کد خبر 255855
۱۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۸

حیات گزارش می‌دهد؛

شهید شیخ «عباس شیرازی»؛ سردار سنگر تبلیغ و چله‌نشین عهد جهاد

شهید شیخ «عباس شیرازی»؛ سردار سنگر تبلیغ و چله‌نشین عهد جهاد

«خدایا آن‌چنان نور و بصیرتی به ما عطا کن که حجاب‌ها را بشکافیم و به کمالی دست‌ یابیم که تو را برای خودت بخواهیم...» این جمله از مسئول تبلیغات جبهه و جنگ و مرد محراب و سنگر یعنی شهید شیخ «عباس شیرازی»...

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هجدهم خردادماه سال ۱۳۶۴، روز شهادت مردی است که نامش با تبلیغات جنگ گره خورده و چهره‌اش، درخشش معنویت و فضیلت و علم و اجتهاد و منبر در خاکریزها، سنگرها و میدان‌های مین و معرکه‌های رزم و حماسه است.

شهید عالی‌مقام شیخ «عباس شیرازی» قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی و مسئول تبلیغات جبهه و جنگ، مرد محراب و سنگر، سالک عارفی که الگوی جهاد تبیین و اسوه روشنگری و تبیین معارف اصیل دینی و ارزش‌ها و فضیلت‌های معنوی انقلاب اسلامی و مکتب شهادت طلبی یاران و شاگردان مکتب روح‌الله شد و لحظه لحظه حضورش در صحنه‌های مبارزه و انقلاب و میدان‌های مسئولیت و خاک‌های خونرنگ جبهه، عطرافشانی بهشت اخلاص و ایثار... شهیدی که مقام معظم رهبری در بیان شخصیت‌اش فرمود: «ضایعه شهادت او به آسانی جبران نخواهد شد.»

وی وقتی طلبه شد، در جواب کسی که طعنه زنان گفته بود: می‌خوای یه آخوند پنج زاری بشی! گفته بود: برای رضای خدا این قدم در این راه گذاشته‌ام. به پنج ریالش کاری ندارم!

انسان بزرگی را تربیت کردید!

سال ۱۳۲۳ در روستای گلناباد از توابع رفسنجان، اولین فرزند پسر در خانواده‌ی اسدالله شیرازی متولد شد و نام او را عباس گذاشتند. شغل پدر خانواده در ابتدا کشاورزی بود، اما بعدها مباشر روستای کشکوئیه شد. یک بار شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی به او گفته بود: «شما با تربیت فرزندی مثل آقا شیخ عباس، به گردن انقلاب حق دارید. شما انسان بزرگی را تربیت کردید و تحویل حوزه‌ی علمیه دادید.»

حاج اسدالله هم در پاسخ ایشان گفته بود: «دست‌های من پینه بسته است. من در کودکی پدرم را از دست دادم و، چون فرزند بزرگ خانواده بودم، نان بیار خانه هم شدم و سرپرستی دو برادر و دو خواهر خود را به عهده گرفتم. از هشت سالگی کار و تلاش کردم، چکش زدم، مسگری کردم، پیله‌وری کردم، به روستاها رفتم و کارکردم تا توانستم فرزندم را از راه کسب حلال تربیت و بزرگ کنم. اگر فرزندان صالحی نصیبم شده، از برکت آن کسب حلال بوده است.»

علاقه، پشتکار، هوش و استعداد ذاتی ‌او موجب شد تا دروس سطح را خیلی زود به پایان برساند و در محضر استادان بزرگ دروس خارج را آغاز کند. او در هم‌نشینی با علمای اعلام و آیات عظام نه تنها مراتب بالای علوم حوزوی را به سرعت طی کرد، بلکه جایگاهی ویژه در میان بزرگان حوزه به دست آورد.

فرزند فیضیه؛ عاشق «خمینی»

آقا شیخ عباس شیرازی، طلبه ناآرام، با شعله ورشدن قیام خونین پانزده خرداد به رهبری حضرت امام خمینی (ره) فعالانه در صحنه‌ی مبارزات حاضر شد و در حمایت از رهبر قیام، سخنرانی‌های پرشوری ایراد کرد. او در درس منبر و فن بیان را در محضر آیت‌الله خزعلی گذرانده بود و به قول اکثر هم‌درسانش بهترین مبلغ دینی آن دوره‌ در حوزه‌ی علمیه بود.

همزمان با حضور در میدان وعظ و خطابه و تبلیغ دین، در موسسه «در راه حق» نیز رسالت روشنگری و مرزبانی از هویت اصیل و اندیشه‌های ناب دینی را نیز دنبال می‌کرد و برابر کجروی‌ها و انحرافات، به تبیین مبانی معرفتی اسلام و تشیع می‌پرداخت.

فعالیت‌های شیخ عباس، فقط محدود به سخنوری و تبلیغ شفاهی نبود. او اندک‌اندک عرصه‌های دیگر تبلیغ، نظیر نوشتن مطالب روشنگرانه و تکثیر و توزیع سخنان امام خمینی (ره) را نیز سرلوحه‌ی کار خود قرارداد. مخصوصاً بعد از تبعید حضرت امام در شهرهای مختلف، با انواع نام‌های مستعار، منبر می‌رفت و از طریق تکثیر و توزیع سخنرانی‌های امام (ره) در آگاهی بخشیدن به مردم تلاش می‌کرد.

پس از تبعید امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۳ و به خاموشی گراییدن ظاهری نهضت که مبارزات، شکل مخفیانه‌تری به خود گرفت، او همواره در کنار آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر و سایر چهره‌های تأثیرگذار نهضت، هم چنان به‌کار خود ادامه می‌داد.

از کارهای دیگر شیخ عباس شیرازی، سرکشی به دوستانی بود که در تبعید به سر می‌بردند؛ آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر، آیت‌الله عبایی خراسانی در نائین، آیت‌الله پسندیده (برادر بزرگ امام) در انارک، و بعضی علمای دیگر که در کردستان تبعید بودند.

شهید شیخ «عباس شیرازی»؛ سردار سنگر تبلیغ و چله‌نشین عهد جهاد

چله‌نشین عهد جهاد در رکاب روح خدا

این روحانی مجاهد و خستگی ناپذیر، برای گسترش پیوند مردم و آرمان جهاد در راه حاکمیت دین خدا و ارزش های‌الهی، غالباً مناطق محروم را برای انجام فعالیت‌های تبلیغی خود بر می‌گزید. در دوران اختناق ستمشاهی بارها او را از سخنرانی کردن منع کردند اما این شهید هربار با اراده و عزم قاطع تر و جسارت بیشتری به سخنرانی و روشنگری می‌پرداخت.

در نهایت، در راه ادای تکلیف خود توسط مزدوران رژیم طاغوت، دستگیر و زندانی شد. پس از چهل روز شکنجه توسط ساواک، آزاد شد و از این‌پس، تمام وقت، وجود خود را وقف انقلاب و به ثمر نشاندن این شجره الهی کرد. انقلاب پیروز شد و فصلی دیگر از حیات او آغاز شد.

در سنگر مسئولیت‌های مهم

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش‌های بی وقفه‌ و پیگیر او در حفظ و پاسداری از نهال نوپای انقلاب و روحیه‌ی مسئولیت پذیری که در وجودش بود، موجب شد تا حضرت امام (ره) در همان ماه‌های نخست پیروزی انقلاب، او را برای دعوت مردم به اتحاد و همدلی به شهرهای مختلف بفرستند، از جمله شهرهای:  ارومیه، خوی، مرند، سلماس، ماهشهر و خرم آباد. آنگاه از سوی حضرت امام خمینی به امامت جمعه تنکابن و سپس خمین منصوب شد.

پس از چندی به قم بازگشت و با یاری جمعی از روحانیت مبارز و یاران امام، دبیرخانه ائمه جمعه را تأسیس کرد و بعد از مدتی به سمت دادستان کل انقلاب منصوب شد. در سال ۱۳۵۹ به عنوان قاضی انتخاب شد و بر اثر فعالیت‌های بی‌نظیر خود، به بازرسی دادگاه‌های انقلاب سراسر کشور معرفی شد. مسئولیت بازرسی دادسراها و دادگاههای انقلاب و محاکمه متخلفین، مسئولیت مهم بعدی او بود که در کنار عضویت در هیأت تشخیص صلاحیت قضات، کمیسیون تصفیه ستاد مرکزی سپاه پاسداران، نمایندگی هیات عالی گزینش در هیأت مرکزی سپاه، به انجام وظیفه می‌پرداخت.

پس از آن آیت‌الله جنتی که ریاست سازمان تبلیغات اسلامی را برعهده داشت، ایشان را به سمت قائم مقام این سازمان منصوب کرد. آخرین سمت او مسئولیت تبلیغات جبهه و جنگ بود که در این مسئولیت مهم و راهبردی از همه توان خود بهره برد و مدام در جبهه ها مشغول سرکشی و نظارت و مدیریت امور تبلیغی بود. 

صحبت‌های پدر شهید شیرازی که اشک امام را در آورد...

او دائم به جبهه‌های نبرد سرکشی می‌کرد و از نزدیک در رفع مشکلات رزمندگان تلاش می‌کرد، در یکی از همین مأموریت‌ها در جمعه هجدهم خرداد ماه ۱۳۶۴ مصادف با هفدهم ماه مبارک رمضان، سرانجام در حوالی شهر دزفول بر اثر سانحه‌ی اتومبیل به شهادت رسید.

چند روزی از شهادتش می‌گذشت که قرار شد تا پدر و مادر گرامی شهید راهی جماران شوند و از نزدیک با امام دیدار کنند. پدر با دیدن امام گفت: «شهادت شیخ عباس برای من بزرگ‌ترین سعادت را آورد که موفق به آن شدم تا شما را از نزدیک دیدار کنم و دستان شما را ببوسم. من شش پسر داشتم که حالا یکی از آنها شهید شده است و از شما استدعا دارم دعا بفرمایید تا پنج پسر دیگرم هم راه برادرشان را ادامه دهند.» پدر این حرف‌ها را می‌گفت و اشک در چشمان امام حلقه می‌زد.

خوشا به حال کسی که روز هفدهم رمضان شهید شود!

شهید حاج شیخ عباس شیرازی در همان روز در سخنرانی خود گفته بود: «خوشا به سعادت کسی که در روز ۱۷ ماه رمضان، روز جمعه به شهادت برسد و در همان روز، خود به توفیق شهادت نائل شد! اطرافیان و دوستان شهید از پیام‌های تهدیدآمیز مکرر منافقین گفته اند که سرانجام با حادثه ساختگی سانحه تصادف، مقصود خود را عملی ساخته و شهید عزیز را به فوز عظمی و فیض بی انتهای شهادت واصل کردند.

شهید شیخ «عباس شیرازی»؛ سردار سنگر تبلیغ و چله‌نشین عهد جهاد

آیت‌الله خامنه‌ای: زندگی و مرگ شهید شیرازی در حال انجام وظیفه بود

 بسم‌الله الرحمن الرحیم

فقدان تأسف انگیز عالم فاضل مجاهد حجه‌الاسلام «حاج شیخ عباس شیرازی» رحمه‌الله علیه بی‌شک ضایعه و مصیبتی است که به آسانی جبران نخواهد شد.

این روحانی عزیز و با اخلاص، سال‌ها از عمر خود را در خدمتی صادقانه و ارجمند به انقلاب اسلامی گذرانید و منشأ خدماتی بزرگ و فراموش نشدنی گردید. و سرانجام در حین تلاش مقدسش برای ایفای یکی از مهمترین تکالیف انقلابی به لقاء‌الله پیوست و عرصه کارزار با دشمنان اسلام را به خون خود رنگین ساخت.

رحمت و نور بر روان آن عزیز که زندگی و مرگش در حال انجام وظیفه بود.

اینجانب این فقدان افتخارآمیز و غم‌انگیز را به پدر و خانواده‌ی گرامیش و نیز به همکاران محترمش در سازمان تبلیغات اسلامی تبریک و تسلیت می‌گویم و علو درجاتش را از خداوند متعال مسالت می‌کنم.

سید علی خامنه‌ای

رئیس جمهوری اسلامی ایران

معبود من! همه دردهای ما را محو کن جز درد فراق خودت...

و این آخرین دست‌نوشته شهید است و نمودار اوج پرواز روحی شیفته و بیقرار و عاشق وصال دوست:

«خداوندا! محبت به دنیا و غیر خودت را از دل ما ببر. خداوندا! تو سراسر لطفی، تو سراسر رحمتی. خدایا آنچانان نور و بصیرتی به ما عطا کن که با آن حجاب را بشکافیم و به کمالی دست یابیم که تو را برای خودت بخواهیم و محو تماشای جمالت شویم.

خدایا آنانکه تو را دارند چه کم دارند و آنانکه تو را رها کرده اند چه دارند. معبودا! همه دردهای ما را محو در یک درد کن و آن درد فراق خودت و همه آرزوهای ما را محو در یک آرزو گردان و آن آرزوی وصال خودت...»  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha