به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، بیست و ششمین روز مردادماه سال ۱۳۶۹، روز رهایی و رجعت اولین گروه از آزادگان اسیر در چنگ قساوت صدامیان، به میهن عشق و شرف و حماسه و پاکبازی است. روزی که این مردم، سروقدان گلشن آزادگی و ایمان را در حلقه مهر و همدلی، چون جان به میان گرفتند و بر شانهها نشاندند و بالا بردند. روزی که قلب مردم، فرش قرمزی شد گسترده زیر پای این شکسته قامتان شکوهآفرین و هر آزادهای، چون نگینی شد پای تا سر، همه زخم اما چون الماس تراش خوردهای از غیرت و غرور، خاتم انگشتری دلها و: «بر سر دست میبرند آینهی بهار را»...
نامه پیر کنعان عشق به یوسفان دربند و اسیر
رابطه معنوی آزادگان دربند اسارت صدامیان با امام و مقتدایشان، رابطه مرید و مراد و پدر و فرزند بود. آنان شبهای بلند و تاریک و ظلمتزده اسارت در اردوگاهها و شکنجه گاههای دژخیمان صدامی را تنها با عشق و امید وصال پیر جماران تحمل کردند و یاد آن عبد صالح خدا به آنان، ایمان، آرامش و امید میداد. با وجود تمام فشارها، محدودیتها و آزارهای شیاطین بعثی، اسرای قهرمان موفق شدند یک بار و با نام مستعار، خط و خبر عشق را به امام و پیر مرادشان برسانند.
یکی از این نامههای شورانگیز و پرمهر، از همه ماندنیتر است:
پدرم؛ نامه فرزندت را اجابت کن!
بسم الله الرحمن الرحیم
توکلت علی الله؛ تَقولُونَ المَوتُ صَعبٌ وَ الله مُفارَقَةُ الأَحِبَّاءِ أصعَبٌ
پدر جان، سلام؛ امیدوارم حالتان خوب باشد. راضی نمیشدم مزاحم اوقات شریفتان گردم، لکن دیگر قدرت تحمل دوری را نداشتم، و دلم بسیار برایتان تنگ شده بود؛ لذا تصمیم به نوشتن نامه برایتان گرفتم. تاکنون شنیدهاید پسری به مدت چهار سال از پدرش جدا شود، و بعد از چهار سال جدایی برای پدرش نامه بنویسد، و پدر نامه فرزندش را جواب نگوید.
پدرم باور کنید تحمل سختی راحت است، اما تحمل بر فراق یار دشوار است. پدرم من از بلاد غربت از گوشه زندان غم غبارآلود از هجر دوست، با چشمانی غمزده، در انتظار رؤیت نامه را مینویسم. پدرم نامهام را اجابت کن. با جواب خویش گرد و غبار غم را از چهره زردمان پاک کن، تا چشم ما با دیدن خَطَّت نور گیرد، روشن و منور گردد. پدرم پروانههای وجودمان فدای شمع جانسوزت باد. فرزندان افسرده خویش را با کلام مسیحاییات جانی دوباره بخش، و دل خسته دلان در راه مانده را جلایی تازه ده. به امید اینکه این نامه به دستت برسد و جوابش را هرچه زودتر بنویسی. پدرم برای دریافت جوابت لحظهشماری میکنم. خداحافظتان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
۱۳۶۵/۰۶/۱۲ - فرزند کوچکت، محمد رنجبر
به همه عزیزان دربند، سلام مرا برسان - پدر پیرت (خ)!
بسمه تعالی
فرزند بسیار عزیزم، از نامه دلسوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتی شما عزیزان دربند را احساس میکنم. شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند احساس کنید. عزیزان من سید و مولای همه ما، حضرت موسی بن جعفر(ع)، بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند. برای اسلام عزیز شما صبر کنید. خداوند فرج را ان شاء الله تعالی نزدیک مینماید؛ و پدر پیر شما را با دیدن شما شاد میفرماید. به همه عزیزان دربند سلام مرا برسانید. من از دعای خیر فراموشتان نمیکنم. خداوند حافظ شما باشد.
پدر پیرت (خ): خمینی
سرافرازان سروقامت به روایت رهبر آزاده ایران اسلامی
مقام معظم رهبری در بیان حماسه استقامت آزادگان نستوه و سربلند چنین فرمودهاند: «یکی از چیزهایی که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه میداشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید....
مسأله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آنرا به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران، از خود آزادمردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند.... شما در دوران اسارت، شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب، موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابردشمن شدید.»
به مرز دلیران، به شهر شهیدان، به ایران خوش آمدید...
بازگشت آزادگان به میهن، دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام و دو روز پس از آن صورت گرفت که صدام در نامهای به آیتالله هاشمیرفسنجانی- رئیسجمهور وقت ایران - بار دیگر عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره را پذیرفت و به شرایط ایران برای پایان جنگ تسلیم شد و از جمله قول عقبنشینی از مرزهای ایران و آزادسازی اسیران ایرانی را داد.
به دنبال تبادل این نامه و پاسخ آن بود که توافق نهایی برای پذیرش آتشبس در سرتاسر مرزهای مشترک دو کشور ایران و عراق صورت عملی به خود گرفت. البته ناگفته نماند که اتخاذ چنین رویکردی مخصوصا از سوی رژیم بعث عراق ناشی از الزامات ضروری و ذاتی گشایش و شروع جنگ در جبهه کویت بود. جلاد بغداد که از حمله به خاک مقدس ایران، طرفی نبسته بود، جهت برآوردن امیال جاهطلبانه خود و نیز غلبه بر ناکامی در جنگ با ایران اسلامی، خاک کشور کوچک همسایهاش - کویت - را اشغال کرد.
این واقعه ضرورتی انکارناپذیر در توافق نهایی عملیاتی کردن آتشبس بین عراق و ایران اسلامی بود. اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود.
بازگشت آزادگان؛ ثمره مقاومت و پایداری پیروز و نتیجه شکست دشمن
بازگشت آزادگان پس از سالها تحمل شدیدترین شکنجهها، نتیجه مقاومت هوشمندانه ملت ایران در برابر دشمن بود. این رجعت و رهایی پیروزمندانه، همچنین از دستاوردهای ایستادگی بر اصول، آرمانها و پایداری در برابر زیاده خواهیهای دشمنان قسم خورده ایران در ۸ سال جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق است.
در روز ۲۶ مردادماه ۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سالها تحمل رنج اسارت در زندانها و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک این شهادتگاه گلگونکفنان عاشق نهادند و ایران، فرزندان عزیز و مقاوم خویش را چون جان شیرین در آغوش مهر خود گرفت... «روز وصل دوستداران یاد باد»
نظر شما