به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هفدهم شهریورماه ۱۳۵۷ یا «جمعه خونین» و «جمعه سیاه»، روزی عاشورایی در تقویم تاریخ انقلاب اسلامی است، روزیکه رگبار مسلسل مزدوران رژیم ستمشاهی، رستاخیز خونرنگ شهیدان ما را به امتداد شهیدان کربلا پیوند زد و روند نهضت مردم را با شتاب و شدتی بیشتر به پیروزی نزدیک کرد.
اگر تا آن روز هنوز ابهام و تردیدی مانده بود در زلال آن خونهای پاک، شسته شد و آفتاب یقین از بلندای بام شهادت بر همه جانها تابید و سرچشمه سرخ شهادت، راه را به همه نشان داد. راهی که امام (ره) این آموزگار بزرگ مکتب شهادت در وصف شهیدان آن روز خونین در تداوم عاشورا شمرد: «آری این چنین است راه امیر مومنان علی (ع) و سرور شهیدان امام حسین (ع)... ای کاش، «خمینی» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد. ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزی از آن شماست.»
راهپیمایی میلیونی «نماز عید فطر»؛ اولین حرکت عظیم سراسری مردم
شهریورماه ۵۷ مصادف با ماه رمضان بود. همین امر سبب شده بود که مجامع و تشکلهای مردمی در مساجد، سازماندهی گستردهای پیدا کند که با هدف حذف رژیم پهلوی و استقرار حکومت اسلامی فعال شده بودند. اولین جرقه این اقدامات در ۱۳ شهریور که مصادف با عید فطر بود توسط ملت غیور ایران زده شد.
تظاهرات ۱۳ شهریور در واقع مبدا پیروزی انقلاب به شمار میآید که در پی آن قیام ۱۶ و ۱۷ شهریورماه شکل گرفت. در واقع تظاهرات وسیع عید فطر، ضربه بزرگی بر پیکره رژیم وارد آورد و قدرت اسلام، روحانیت در تشکل بخشی به قیام اعتراضی مردم ایران را در گسترده ترین شکل خود به نمایش گذاشت.
دولت «آشتی ملی» در گرداب
شاه پس از راهپیمایی میلیونی پس از نماز عید فطر در ۱۳ شهریور، به قصد چاره جویی و گشایش در بحران سیاسی بهوجود آمده، یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخی خود ر ا مرتکب شد و «جمشید آموزگار» را برداشت و «جعفر شریف امامی» را به نخست وزیری گماشت. مردی که سالها در اذهان عمومی به عنوان «مرد ۵ درصدی» و رشوه بگیر و حق و حساب بگیر از کازینوها و قمارخانهها معروف شده بود و سابقه روشن و موجهی نداشت.
او که با بهره گیری از موقعیت در دوران اشتغال در جایگاههای مختلف، ثروت زیادی برای خویش اندوخته و با احداث دامداری و شراکت در آپارتمان سازی بر این ثروت افزوده بود و همچنین به گرفتن درصد در مقاطعه کاریها نیز شهرت داشت بنا بر نقل حسین فردوست، هنگام خروج از ایران تنها در یک قلم ۱۷ میلیون دلار به حساب خود در خارج از کشور واریز کرده بود.
شریف امامی به محض بر روی کار آمدن با طرح دولت آشتی ملی، چند قدم برداشت تا خود را موافق اسلام و موافق با شرع نشان دهد: تغییر تاریخ شاهنشاهی به هجری شمسی، برچیدن مراکز فساد و کازینوها و ... از این جمله بود. اما این عمل او مردم را فریب نداد و در نظر عموم ملت، شریف امامی یک عنصر فریبکار و مسلمان نما و فاسد بود.
امام: «کدام آشتی ملی؟!»
«... تاریخ پر شرف اسلام را در مجلسین تغییر دادهاند و این امر پوچ، شاهد بزرگی است بر نیرنگ شیطانی شاه. امر بیارزش به بستن قمارخانهها، نیرنگ دیگری است برای اغفال جناح روحانی. در محیطی قمارخانهها را به خاطر احترام به اسلام میبندند که تمام مراکز فحشا به قوّت خود باقی و بر خلاف مقررات اسلامی و آیات قرآنی، ستم کاری و قتل و غارت امری عادی برای دژخیمان شاه شده است.
در محیطی «حکومت آشتی ملی» را اعلام میکنند که توپها و تانکها و مسلسلها توسط ارتش و سایر مأموران در شهرستانها مشغول سرکوبی ملتی است که حقوق اولیه بشر و اجرای احکام اسلام را خواستار است. آشتی کنیم و خون عزیزان اسلام را هدر دهیم! آشتی کنیم و به رژیم ظالمانه و خیانتکار پهلوی سر فرود آریم!»
فردا صبح، ۸ صبح، میدان «شهدا»...
باتوجه به تلاشهای دولت و ساواک برای تعطیلی روز ۱۶ شهریورماه، مردم بار دیگر در این روز دست به تظاهرات عمومی زدند که این راهپیمایی از قیطریه شروع و به میدان آزادی ختم می شد و مردم با شعارهای علنیتر به تظاهرات خود ادامه می دادند. مردم در تظاهرات این روز، قلب رژیم سلطنتی را نشانه گرفتند و خواهان نظام مطلوب با شعارهای «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بودند.
در همان حال مردم برای روز ۱۷ شهریورماه، ساعت ۸ صبح میدان ژاله قرار ادامه تظاهراتی دیگر را فریاد میکردند.
ژاله خون شد...
به دنبال این ناآرامیها رژیم شاه تصمیم به سرکوب همه جانبه ملت گرفت. اعلام حکومت نظامی، چاره شاه برای حل این بحران بود. دو روز قبل از اعلام حکومت نظامی، اردشیر زاهدی پیام کارتر را به ایران آورد و شاه طی جلسه ای با شریف امامی، اردشیر زاهدی و تیمسار اویسی، در تهران و یازده شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کردند. این تصمیم، زمانی ابلاغ شد که مردم اطلاعی از حکومت نظامی نداشتند. صبح ۱۷ شهریور فرار رسید و مردم بیخبر از حکومت نظامی در ساعت ۸ صبح در میدان ژاله تجمع کردند.
تعداد تظاهر کنندگان به حدی بود که خیابانهای اطراف را هم فرا گرفته بود. دیری نپایید که نظامیان از همه جهات و حتی پشت بامهای اطراف، تظاهرکنندگان را محاصره کردند. مردم بی اعتنا به تذکر نظامیان به تظاهرات خود ادامه میدادند تا اینکه نظامیان از هر سو مردم بیگناه را به آتش گلوله بستند و دریایی از خون روی زمین جاری ساختند.
عده زیادی از مردم بی گناه، شهید و مجروح شدند. قتل عام مردم تهران در ۱۷ شهریور، در میدان ژاله (شهدا)، یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. کشتار بیرحمانه مردم در آن روز، تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهره ای موجه بسازد. واقعه خونین ۱۷ شهریور نقطه پایانی بود بر حیات رژیم پهلوی که بیش از چند ماهی پس از آن حادثه دوام نیاورد.
و مژده که شهادت، رمز پیروزی است...
و امام راحل (ره) که مقتدای شهیدان ۱۷ شهریور بود بعدها در پیامی، این حادثه را تکرار عاشورا و شهیدان میدان شهدا را تداوم شهدای کربلا نامید: «... مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است؛ و مژده که شهادت رمز پیروزی است. ۱۷ شهریور، مکرر عاشورا و میدان شهدا، مکررِ کربلا و شهدای ما، مکررِ شهدای کربلا و مخالفان ملت ما، مکررِ یزید و وابستگان او هستند. کربلا کاخ ستمگری را با خون درهم کوبید؛ و کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را»
نظر شما