کد خبر 263066
۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۷

«حیات» در گزارشی بررسی کرد؛

عملیات «غدیر» یا «دفاع سراسری»؛ پاسخ محکم به متجاوز، پس از قبول قطعنامه

عملیات «غدیر» یا «دفاع سراسری»؛ پاسخ محکم به متجاوز، پس از قبول قطعنامه

۲۷ تیر ۱۳۶۷ ایران قطعنامه ۵۹۸ را رسما پذیرفت و جنگ تمام شد اما... رژیم متجاوز بعثی که آغازگر جنگ و تجاوز بود از ۳۱ تیر ماشین جنگی خود را دوباره به کار انداخت تا باز هم ثابت کند اهل تن دادن به هیچ عهد و پیمانی نیست. و عملیات «غدیر» در چنین شرایطی، آخرین و کوبنده‌ترین رگبار خشم فرزندان ایران بر سر سردار مفلوک قادسیه بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، جلاد بغداد و متجاوز درس نیاموخته از هشت سال تجربه شکست خفت بار در برابر اراده و ایمان فرزندان روح خدا، با وجود پذیرش رسمی قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، باز هم به طمع تجاوز و وحشیگری، پا به حریم لاله های سرخ خدایی نهاد و با تحمل شکست بزرگی دیگر و تحمل سیلی سهمگینی از مدافعان سرزمین غیرت و غرور، حماسه و شرف، شهامت و شهادت، داغ ننگی ابدی بر جبین سیاه خود نشاند. پنجمین روز مرداد ۱۳۶۷ روزی بود که عملیات «غدیر»، آخرین عملیات سراسری دلیرمردان رزم آفرین جبهه های ایثار و پاکبازی، حلقه‌ای از وحدت ملی بر محور دفاع راهبردی را تبدیل به یک تابلوی غرورانگیز و حماسه‌ای تاریخی از وطن‌دوستی و ولایت‌مداری ایرانیان کرد.

زمینه‌ها و شرایط تاریخی وقوع عملیات

۲۷ تیرماه سال ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی ایران بعد از یک سال اصرار و فشار جوامع جهانی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، به نوشیدن جام زهر رضایت داده و پایان جنگ تحمیلی را در شرایطی پذیرفت که تقریباً همه چیز به ضرر ایران و به نفع رژیم بعث تمام می‌شد. با این حال دژخیم بعث، صدام حسین تکریتی جنایتکار و عامل و آغازگر جنگ تحمیلی هشت ساله، به این برتری راضی نشده و تنها سه روز بعد از اعلام پذیرش قطعنامه از طرف امام خمینی(ره)، یعنی اول مرداد، وقاحت و وحشیگری خود را با هجوم دوباره به مرزهای جنوبی ایران نشان داد تا قدرت خود را سر میز مذاکره قطعنامه ۵۹۸ از قبل هم بیشتر کند.

امام: این نقطه حیاتی بین اسلام و کفر است... متر به متر باید بجنگید!

حمله بعثی‌ها به خوزستان، حمله‌ای سنگین و گسترده بود. به روایت سردار کوثری: «از مرز گذشتند و در جاده اهواز به خرمشهر جولان می‌دادند. از یک طرف به ایستگاه حمیدیه و حسینیه رسیدند و شش کیلومتر جلوتر یک بیمارستان صحرایی را منهدم کردند و از طرف دیگر به سمت کارون پیش رفتند.» در آن روزها چنین به نظر می‌رسید که آتش جنگ دوباره، مثل همان روزهای نخست شعله می‌کشد و بعد از هشت سال، باز به همان نقطه آغازین برگشته‌ایم. احمدآقا خمینی، پیام امام(ره) را به رزمندگان رساند: «این نقطه حیاتی کفر و اسلام است. یعنی نقطه شکست یا پیروزی اسلام یا کفر است و باید متر به متر جنگید.» رزمندگان ما نیز چنین کردند. البته فرصت برای سازماندهی کامل نیروها و طراحی نقشه‌های دفاعی وجود نداشت.
 
سردار کوثری، آن روزها را چنین به یاد می‌آورد: «بدون هیچ‌نوع سازماندهی اکثر بچه‌ها سوار بر موتورهای شخصی و نظامی هرکس یک نفر را بر ترک خود سوار کرده بود با چند گلوله و یک قبضه آرپی‌جی. یک‌دفعه حدود دو سه هزار موتورسوار که ما نفهمیدیم از کجا رسیدند و چگونه سازماندهی شدند، در این دشت وسیع به سوی تانک‌ها حرکت کردند؛ طوری که تانک اول رد شده بود و هنوز موتورسوار داشت از وسط ستون عراق می‌رفت و تانک‌های عقبی را می‌زد. یک‌دفعه متوجه شدیم تعداد زیادی از تانک‌های عراقی راه فرار را در پیش گرفتند و غائله سقوط خوزستان، در عملیاتی که ما برایش برنامه‌ریزی و سازماندهی نکرده بودیم، فقط با روح ایثارگری و خودجوش نیروها به پایان رسید.»

پیام امام به فرزندانش: فکر نکنید دیگر جنگ تمام شده است!

پیام امام در روز اول تهاجم دشمن: «فرزندان انقلابی‌ام! توجه کنید که امروز روز حضور گسترده در جبهه‌ها است؛ فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید، بر دشمن غدار رحم جایز نیست، اینها تمام حرف‌هایشان یک فریب است. ما خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین‌المللی نیست و ما تا قبول قطعنامه از سوی عراق، جواب دشمنان اسلام را در جبهه‌ها خواهیم داد.»

معجزه‌ای به عظمت هشت سال حماسه

روز اولی که عراق در قالب پدافند متحرک از دو محور بهرام‌آباد ـ مهران و حوالی پاسگاه رضاآباد وارد شده و تا نزدیکی جاده اهواز ـ خرمشهر هم پیش آمده و مهران را اشغال کرده بود، به کمک نیروهای منطقه و مردمی که خبر حمله را شنیده و برای کمک آمده بودند، در تنگه «کنجان‌چم» و سه‌راهی «مهران ـ دهلران ـ ترشابه» ضربه مهلکی به نیروهای عراق وارد شده و قوای دشمن زمینگیر شدند. زمانی که مردم متوجه موضوع شدند، مثل ابتدای جنگ عازم منطقه مرزی درگیری شدند. سرعت آگاهی مردم و حضورشان در این خطه از جبهه نبرد باورنکردنی بود.

صف این دشمن دیوانه میهن شکنیم...

یکی از رزمندگان نقل می‌کند: «زمانی که مردم متوجه موضوع شدند، مثل ابتدای جنگ عازم منطقه مرزی درگیری شدند، به هر طرف که نگاه می‌کردیم مردم مانند سیل به این منطقه سرازیر شده بودند تا به فرمان امام (ره) لبیک بگویند، این حضور پر شور در حالی اتفاق افتاد که برخی ادعا می‌کردند مردم دیگر تمایلی به حضور در جبهه‌های جنگ ندارند.»

دوم مردادماه ۶۷، عملیات «غدیر» در منطقه شلمچه بدون هیچ برنامه‌ریزی قبلی و صرفاً بر حسب تجربیات عملیاتی فرماندهان و شور رزمندگان اسلام رقم خورد تا خرده دفاع‌های پراکنده ایرانی‌ها را کامل کرده و خاک ایران را به‌طور کامل از عراقی‌ها پس بگیرد. نیروهای لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) با حضور به موقع خود در پاسگاه زید و شلمچه، توانستند در این عملیات، یک لشکر مکانیزه و یک تیپ تکاوری عراق را مجبور به عقب‌نشینی کنند.

مأموریت بغداد آن بود که تلاش کند خوزستان و منابع نفتی آن را طی چند روز به اشغال خود درآورد و شانس خود را در این زمینه بیازماید. تهاجم سنگین دشمن در سراسر خطوط مرزی به خاطر آن بود که چنین هدفی را تعقیب کند و دقیقاً به همین دلیل بود که رسانه‌های استکباری و حتی مزدوران منطقه‌ای استکبار به احیای طرح جداسازی خوزستان از ایران دامن می‌زدند. اما پاسخ سریع و قاطع ملت و نیروهای اسلام، بسیار تکان دهنده و هشیارانه بود و تلفات سنگینی را به نیروهای متجاوز در منطقه وارد آوردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha