کد خبر 263761
۱۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۲

«حیات» در گزارشی بررسی کرد؛

آسیب شناسی یک عارضه‌ی فراگیر در جامعه هنری ایران/ خودت تسلیت بگو!

آسیب شناسی یک عارضه‌ی فراگیر در جامعه هنری ایران/ خودت تسلیت بگو!

شماره‌ی هر هنرمندی را گرفتم که برای سعید راد تسلیت بگوید حتی پیامی کوتاه، خیلی کوتاه با برخوردهای ناهموار و گاه ناهنجاری مواجه شدم. باورم نشد سعید راد از چهره‌های پیشکسوت صاحب نام و یادساز سینمای ایران در دوره‌ای بود یا نبود؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ عارضه‌های فرهنگی هنری مانند عوارض پزشکی با بدتر شدن شدت بیماری یا ایجاد علائم جدید، علائم یا تغییرات آسیب‌شناسی ممکن است در سراسر روح و ذهن آدم فراگیر شود و سایر سیستم‌های عقلانی را تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین، عوارض ممکن است منجر به ایجاد رویکردهای نامتعارف جدید ناشی از یک رویکرد غیرفرهنگی باشد.

سینمای نامتعارف خیابانی

سینمای ایران همچون دیگر بخش‌های کشورمان به علت جنگ‌ها و رویدادهای اجتماعی و سیاسی دست‌خوش تغییرات فراوان بود. سعید راد نیز از بازیگران دوران فیلم کافر به کارگردانی فریدون گله و تهیه کنندگی جمال مجتهدی در سال ۵۰ است. فیلمی که در آن گله شمایل تازه‌ای از یک قهرمان را در سینمای ایران به تصویر می‌کشد. قهرمانی به نام «مهدی کافر» که در قامت سعید راد رخ عیان می‌کند.

کاراکتر اصلی او جوانی است به نام «مهدی کافر» با بازی سعید راد. اولین برخورد مخاطب با او زمانی است که از زندان آزاد شده و به دنبال جمع کردن دارو دسته‌اش در محله است. مخاطب در همان مصاف اول با مهدی، متوجه می‌شود که قهرمان «گله» به لحاظ تیپ و ظاهر و البته خصوصیات اخلاقی کاراکتری است متفاوت با همه قهرمان‌هایی که در فیلم‌های آن سال‌ها دیده است. او با مهدی کافر تصویر تازه‌ای از یک قهرمان در جریان سینمای دهه ۵۰ خلق می‌کند.

آسیب شناسی یک عارضه‌ی فراگیر در جامعه هنری ایران/ خودت تسلیت بگو!

راد همچنین برای دریافت جایزه سپاس به خاطر بازی در فیلم «تنگنا»، روی سن مراسم اختتامیه ششمین و آخرین دوره جشنواره سپاس در سینمای کاپری (بهمن امروز) رفت. «تنگنا» به کارگردانی امیر نادری یکی دیگر از فیلم‌های شاخص سعید راد است که در آن نقش علی یک جوان بیکار و گرفتار در مشکلات زندگی را بازی می‌کند. علی که در تلاش برای خروج از وضعیت نابسامانش است، با چالش‌های متعددی روبه‌رو می‌شود. بازیگری راد در این فیلم تصویری واقع‌گرایانه و تلخ از جوانان گرفتار در تنگناهای معاصر اقتصادی و اجتماعی را  ارائه می‌دهد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کارنامه شادروان سعید راد، اجرای صحنه‌های پرتحرک و اکشن بود. سعید راد ۵۳ سال پیش در فیلم صبح روز چهارم بازی کرد. در ابتدای این فیلم یک سکانس درگیری دو نفره بین سعید راد و شادروان جلال پیشوائیان قرار دارد که با بازی دو بازیگر بسیار هیجان‌انگیز ساخته شد. این سکانس را که حاصل توانایی بدنی دو بازیگر است، به روایت شادروان جعفر اکبری عکاس این فیلم برای اولین بار تماشا کنید.

آسیب شناسی یک عارضه‌ی فراگیر در جامعه هنری ایران/ خودت تسلیت بگو!

بازگشت مهاجر و مواجهه با سینمایی متفاوت

سعید راد درخصوص مهاجرت و برگشتش در مصاحبه ای گفت:

«اصلا دوست ندارم رفتنم از ایران را به یاد بیاورم. من تنها بازیگری بودم که بعد از انقلاب ۷ فیلم پرفروش بازی کردم و اساسا محبوبیتم را از پس از انقلاب بدست آوردم و هیچ مسئله‌ای هم نداشتم که ممنوع الکار یا ممنوع الچهره شوم. من در خارج نیز هیچ وقت ساکم را باز نکردم. و همیشه در حال مهاجرت بودم و مجبور بودم کارهای فرعی کنم تا زندگی ام را حفظ کنم. ولی آن زمان که مرا ممنوع الکار کردند حیرت کردم و در اوج فعالیت ها و بروز استعدادهایم بود....». وی  بعد از ۲۰ سال بازگشت و پس از این سال‌های متمادی، در فیلم «دوئل» احمد رضا درویش نقشی سنگین و به یاد ماندنی را ایفا کرد.

وقتی برای اولین بار با صدای خودش حرف زد

در دو فیلم «دوئل» و سریال «در چشم باد» برای اولین بار بود که صدای واقعی سعید راد شنیده شد، (چون در فیلم های قبلی همواره گویندگان دیگر از جمله مرحوم ایرج ناظریان یا مرحوم چنگیزجلیلوند به جایش حرف زدند) اما صدای خودش صدایی خش دار و پُر و محکم بود که ده‌ها بار بر بازی اش می افزود. آنچه سینمای ایران و مخاطبش تا پیش از آن محروم از شنیدنش بودند.

آسیب شناسی یک عارضه‌ی فراگیر در جامعه هنری ایران/ خودت تسلیت بگو!

سه فیلم شاخص ذکر شده در کارنامه پیش از انقلاب از فیلم‌های جریان سازی بود که چهره او را یکی از شمایل های ماندگار ضد قهرمان، تلخ، سیاه و قربانی فاجعه، شب زدگی و شکست در سینمای معترض و موج نو دهه ۵۰ نشان می دهد.

این سینما دست در دست و دوش به دوش ترانه اعتراضی- اجتماعی نوین که خود، به‌ شدت موج آفرین و جریان ساز بود، مطالبات، دغدغه ها و دردهای نسلی را بر پرده نشاند که در جستجوی صبح بود و در شب، شکست خود را فریاد می زد. از دهان کسانی چون سعید راد و با صداهایی از جنس (آدمک) و (تنگنا) و با ملودی هایی به رنگ نت های (واروژان) و همچون همین ضد قهرمان‌ها، وازده، شکسته، خسته، زخمی و دشنه خورده و در خون طپیده، مظهر نسلی ناکام و بی فرجام... را نشان داد.

ستاره‌ای که افول کرد

سعید راد در دهه‌های هشتاد و نود نسبت به دهه‌های قبل کم‌کارتر بود و سال ۹۲ آخرین باری بود که او را در فیلم‌های سینمایی می‌دیدیم. بعد از آن حضورش در سریال‌های تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی پررنگ شد. یکی از آخرین کارهای مهمش در سینما بازی در فیلم «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا است.

با این وجود سعید راد جزء بسزایی از بازیگران ایرانی است که شاید در دوران کاری خود ستاره بودند اما طی گذشت زمان، با محدود شدن دایره پیشنهادات و انتخاب هایشان، در بیکاری به سر برده و به مرور به فراموشی سپرده شده اند. تا جایی که هنرمندان حتی به اندازه‌ یک زنگ و بازگویی خاطره‌ای از این ستاره‌ی روزهای قبل و بعد از انقلاب بی تفاوت بودند. 

شماره‌ی هر هنرمندی را را گرفتم جواب نداد یا پاسخی سر داد؛ آخر شماره‌ی خودت را پیدا کردم زنگ زدم، خودت تسلیت مرگت را بگو جناب سعید راد!

خبرنگار: سما پالوده

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha