کد خبر 266467
۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۱

یادداشت سردبیر/

دربه‌در به دنبال آرسن لوپن تهران

دربه‌در به دنبال آرسن لوپن تهران

آرسن لوپن، سارقی با اندام تراشیده، قد بلند و کلاه بیسبالی از برند گورین و ماسکی بر صورت که در خیابان‌های تهران جولان می‌دهد، این روزها به هدف اول پلیس تبدیل شده است.

به گزارش گروه اجتماعی حیات، امیر عابد: در نگاه اول شاید سرقت گوشی موبایل و به عبارتی گوشی قاپی یک امر معمول در تهران باشد، اتفاقی که روزانه شاید ده ها یا صدها بار تکرار می شود. آنقدر تکرار شده تا همه بی‌تفاوت از کنارش می گذرند، حتی آن مامور کلانتری که برای رسیدگی به شکایت سرقت در صحنه حاضر می‌شود.

سالهاست سارقین با خیال راحت از نحوه مجازات و دستگیری به کار خود مشغول هستند و روزی یکی دوتا و شاید سه تا گوشی سرقت می‌قاپند یا با تهدید قمه و چاقو به زور صاحب می شوند. یک روز فیلم آنها در اتوبان صدر منتشر می‌شود و روز دیگر در خیابانی دیگر. یک روز گوشی فرد معمولی را می قاپند و روز دیگر گردنبند علی دایی را از گردنش می رباید. روزی دیگر بانویی باردار را به طمع طلا و گوشی در خیابان خفت می کنند و روز دیگر دختر فلان بازیگر معروف را با قمه تهدید می‌کنند.

اما یک سرقت به ظاهر ساده همه معادلات را عوض کرد. سرقتی که با پیگیری مالباخته از سایر مالباختگان و تحقیقات فردی او نشان داد فرد سارق بارها و بارها در ملاعام اقدام به سرقت کرده و هنوز دستگیر نشده است؛ سارقی با اندام تراشیده، قد بلند و کلاه بیسبالی از برند گورین و ماسکی بر صورت.

شهروندان به او لقب آرسن لوپن تهران داده‌اند چرا که همه جا هست و هیچ جا نیست، در همه خیابان‌ها گوشی قاپی می‌کند، بدون اینکه دستگیر شود. به سادگی گوشی‌ها را می‌قاپد و سوار بر ترک موتورسیکلت رفیق خود در افق محو می‌شود. آرسن لوپن تهران بهت و حیرت را بر صورت ده‌ها شاید هم صدها شهرونده کاشته است و هنوز به دام نیفتاده باشد.

اتفاق اما برای پلیس گرانتر از آن چیزی که برای مالباختگان تمام شده است، تمام می‌شود؛ سارقی که همه جا هست و در همه خیابان ها سرقت می‌کند اما ماموران ناتوان در ردزنی او هستند. با انتشار گسترده تصاویر سرقت‌های آرسن لوپن تهران پلیس تمام تمرکز خود را بر شناسایی او گذاشته است.

آرسن لوپن تهران این روزها باید تبدیل به هدف اول ماموران کلانتری‌ها و آگاهی شود تا آنها بتوانند امنیت روانی را به شهروندان بازگردانند. امیدواریم که بزودی شاهد دستگیری این سارق باشیم و نحوه مجازات او درس عبریتی شود برای سایر همکارانش.

آنچه این روزها از دست رفته حس امنیتی است که شهروندان در سال‌های قبل داشتند. دیگر کسی جرات نمی کند موبایل به دست در خیابان تردد کند و یا حتی شیشه خودروی خود را پایین کمی پایین دهد. این روزها مسافرها به محض سوار شدن تاکسی اینترنتی از راننده درخواست قفل کردن درها را می کنند و شیشه‌ها را تا آخر بالا می‌دهند. بعد از انتشار فیلم سرقت از آن پیرزن شهرستانی دیگر حتی مادربزرگ‌ها جرات نمی‌کنند تنها از منزل خود خارج شوند، گرچه سارقین آن مورد خاص دستگیر شدند.

شاید جامعه شناسان برای افزایش میزان سرقت دلایل متعدد بیاورند و روانشناسان سارقان را محصول عناصر و اتفاقات دیگری بدانند اما آنچه اهمیت دارد امنیت روانی جامعه و حس امنیت در میان شهروندان است. در واکاوی علت افزایش سرقت و تکرار آن از سوی سارقانی که بارها بازداشت شده‌اند باید به موضوع عدم بازدارندگی مجازات‌ها نیز توجه کنیم.

نباید پلیس را گوشه رینگ ببریم و تا نابودی به او مشت بزنیم؛ منصفانه نگاه کنیم پلیس وظایف خود را انجام می دهد اما وقتی مجرم بازداشتی راست راست به دوربین خبرنگارها نگاه می‌کند و با افتخار از تعدد دستگیری‌هایش می‌گوید و تاکید می‌کند که باز هم به کار خود ادامه می‌دهد، از دست پلیس چه کاری ساخته است؟ پلیس وظیفه خود را که دستگیری سارق است انجام می‌دهد اما بعد از آن چه اتفاقی رخ می‌دهد که چند روز بعد همان بازداشتی در خیابان ها دوباره به جان اموال مردم میفتد را باید در جای دیگری جستجو کنیم.

حتما در گزارشات خبری موارد متعددی را دیده‌اید که برای بار چندم به جرم سرقت بازداشت شده‌اند، در حالیکه هنوز سن‌شان به ۲۵ سال نمی‌رسد! در چنین مواردی بازنگری در قوانین و مجازات‌ها تنها راه حل جلوگیری از سرقت و یا حداقل کاهش سرقت است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha