کد خبر 259410
۱۱ تیر ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۵

گزارش «حیات» از زندگی چهارمین شهید محراب؛

شهید «آیت‌الله صدوقی»؛ محراب یزد آن روز، خونین چون شفق بود...

شهید «آیت‌الله صدوقی»؛ محراب یزد آن روز، خونین چون شفق بود...

«من باید به خطوط مقدم جبهه بروم، جان من فدای اسلام و قرآن» این را پیرمردی 82 ساله می‌گفت که برای رفتن به خط مقدم جبهه ها آرام و قرار نداشت. و سرانجام هم هنگام آماده‌شدن برای نماز، به دست یک منافق به دیدار دوست شتافت و سعادت «چهارمین شهید محراب» شدن را یافت. وقتی به شهادت رسید، برخی از رادیوهای بیگانه اعلام کردند: «مرد شماره دو انقلاب ترور شد.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، یازدهم تیر 1361، محراب مسجد «حظیره» یزد، به خون عالمی مجاهد و پاکبازی وارسته و عاشق، رنگین شد که همه عمرش تجلی صدق و ثبات در عهد با خدا و هجرت و جهاد در مسیر بندگی حق بود. چهارمین شهید محراب عبادت، شهید «آیت‌الله محمد صدوقی» رکن انقلاب و پشتوانه نهضت امام و ستون نظام در یزد و کسی که بزرگمردی به عظمت امام خمینی(ره) در وصفش فرمود: «می‌توانم بگویم که شهید صدوقی محور این انقلاب بوده است»

از تبار «صدوق آل محمد(ص)»

آیت‌الله حاج‌ شیخ‌ محمد صدوقی‌ در سال 1284 شمسی در خانواده‌ای‌ روحانی‌ در شهر یزد متولد شد. نسب محمد صدوقی‌ به «ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیْه قمی (۳۰۶-۳۸۱ق) معروف به شیخ صَدوُق و اِبنِ بابَوَیْه از راویان و محدثان و علمای بزرگ حدیث شیعه می‌رسد. در سال ۱۳۴۹ روانه  قم شد تا تحصیل را ادامه دهد. در حوزه قم دانش و امانتداری او مورد توجه بزرگان قرار گرفت و آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قسمتی از کارها از او کمک گرفت. یکی از کارهای او تقسیم شهریه حاج شیخ عبدالکریم بود.

شاگردان و تربیت شدگان مکتب «صدوق انقلاب و امام»

نگاهی به شماری از شاگردان و تربیت یافتگان محضر درس و معرفت او، که از برجسته‌ترین و درخشان‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر فقاهت و حوزه و علم و عرفان و حکمت به شمار می‌روند، نشان از جایگاه والای این استاد انسان ساز و فرزانه‌پرور دارد:

۱- استاد علامه محمدتقی جعفری تبریزی
۲- متفکر و استاد شهید مرتضی مطهری
۳- شهید آیت الله قدوسی
۴- آیت الله جنتی.
۵- آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
۶- آیت الله شیخ یوسف صانعی
۷- آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی....

شهید «آیت‌الله صدوقی»؛ محراب یزد آن روز، خونین چون شفق بود...

روزی که «شهید صدوقی»، «رضاشاه پهلوی» را از باغش بیرون انداخت!

آیت الله صدوقی، مبارزات خود را از دوران اختناق سیاه رضاشاهی آغاز کرد. اما ماجرای عجیبی از برخورد این شهید بزرگوار با شخص رضاشاه پس از استعفای او از سلطنت و هنگام ترک کشور وجود دارد که نشان از روحیه شگفت این عالم مبارز دارد: در سال ۱۳۲۰ رضاخان در راه خروج از ایران در اطراف قم، ماشینش خراب می‌شود و بدون اجازه وارد باغ ایشان می‌شود و آیت‌الله صدوقی با بی‌توجهی و اعتراض، او را از باغ بیرون می‌کند. خبر این برخورد شجاعانه و جسارت ایشان به گوش «محمدرضا پهلوی» رسید و در زمان سلطنت، روزی در مسیر عبور از یزد، قصد انتقام گرفتن از ایشان را داشت، اما خدا نخواست و او از نفوذ آن روحانی تلاشگر یزد هراسید و از این کار صرف نظر کرد.

«سیدعبدالحسین واحدی» برای فرار در خانه او مخفی می‌شد

در حمایت از گروه «فداییان اسلام» از هیچ‌ تلاش و فعالیتی فروگذار نمی‌کرد به‌طوری که «شهید سید عبدالحسین واحدی»هنگام فرار از دست ماموران، برای پنهان‌شدن به خانه او پناه می‌برد و ایشان او را دو روز پشت آینه دیواری اتاق پنهان کرد و او را از دست عمال رژیم نجات داد. در پانزدهم خرداد در مبارزه با مظاهر فساد و تمدن غرب، کشف حجاب، تبدیل تاریخ شمسی به تاریخ شاهنشاهی که مورد اعتراض بسیاری از روحانیون بود و همچنین جشن‌های هنر و در خیلی از وقایع سیاسی و اجتماعی آن روز، صدوقی بود که به میدان می‌آمد، فریاد می‌زد، اعلامیه می‌داد و شجاعانه اظهار نظر و ابراز مخالفت و اعتراض می‌کرد.

رابط امام و روحانیت انقلابی ایران

شهید صدوقی مبارزات‌ خود را با شروع‌ نهضت‌ حضرت‌ امام‌ آغاز کرد. در پی‌ تصویب‌ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، بر اساس‌ گزارش‌های‌ ساواک در روز پنج‌شنبه‌، ۲۵ آبان‌ ۱۳۴۱ عده‌ای‌ از علما و وعاظ‌، در منزل‌ وی‌ اجتماع‌ کرده و قرار گذاشتند که‌ موضوع‌ فوق را بر سر منابر با مردم‌ در میان‌ بگذارند. موضع‌گیری‌ دیگر آیت‌الله صدوقی‌ در قبال‌ طرح‌ انقلاب سفید شاه‌ بود که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ هماهنگ‌کننده‌ در بسیج‌ مردم‌ و روحانیت‌ علیه‌ انقلاب‌ سفید گام‌ برداشت‌.

پس‌ از تبعید امام‌، آیت‌الله صدوقی‌ همواره‌ از طریق‌ مراسلات‌، تلگراف‌ و نیز ارسال‌ کمک‌های‌ مالی‌ با امام‌ ارتباط‌ داشت‌.

شهید «آیت‌الله صدوقی»؛ محراب یزد آن روز، خونین چون شفق بود...

نماینده مردم در «مجلس خبرگان»، امام جمعه «یزد»

با پیروزی انقلاب اسلامی، تلاشهای خستگی ناپذیر و بی وقفه او به ثمر نشست و رنج هجرت و تبعید و جهاد و مبارزات بیش از چهل ساله او به نتیجه رسید. در این مقطع با رای مردم به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی رسید و سپس با حکم امام، امامت جمعه یزد را عهده‌دار شد.

پیر علم و عرفان در سنگرهای جبهه و جهاد

با همه توان در پشت جبهه به تبلیغ و تبیین جهاد و شهادت مشغول بود اما این روح بیقرارش را راضی نمی‌کرد. لباس رزم به تن کرد و راهی جبهه ها شد و همسنگر رزمندگان و در عملیات های بیت المقدس و فتح خرمشهر، نام خود را در کنار این دلباختگان شیفته شهادت، ثبت نمود. همچنین در محراب امامت و بر منبر صلاح و روشنگری نیز، رودرروی منافقین ایستاد و در افشای ماهیت آنان دمی غفلت نکرد. همین بود که پس از «مدنی» و «دستغیب» شهیدان محراب، نام او در لیست ترور قرار گرفت و....

شهید «آیت‌الله صدوقی»؛ محراب یزد آن روز، خونین چون شفق بود...

«مدنی و دستغیب شهید شدند. نمی‌خواهم آخر عمری در بستر بمیرم»!

بار اول شخصی که خود را در لباس طلبگی در آورده بود قصد ترور ایشان را داشت که ماموران او را با سلاح مواد منفجره دستگیر کردند. مرتبه دوم موتور سواری درتهران به ایشان حمله کرد که با محافظان شهید صدوقی درگیر شد و با تیراندازی پاسداران از مهلکه گریخت. مرتبه سوم در تهران به اتومبیل‌اش یورش بردند و ناکام ماند. روزی گفت: «آیت الله مدنی را شهید کردند، آیت الله دستغیب را شهید کردند ولی می‌ترسم من در بستر بمیرم و توفیق شهادت را نیابم...»

از چند هفته قبل از شهادت، جوانی حدود ۲۵ ساله (یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام «رضا ابراهیم‌زاده») با لباس بسیجیان در مسجد آقا پیدا شده بود و زاهدانه به مسجد رفت و آمد می‌کرد، این برخورد او باعث می‌شد کسی به او مشکوک نشود. روز دهم ماه رمضان سال 1361 با روز جمعه همزمان شد. آیت‌الله صدوقی به طرف «مسجد ملااسماعیل» حرکت کرد.

خطبه‌های نماز جمعه را خواند و قبل از اینکه پایش را در کفش کند، جوان منافق از پشت سر به آیت‌الله صدوقی هجوم آورد و گردن او را گرفت و سخت به عقب کشید. ناله‌ای از ایشان برخاست و ناگاه صدای انفجار مهیبی در فضای مسجد پیچید... آیت‌الله صدوقی از پشت به زمین افتاد و به شهادت رسید. در نهایت پیکر ایشان در مسجد حظیره (روضه محمدیه) یزد آرام گرفت. 

آیت‌الله خامنه‌ای: من یک نفر برای بیان فضیلت‌های «صدوقی» کافی نیستم

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیان خصوصیات اخلاقی شهید صدوقی فرمودند: «درباره مرحوم آیت‌الله شهید صدوقی، گفتنی بسیار است و فضایل اخلاقی و معنوی و روحی و فکری ایشان شایسته آن هست که درباره‌اش ساعت‌های متوالی بحث شود و من یک نفر هم برای بیان همه ابعاد شخصیت ایشان کافی نیستم بلکه باید از مجموعه دوستان و آشنایان قدیمی ایشان سخنانی درباره ایشان شنید تا بتوان چهره کاملتری از آن بزرگوار ترسیم کرد.»

شهید «آیت‌الله صدوقی»؛ محراب یزد آن روز، خونین چون شفق بود...

رفت از «محراب» تا «معراج» جانان....

سنگر محراب از خون شد گلستان بار دیگر
چشم امت شد سیل اشک غلطان بار دیگر

لانه مرغی دگر را آتش افکندند دردا
مرغ عاشق شد سوی جانان پرافشان بار دیگر

ظهر عاشورا ز نو تکرار شد وز نو بخون غلطید یا رب
روزه دار عشق با لب های عطشان بار دیگر

بر لبش «فزت و رب الکعبه» در جان، شور هجرت
زد درای کوچ خورشیدی از ایوان بار دیگر

غرق در خون خنده بر لب پیر گلگون جامه‌ی ما
رفت از محراب تا معراج جانان بار دیگر

نقره گون موئی دلاور در خضاب عشق سنگین برد
سوی یار شیرین تحفه جان بار دیگر

وای بر ما، نابکاری از تبار نابکاران زد
حریق کینه بر خرگاه ایمان بار دیگر

یوسفی دیگر بچاه افکند دست دشمن دون
لیک خورشیدی برآمد زین شبستان بار دیگر

آن که بهر ما سخن ها داشت شد خاموش و
عالم پر شد از آوازه آن مرغ خوش خوان بار دیگر

آن شهید عشق آن مظلوم آن صد پاره پیکر
رفت از محراب، شاهد بر شهیدان بار دیگر

ای امام ای جلوه‌ی حق، تهنیت بادت اگر شد
از «صدوقی» شاخسار دین، گل افشان بار دیگر

شاعر: سپیده کاشانی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha