتیک جنگ آب بود که توسط آن شهید برای نخستین بار ابداع شد؛ به این ترتیب که آب رودخانه کرخه توسط نیروهای خودی به سمت دشمن هدایت شد تا دشت حائل بین نیروهای دو طرف به زیر آب رفته و جلوی پیشروی دشمن گرفته شود. عراق هم در مقابل، سد خاکی احداث و از پیشرفت آب جلوگیری کرد تا به این وسیله از زمینگیر شدن و به گل نشستن تانکها و ادوات و تجهیزات نیروهای خود جلوگیری کند.
شهید مجد با ابتکاری به انهدام این سدهای خاکی اقدام کرد. به این ترتیب که با جاسازی مواد منفجره در دیواره سدها آنها را منهدم میکرد. در ادامه به ساخت موشک هایی پرداخت. او در خنثیسازی مین نیز مهارت ویژه و منحصربفردی داشت و قطعات سلاحهای مختلف، از جمله سوزن خمپاره اندازها و توپهای ۱۰۶ میلیمتری و حتی خمپارههای دو تکه ۱۲۰ میلیمتری را میساخت.
مصطفی تا زمان شهادت دکتر چمران، همه برنامهها و طرحهای علمی و نظامی او را پیاده و اجرا میکرد. «مهندس مهدی چمران» رئیس شورای اسلامی شهر تهران گفته است: «شهید مصطفی ابراهیمی مجد، ایده اولین موشک پرتابی شهید چمران را ساخت که کروکی آن را شهید چمران کشیده بود و ساخت این موشک با طول پرتاب سه متر در ۶ ماه اول سال ۱۳۵۹ در جنگ تحمیلی آزمایش شد.»
بوی امام زمان (عج) میداد
این شهید والامقام از نظر عشق و علاقه بیمانندش به حضرت امام عصر (عج) زبانزد و شاخص بود و همه کسانی که او را می شناختند یا با او برخوردی داشتند، این عشق پرشور و خالصانه به مولا و آقایش را از همه حالات و سخنانش احساس کرده بودند. به گفته مهندس چمران: «شهید مجد نمونه، اسوه و الگو بود. او در هر جهت برای خود دنیایی از معرفت، خلوص، صداقت، ایمان، صفا و اعتقاد به حضرت ولی عصر بود و بوی امام زمان(عج) میداد. اگر انسان دقیق میشد میتوانست چهره زیبایی که حضرت ولیعصر(عج) دارند و ممکن است در افراد عادی نیز بروز کند را در کلام، نگاه و طمانینه او دید و احساس کرد. به خصوص در راز و نیاز شبهای جمعه و شجاعتها و جسارتهایش در میدان نبرد.»
«شهید مجد» به روایت «شهید آوینی»
طراح و گرافیست مجله «سوره» به سردبیری سید شهیدان اهل قلم «شهید مرتضی آوینی» خاطرهای از طرح جلد مجله با عکس و کلام این شهید دارد و واکنش آن شهید بزرگوار: «سالها قبل در مجله سوره این طرح را کشیدم، شهید «سیدمرتضی آوینی» آن را دید. با اینکه طرحم تنها در چند خط خلاصه می شد، در پشت جلد نشریه سوره به دستور آقا مرتضی چاپ شد. وقتی برای بار اول طرح را دید، پیشانیم را بوسید و گفت: «می بینی سید جان چقدر تنهاییم؟! کمی تلاش کنیم با یک جست میتوانیم خودمان را به اقیانوس عشق برسانیم. عشق را میبینیم، فاصله مان با آن تنها یک جداره نازک شیشه ای است اما...»
من صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم...
و فرازهایی از وصیتنامه شهید که در آن شهادت به تشرف خود به محضر بقیه الله الاعظم (ع) داده است:
«... خدایا تو را شکر میکنم که عشق حضرت مهدی ( عج ) را در دل من جای دادی و مرا به زیور ایمان آراستی تا توانستم کلام پاک و گوهر بار امام امت خمینی بزرگ را با تمام وجود دریابم که چه بسا دیگران را در درک کلام او عاجز میدانم. خدایا این بزرگوار را برای مردم شیعه نگهدار باش.
بگذارید بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان می گفتند نوکر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را می نویسم، دیدار مجدد او نصیبم نگشت. بدانید که امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان می باشد. از یاد او غافل نگردید. دیگر در این مورد گریه مجالم نمی دهد بیشتر بنویسم و تا این زمان دیدار او را برای هیچکس نگفتم مبادا که ریا شود و فقط میگویم که از آن دیدار به بعد چون دیگر تا این لحظه او را ندیده ام تمام جگرم سوخته است.
مادر! چون تو روزی آرزو داشتی که من ازدواج کنم و امر خدایی را انجام دهم ولی تاکنون اینطور نشده بعد از مرگم به جای آنکه گریه و زاری کنی کارت عروسی تهیه کن در یک طرف اسم و در یک طرف دیگر نام شهادت را بنویس و مانند دیگر کارتهای عروسی و کاملا شبیه به آنها با کلمات سرور و شادی زینت بده و برای آشنایان و دوستان بفرست و آنها در جشن این موهبت الهی که نصیب من و تو شده دعوت کن و با شیرینی و شربت از آنها پذیرایی کن...»
نظر شما