کد خبر 268316
۱۰ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۵

در برشی از کتاب «کوچــه نقــاش هــا» آمده است:

  ماجرای حضور بدون محافظ شهید رجایی در هیئت رزمندگان 

  ماجرای حضور بدون محافظ شهید رجایی در هیئت رزمندگان 

«از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچـه های هیئت صحبت کند. آن شب جمعیتی منتظر بود. هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ کتاب «کوچــه نقــاش هــا» نوشته راحـله صـبوری به خاطرات مرحوم سید ابوالفضل کاظمی فرمانده گردان میثم لشگر حضرت رسول (ص) می پردازد. این کتاب حاصل سه ماه مصاحبه راحله صبوری با سیدابوالفضل کاظمی است. کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده؛ وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است. ایشان بارها در عملیات مختلف آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفته و دچار محرومیت‌های سخت و جان فرسا شده است.

ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش‌ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه‌اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش‌ها گذاشته است. در برشی از کتاب به «ماجرای حضور بدون محافظ شهید رجایی در هیئت رزمندگان» پرداخته شده است که در ادامه آن را می خوانیم. 

«از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچـه های هیئت صحبت کند. آن شب جمعیتی منتظر بود. هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخست وزیـری تلفن زدم و پـرس وجـو کـردم؛ گفتند: «ایشان خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد. 
 
 در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش می گشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفـر بغـل دست من نشسته که با آقای رجـایی مو نمیـزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بلـــــه؛ خود آقای رجاییه! وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمی آمد! رفتم جلو و گفتم: «آقـا، سـلام. شمــا اینـجایی!؟ دو ساعته حیــرون شــما هستم؛ تیـم حفاظت را چی کار کردید؟!» گفت: «تیــم حفـاظت نمیخـوام! سـوار تاکـسی شـدم آمـدم! »

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha