به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، ۷۱ سال پیش، در چنین روزی، پایتختی که یکسال قبلتر، آنهمه غرور و غیرت مردمش را تجربه کرده بود در قیام سی تیر و خونها نثار نهضت ملی خود کرده بود، حالا خاموش و مبهوت، شاهد توطئه شومی بود که نطفهاش در خارج از ایران، در تاریکخانههای استعمار پیر انگلیس و سلطه نوظهور آمریکایی بسته شده بود. با ماموریت و پولهای اهدایی «کرمیت روزولت» برای اراذل و فواحش و برای برگرداندن شاهی که از ترس به هتلی در رم پناه گرفته و پنهان شده بود. و حاصلش کودتایی بود که تا سالها طعم تلخ شکست را به ذهنیت سیاسی و به وجدان جمعی و گفتمان ادبی و فرهنگی ایرانیان تحمیل کرد: عملیات «آژاکس» یا: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲...
زمینهها و بسترهای کودتا در فضای سیاسی ایران
اول- مهندسی نفوذ استعماری نظام سلطه:
ملی کردن صنعت نفت، مصدق و جبهه ملی را رویاروی دولت انگلیس قرار داد و در نهایت انگلیس را به این نتیجه رساند که تنها راه حل مساله نفت سرنگونی دولت مصدق است. اما به جهت موقعیت بینالمللی و قرار داشتن در جایگاه درجه دوم از قدرت در فرایند امر مذکور ناگزیر از جلب موافقت و همراهی یک قدرت درجه یک بود. به همین منظور با عنوان کردن خطر کمونیزم سعی در متقاعد کردن آمریکا کرد.
بهاین ترتیب میتوان نتیجه گرفت؛ درحالی که هدف انگلیس از راهاندازی کودتا و حرکت ضد ملی، دستیابی دوباره به منافع نفتی است، تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران، متاثر از دو دلیل عمده یعنی نگرانی از خطر کمونیست و نگرانی از خارج شدن ذخایر نفتی ایران از دست جهان غرب است.
دوم- پیوند «استعمار خارجی» و «استبداد داخلی» و «دربار» بر علیه منافع ملی مردم ایران:
در این زمان، وابستگی دربار به نظام سلطه و عدم اتکاء و استظهارش به حاکمیت ملی، موجب شده بود تا دربار، کانون طراحی توطئهها و مجری نقشههای استعماری باشد. انگلیس و آمریکا با درک این حقیقت که نظام سلطنتی، حافظ منافع خارجی است نه نماینده و حافظ منافع ملی مردم ایران، چرا که هویت و ماهیتش ملی نیست و شاکله قدرتش بر وابستگی به بیگانه بنیان گرفته است، محافل و لابیهای قدرت درون دربار را بهترین حلقه و ابزار تحقق یک همپیمانی شوم برای مهار دولت ملی و نهضت ملی کردند.
سوم- اشتباهاتی در سطح رهبری نهضت ملی:
به دنبال تضعیف دربار و نمایندگان طرفدار شاه و تقویت قدرت دکتر مصدق، مجلس شورای ملی طی مصوبهای بنا به درخواست دکتر مصدق، اختیارات قانونگذاری را برای ششماه به او واگذار کرد و این در شرایطی بود که دکتر مصدق علاوه بر ریاست قوه مجریه، ارتش، فرماندهی کل قوا و اختیارات تام در قانونگذاری، عملا در کشور قدرتی بلامنازع شده بود. اما انحلال مجلس در آن زمان توسط مصدق بزرگترین ضربه را به مشروعیت و وجهه قانونی و ملی دولت مصدق زد. علاوه بر آن، بی توجهی او به هشدارهای آیتالله کاشانی زعیم دینی و سیاسی مردم و رکن این نهضت، و نفی این پشتوانه و سرمایه عظیم برای وحدت و مقاومت ملی، موجب تفرقه و گسست در درون نهضت ملی شد و مردم را بلاتکلیف، پراکنده و سرگردان در این میانه رها کرد.
طراحی و مراحل شکلگیری کودتا
عملیات کودتا در بیست و پنجم و بیست و هشتم مرداد سال ۱۳۳۲ با همکاری مشترک انگلیس و آمریکا عملی شد.
مراحل اجرای طرح کودتای بیست و پنجم مرداد اینگونه رخ داد:
1- روز بیست و چهارم مرداد شاه، دو حکم جداگانه یکی مبنی بر عزل دکتر مصدق از نخست وزیری و دیگری مبنی بر انتصاب زاهدی به نخست وزیری را امضا میکند.
2- سرهنگ نصیری، فرمانده گارد، فرمان انتصاب زاهدی را به وی میدهد.
3- رأس ساعت ده شب، نصیری فرمان عزل مصدق را به او تحویل میدهد.
در این صورت اگر دکتر مصدق پذیرفت، کودتا منتفی است و اگر نپذیرفت طرح کودتا اجرا میشود. که با محاصره خانه مصدق و تصرف رادیو، سقوط مصدق اعلام میشود.
در هجدهم مردادماه، شاه در ملاقات شبانه با کرمیت روزولت پس از بررسی عملیات کودتا فرمانها را امضا کرد و خود به نوشهر پرواز کرده و منتظر نتایج ماند تا در صورت شکست کودتا از کشور خارج شود.
شکست اولیه کودتا و فرار شاه از ایران
در شب بیست و پنجم مرداد، وزیر دفاع دکتر مصدق، تقی ریاحی، از طریق چند نفر ازعوامل نفوذی متوجه کودتا شد. سرهنگ نصیری، فرمانده گارد، به هنگام ابلاغ حکم عزل در نیمه شب دستگیر شد و فرماندههان نیروهای سه گانه و وزیر دفاع فوراً درصدد مقابله با کودتا بر میآمدند و واحدهای کودتا کننده را خلع سلاح کردند.
محمدرضا پهلوی پس از شنیدن خبر شکست کودتا، از نوشهر به بغداد و از آنجا به رم (ایتالیا) فرار کرد.
با ورود برنامهریزی شده «لوی هندرسن»، سفیر آمریکا، از پاکستان به تهران، در ۲۵ مردادماه، وی به ملاقات دکتر مصدق رفت و به دکتر مصدق اطلاع داد که: «دولت آمریکا دیگر نمیتواند حکومت وی را به رسمیت بشناسد و با او همچون نخست وزیری قانونی رفتار کند.»
هندرسن به دکتر مصدق تکلیف کرد که باید از پست خود کنارهگیری کند ولی دکتر مصدق او را با عتاب از خانه خود بیرون کرد. هندرسن نیز پس از مشاجره با مصدق با رابطان خود تماس گرفته و به آنها اعلام کرد: «دولت آمریکا فقط دولت زاهدی را دولت رسمی و قانونی ایران میداند.»
با فرار شاه، در سراسر کشور تظاهرات عمومی برپا شده و مجسمههای شاه و پدرش به پائین کشیده شد. در تجمع بزرگی در میدان بهارستان، دکتر حسین فاطمی، وزیر خارجه، اعلام کرد: «نظام سلطنتی باید برچیده شود و حکومت جمهوری اعلام شود.» در چنین شرایطی که کشور شدیداً به مجلس نیاز دارد، دکتر مصدق پیروزی در رفراندوم وانحلال مجلس را اعلام کرد.
تصمیم اشتباهی که مردم را از خیابان به خانه کشاند
در همین روزها تظاهرات گستردهای به حمایت از دولت مصدق بر پا شد. اما دکتر مصدق دستور منع تظاهرات در حمایت از دولتش را صادر و تکلیف کرد که مردم به خانههای خود برگردند. در حالی که کودتاچیان درصدد اجرای برنامه دیگری برای پیروزی بودند.
در روز بیست و هشتم مرداد دولت مصدق هیچ اقدام عملی علیه کودتاچیان نکرد و از مردم نیز برای مقابله با کودتا دعوت نکرد. وی رئیس شهربانی را که مشکوک به همکاری با کودتاچیان بود، برکنار و خواهرزاده خویش، سرتیپ دفتری، را که از همکاران جدی کودتاچیان بود، به ریاست شهربانی منصوب کرد!
امام خمینی: «محمدرضا» رفت، «رضاشاه» برگشت!...
مرحوم دکتر «صدیقی» از آن روز میگوید: «اعلام کردند مخالفین رادیو را اشغال کردند. با تشدید تیراندازی، مهندس رضوی ملحفهای را به علامت تسلیم بیرون برد و بر بام نصب کردند.»
بدین ترتیب کودتا به پیروزی رسید و سرلشگر زاهدی به نخستوزیری رفت محمدرضا پهلوی به کشور بازگشت و به تعبیر حضرت امام خمینی (ره): «محمدرضا رفت و رضاشاه برگشت» و این در حالی بود که دِین بزرگی از آمریکا و انگلیس بر گردن داشت.
به همین دلیل هم «محمدرضا پهلوی» در کتاب «مأموریت برای وطنم» مینویسد: «گاهی این سوال طرح میشود که آیا دولتهای آمریکا و انگلیس در قیام تاریخی که در ۲۸ مردادماه رخ داد، در برانداختن مصدق کمک مالی کردهاند یا خیر؟ هر چند من در حین انقلاب در خارج از ایران بودم ولی از جزئیات امور اطلاع داشتم ولی انکار نمیکنم که شاید به منظور پیشرفت هدف این انقلاب ملی، وجوهی هم از طرف هموطنان من خرج شده باشد.»
شاه به کارگذار آمریکایی کودتا: «من تاج و تختم را از شما دارم»!
بعد از تسلیم دکتر مصدق، کرمیت روزولت با شاه ملاقات کرد و شاه ضمن تشکر از او گفت: «من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم... و هر گاه فاطمی را به خاطر سرنگونی مجسمههای من و پدرم پیدا کنم، بیدرنگ اعدامش خواهم کرد.»
و بدینسان عصر جدیدی در سرنوشت ملت ایران رقم خورد که هزینه آن ۲۵ سال سلطه مستقیم آمریکا و هزاران کشته و زخمی و زندانی بود.
ورود استعمار «نوظهور» به صحنه سیاست ایران: ننگی که تا ابد بر پیشانی آمریکا ماند
کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد ۳۲، در حقیقت، آغاز ورود سلطه گرانه آمریکا به صحنه سیاسی ایران و تعیین ایران به عنوان مرکزیتی در جغرافیای سلطه و نفوذ منطقهای در معادلات پس از جنگ جهانی دوم است. آمریکا با این کودتا، بستر تحقق منافع خود را یافت و با تصویب لایحه کاپیتولاسیون و ورود هزاران مستشار آمریکایی و دخالت مستقیم در امور سیاسی ایران و تبدیل این کشور به «جزیره ثبات» و «ژاندارم منطقه»، اصل استقلال و حاکمیت ملی ایران را نقض کرد.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه، هم در پیامی به این موضوع اشاره کرده است: «ننگ براندازی حکومت منتخب مردمی دکتر مصدق در ایران از طریق کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و حمایت سیاسی، امنیتی و نظامی از استبداد، تا ابد بر پیشانی رژیمهای آمریکا و انگلیس باقی خواهد ماند.»
نظر شما