کد خبر 255512
۱۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۴

«حیات» در گزارش بررسی کرد؛

«پانزدهم خردادماه ۱۳۴۲»؛ خون شد به رنگ ابر و در «فیضیه» بارید...

«پانزدهم خردادماه ۱۳۴۲»؛ خون شد به رنگ ابر و در «فیضیه» بارید...

امامی که خرداد چهل و دو را آفرید و فیضیه‌ها گلبانگ سربلندی قیام او شد، گفت: «۱۵ خرداد، افسانه‌ها و افسون‌ها را باطل کرد» و راست گفت. پانزده خرداد، همان سیل بود که سد را شکست و تاریخ را به سمت و سویی دیگر برد...

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، سالگرد قیام پانزده خراد ۴۲، تداعی حماسه‌ای تاریخی است که سرآغاز نهضت بزرگ روحانیت به رهبری بت شکن بزرگ قرن شد. مردی که خردادها از ۴۲ تا ۶۸، شاهد عظمت آفرینی‌های او است. قیامی که مسیر تحولات تاریخ معاصر را رقم زد و نقطه آغاز رخدادی به عظمت انقلاب اسلامی شد.

اهمیت قیام خونین ۱۵ خردادماه در آن بود که برای نخستین بار به‌شکلی فراگیر و سراسری، راه را نه در مکتب‌های الحادی و مارکسیستی و نه در لیبرالیسم و غربزدگی و مادیت منحط، که در رجعت به فضیلت‌های انسانی و ارزش‌های معنوی و حیاتبخش اسلام و تشیع نشان داد.

راهی که روحانیت بیدار و بینش اصیل مبارزه سیاسی بر مبنای مکتب، پیشاهنگ آن بود و پرچمش به دست بزرگمردی از تبار حسین (ع) که انقلابش ریشه در سرچشمه حیات و عزتمندی و کرامت عاشورا داشت. قیام ۱۵ خرداد کلید فهم حقیقت این انقلاب و روح شهادت طلبی و رمز شناخت ماهیت رهبری منحصربه فرد امام خمینی(ره) است.

همه چیز از عصر عاشورا شروع شد!

منشأ و خاستگاه قیام پانزده خرداد، اندیشه‌های روحانیّت مبارز شیعه، به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود. در اندیشه آن حضرت، تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام جایگاهی محوری و بنبادین داشت.

بر این اساس، پیاده شدن قوانین اسلام در حوزه‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه از انگیزه‌های اصلی و اساسی نیروهای مذهبی محسوب می‌شد. امّا با توجّه به تخطی رژیم شاه از حدود الهی و عدم اجرای احکام اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از سنّت‌ها و ارزش‌های اسلامی، مقابله با برنامه‌های استعماری آمریکا و اسرائیل، مبارزه با حاکمیّت و گسترش فرهنگ غربی که منافی با معیارهای فرهنگ اسلام ناب محمّدی بود، از انگیزه های نسل جدید روحانیّت، برای ورود به عرصه سیاسی کشور و وقوع قیام پانزده خرداد به شمار می‌رفت.

همچنین، نهضت امام در آن شرایط تاریخی کاملا بی‌سابقه و برآمده از اصالت و حقانیت اسلام انقلابی و فقاهتی بود. سخنرانی تاریخی امام در عصر عاشورای آن سال مصادف با سیزدهم خرداد، آتش به خرمن انداخت و همه ایران را یکپارچه خشم و خروش ساخت.

«پانزدهم خردادماه ۱۳۴۲»؛ خون شد به رنگ ابر و در «فیضیه» بارید...

بدبخت! بیچاره! عبرت از پدرت بگیر!

فرازهایی از این سخنرانی سرنوشت ساز نشان از اهمیت و طنین بلند آن در فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی آن روزگار دارد:

 «... ای آقای شاه، ‌ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌کنم دست بردار از این کارها. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی همه شکر کنند. سه مملکت اجنبی‌ به ما حمله کردند لکن خدا می‌داند که مردم شاد بودند برای اینکه پهلوی رفت، من نمی‌خواهم تو این‌طور باشی.

ملت نمی‌گذارد زندگی کنی. نکن این کار را، نصیحت مرا بشنو. آقا نکن این‌طور، بشنو از روحانیون؛ اینها صلاح ملت را می‌خواهند، اینها صلاح مملکت را می‌خواهند. ما مرتجع هستیم؟ احکام اسلام ارتجاع است؟ والله اسرائیل به درد تو نمی‌خورد، قرآن به درد تو می‌خورد.

آقای شاه! جناب شاه! بدبخت! بیچاره، چهل و پنج سال از عمرت می‌گذرد. یک کمی‌ تأمل کن. یک کمی‌ تدبّر کن. یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن. کمی‌ عبرت بگیر. عبرت از پدرت بگیر...»

به‌دنبال این سخنرانی کوبنده و طاغوت شکن، در ۱۵ خرداد، عوامل رژیم به خانه حضرت امام خمینی در قم یورش بردند و ایشان را ‌دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند. کسی خبر نداشت که این آغاز یک طوفان بزرگ است...

جامشان شد خون فشان از باده‌ی خردادشان...

زمانی که خبر دستگیری امام خمینی (ره) به گوش مردم مبارز و متدین قم رسید، مردان و زنان مسلمان و انقلابی به قصد اعتراض از خانه‌هایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبر خود فریاد برآوردند: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»...

همزمان با مردم قم، تهران و سپس کل شهرهای کشور صحنه اعتراض و فریاد شد و تظاهرات مردم، رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به کشتار معترضان بی سلاح و بی‌دفاع، روی آورد. رگبار گلوله جانیان، فیضیه و سپس تهران و ورامین را گلگون کرد و مهر بطلان بر مشروعیت دروغین رژیمی زد که می‌پنداشت کار، تمام است و با تبعید آفتاب انقلاب، قلب طپنده و طوفانی ایران، خاموش و بی ضربان خواهد شد و صدای بیداری، برای همیشه در نطفه خفه شده است.

«پانزدهم خردادماه ۱۳۴۲»؛ خون شد به رنگ ابر و در «فیضیه» بارید...

ثمرات عظیم قیام پانزدهم خرداد

قیام خونرنگ پانزدهم خرداد ۴۲ تازه پس از سرکوب و خاموش شدن ظاهری‌اش، چون آتشی از زیر خاکستر بلند شد و گردبادی آفرید که کلیت رژیم ضد اسلامی و ضد بشری ستمشاهی را در خود محو کرد. از پس این سرکوب و قتل عام خونبار و بیرحمانه، تفکر راهگشایی مبارزه بر مبنای اسلام و ضوابط و معیارهای اصیل مکتبی شکل گرفت و منجر به ظهور جریان هایی‌ چون نهضت‌های موتلفه اسلامی شد.

امام پس از آزادی از حصر ۹ ماهه، به قم بازگشت و این بار پس از افشاگری و اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از کشور تبعید شد اما یاران او که آن‌روز در گهواره بودند، سال‌ها بعد، نسل جهاد و شهادت شدند و طلوع «عصر خمینی» را به جهان ظلمت زده بشارت دادند.

کوتاه سخن، می‌توان آثار و نتایج این رستاخیز معنوی و ملی را اینگونه برشمرد:

۱- قرار گرفتن مرجعیّت شیعه در سطح رهبری نیروهای مذهبی: هنگامی که امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع تقلید، رهبری یک جنبش سیاسی ـ اجتماعی را بر عهده گرفت، نهاد مرجعیت و روحانیت اصیل انقلابی به‌عنوان یک عنصر اصلی در محاسبات و معادلات سیاسی مطرح شد.

۲- فراگیری و پوشش دادن به حرکت‌های سیاسی موجود: حضور امام خمینی (ره) نیروهای مذهبی را مجموع و متمرکز ساخت و از تفرقه و انشقاق و گسستگی و پراکندگی آنها جلوگیری کرد و یک بستر وفاق و همدلی بر محوریت باور به راهگشایی و حقانیت اسلام بوجود آورد...

۳- رویارویی با اصل و ریشه نظام شاهنشاهی: در حالی که جنبش‌های پیشین، دارای این ویژگی نبودند.

۴- ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی بودن ماهیت نهضت و مبارزه: امام خمینی (ره) از ابتدای نهضت خود قدرتهای استعماری شرق و غرب و صهیونیسم جهانی و اسرائیل را به مبارزه طلبید.

۵- برداشتن نقاب تزویر و تظاهر رژیم طاغوتی به مردمی بودن و اجرای اصلاحات اجتماعی: حرکت امام خمینی (ره)، رژیم شاه را ناگزیر به اعمال خشونت کرد و بدین ترتیب، چهرۀ واقعی این رژیم برای مردم ایران روشن تر شد.

۶- آشکار شدن قدرت مذهب و انگیزه و آرمان تحقق احکام دین و تفکر جدایی ناپذیری دین از سیاست، به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل برنامه های نامشروع رژیم ستمشاهی.

یاد امامی که نامش بر بلندای فیضیه، مطلع الشمس رهایی و رستگاری یک ملت شد و خردادها از نسیم حضورش، عطر عشق گرفت، و یاد شهیدانی که پانزده خرداد آفریدند، جاوید باد...

همه‌جا مشت گره کرده تب فریاد است
وقت با سر به زمین خوردن استبداد است

وقت سیلی زدن صورت طراری‌هاست
لحظه‌ی معجزه و موعد بیداری‌هاست

ماه پنهان شده در سیطره‌ی ابر سیا
«هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله…»

عشق پیمانه به پیمانه جنون می‌ریزد
از دل مدرسه‌ی فیضیه خون می‌ریزد

اینکه برخاسته چون سرو سهی، ایران است
همه جا صحبت غوغای کفن‌پوشان است

شب این شهر اگر سرد و اگر تاریک است
اندکی صبر عزیزان! که سحر نزدیک است

کوچه به کوچه خیابان به خیابان با ماست
بانگ تکبیر بلند و تب توفان با ماست

بشمارید در این راه همه سرها را
فوج در فوج ببینید کبوترها را

تب ققنوس در این طایفه افتاده ببین!
همه‌جا پر شده از عاشق و دلداده ببین!

سوختن در سفر عشق، چه شوری دارد
پس از این حادثه، خورشید چه نوری دارد

نفسی مانده در این سینه که فریاد کشیم
«انتظار فرج از نیمه‌ی خرداد کشیم...»    

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha