کد خبر 268651
۱۳ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۰

«حیات» از روز پایانی ماه صفر گزارش می‌دهد؛

شهادت امام رئوف، حضرت ثامن الحجج (ع): پیش رضا (ع) کنار خداییم تا ابد...

شهادت امام رئوف، حضرت ثامن الحجج (ع): پیش رضا (ع) کنار خداییم تا ابد...

گنبدش آفتاب شب بی‌کسی هاست و مرقدش سایه سر همه بی‌پناهی‌ها... لحظه‌های دلتنگی و در هجوم تنهایی، آن بارگاه پرنور و صفا، که از قلب مشهد، به چشم پر اشک هر عاشق دلتنگ، از دور سوسو می‌زند، تک‌ستاره‌ی دل این مردم است و «ضامن آهو»، تنها پناه اینهمه دل‌های رمیده و بیقرار... آقا! ضامن دل ما هم می‌شوی؟!

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، سی‌ام صفر 183 قمری، روز شهادت امامی است که ایران ما مفتخر است که از زمان میزبانی از قدوم مبارکش بر این خاک پاک، بر سر سفره کرامتش نشسته و زیر سایه سار مهربانی آن امام رئوف است. امامی که گوشه امن حرمش، خلوت آرامش و امنیت دل ماست در آوار مصیبت‌ها و دلتنگی‌ها. امامی که نامش اسم رمز عاشقی است و حرم‌اش آبروی عشق...

عالم آل محمد (ص) تویی ای معرج علم...

نام مبارکش «علی»، کنیه آن حضرت، «ابوالحسن» و دارای القاب متعدّدی از جمله؛ رضا، ‏صابر، فاضل، قرة ‏اعین المؤمنین (نور چشم مؤمنان) و... هستند. پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم (ع) پیشوای هفتم شیعیان و مادر گرامیشان «نجمه خاتون» نام داشت. امام رضا (ع) زاده ۱۱ ذی‌القعده سال ۱۴۸ هجری قمری در شهر مدینه است.

پدر بزرگوارشان، حضرت امام موسی کاظم (ع) در سال ۱۸۳ هجری قمری به دست هارون عباسی به شهادت رسید و پس از ایشان امام رضا (ع) در سن ۳۵ سالگی امامت شیعیان را برعهده گرفت. مدت امامت ایشان نزدیک به ۲۰ سال طول کشید. ایشان به عالم آل محمد (ص) نیز شهرت دارد.

دوران امامت؛ تحکیم حوزه علمی و معرفتی تشیع

امام رضا (ع) پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را در مدینه بر عهده گرفت و به رسیدگی امور پرداخت، ایشان با جمع کردن شاگردان پدر به دور خود به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام های بزرگ و استواری برداشت.

مطابق با روایتی که راوندی  در کتاب «الخرائج والجرائح» نقل نموده است، بعد از شهادت امام کاظم (ع)، امام رضا به منظور معرفی خود و اثبات امامتش، به بصره و کوفه سفر نمود و در جلسه هایی با حضور شیعیان و دانشمندان آنجا به اثبات امامت خود و احتجاج پرداخت.

شهادت امام رئوف، حضرت ثامن الحجج (ع): پیش رضا (ع) کنار خداییم تا ابد...

من در غربت از دنیا خواهم رفت...

شیخ صدوق از معول سجستانی آوردهاست: زمانی که برای بردن امام رضا (ع) به خراسان پیکی به مدینه آمد، من در آنجا بودم. امام به منظور وداع با رسول خدا (ص) وارد حرم شد، او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون می‌آمد و دوباره به سوی مدفن پیغمبر بازمی‌گشت و با صدای بلند گریه می‌کرد.

من به امام نزدیک شده و سلام کردم و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم. در جواب فرمودند: «من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت.»

من دیگر به سوی شما بازنخواهم گشت...

افزون بر این، وقتی که امام (ع) می‌خواست به خراسان برود، هیچ کدام از افراد خانواده اش را به همراه نبرد و این خود دلیل روشنی بود بر این که این مسافرت از نظر آن حضرت، هیچ آینده روشنی نداشته و سفری از روی امید نیست.

از حسن بن علی وشاء نقل شده که امام به او فرمودند: «موقعی که می‌خواستند مرا از مدینه بیرون ببرند، افراد خانواده‌ام را جمع کرده و دستور دادم برای من گریه کنند تا گریه آنها را بشنوم. سپس در میان آنها دوازده هزار دینار تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت.»

مساله ولایتعهدی؛ مهمترین فراز از تاریخ حیات امام رضا (ع)

مهمترین فصل تاریخی زندگی امام رضا علیه السّلام، جریان ولایتعهدی آن حضرت است. جریانی که به موجب آن، حضرت رضا مجبور شدند از شهر مدینه به مرو خراسان سفر کنند. پس از آنکه امام به مرو رسیدند، مامون عباسی دستور داد تا از امام استقبال رسمی شود، بنا بر این نیروهای مسلح با بقیه مردم برای استقبال از او خارج شدند در حالی که مأمون در صفّ مقدم استقبال کنندگان بود و با او سهل بن فضل و بقیه وزرا و مستشاران او بودند.

پس از مستقر شدن امام در مرو، مأمون رسما خلافت را به امام عرضه کرد و از حضرت درخواست کرد که آن را به عهده بگیرد. اما امام کاملا از قصد مأمون آگاهی داشت؛ چرا که مأمون برای رسیدن به خلافت، برادرش امین را کشته بود و بغداد را خراب کرده بود.

به همین دلیل امام رضا به او گفتند: «اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع کنی و لباسی را که خدا به تو پوشانده به دیگری بدهی، و اگر خلافت مال تو نیست، چیزی که مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهی!»

پس از نپذیرفتن خلافت توسط امام، مأمون به امام پیشنهاد ولایتعهدی را داد. اما امام این پیشنهاد مأمون را نیز نپذیرفتند. لیکن به هر روی، اصرار مأمون در مسأله پذیرش ولایتعهدی از طرف امام رضا (ع) توأم با تهدید قتل آن حضرت در صورت مخالفت، امام را در وضعیتی قرار داد که از پذیرفتن آن ناچار بود.

شهادت امام رئوف، حضرت ثامن الحجج (ع): پیش رضا (ع) کنار خداییم تا ابد...

به لب سوخته‌ات، روضه‌ی زهرا (س) مانده....

سرانجام آن امام همام با توطئه و جنایت مامون عباسی که از حیات و هدایت آن حضرت بر ادامه حکومت خود بیم داشت، با انار یا انگور زهرآگین به شهادت رسید. معروف و مشهور میان علما و مورخان شیعه آن است که آن حضرت در آخرین روز ماه صفر سال ۲۰۳ قمری در طوس به شهادت رسید و این، گفتار شیخ مفید در «الارشاد» نیز هست.

شیخ مفید در گزارش خود از اباصلت هروی در ادامه روایتی از آوردن آب انار مسموم برای امام (ع) روایت کرده که گفت: «پس از آن که مامون از نزد آن حضرت بیرون رفت بر آن جناب وارد شدم، حضرت به من فرمود: ای اباصلت اینان کار خود را کردند و در آن حال، زبانش به ذکر و تسبیح خداوند گویا بود.»

شیخ مفید در روایت دیگر از محمد بن جهم نقل کرده که گفت: «قدری انگور برای آن حضرت تهیه کردند، و در دانه‌های آن سوزن‎های زهرآلود زدند، سپس آن سوزن‎ها را کشیده و آن انگور را به نزد آن بزرگوار آوردند حضرت به همان بیماری که پیش از این گفته شد، مبتلا بود، از آن انگور زهرآلود میل فرمود و سبب شهادتش شد.»

مادرت در نظرت بود زمین افتادی...

آسمان زیر پرت بود زمین افتادی
یک عبا روی سرت بود زمین افتادی

نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید
نه کسی دور و برت بود زمین افتادی

صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی
مادرت در نظرت بود زمین افتادی

زهر از جان تو آقا جگرت را می‌خواست
آتشی بر جگرت بود زمین افتادی

ناله می‌کرد جوادت به سرش می‌زد آه
اشک در چشم ترت بود زمین افتادی

مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی
خوب شد که پسرت بود زمین افتادی

شاعر: مسعود اصلانی

شهادت امام رئوف، حضرت ثامن الحجج (ع): پیش رضا (ع) کنار خداییم تا ابد...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha