کد خبر 248585
۳۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۸

«حیات» گزارش می‌دهد؛

«دهکده برزان»؛ اولین دریچه به آفاق «مستند اشراقی»

«دهکده برزان»؛ اولین دریچه به آفاق «مستند اشراقی»

رونمایی از نخستین مستند تا امروز پخش نشده‌ی شهید «سیدمرتضی آوینی» همزمان با سالگرد شهادت این اندیشمند و پایه‌گذار مجموعه «روایت فتح» با عنوان «دهکده برزان»، بهانه‌ای است برای اندیشیدن درباره آنچه که او با عنوان «مستند اشراقی» از آن یاد می‌کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، روز دوشنبه بیست و هفتم فروردین و همزمان با ورود به چهارمین دهه از فقدان «سید مرتضی آوینی»، نخستین مستند ساخته شده توسط او در سال ۱۳۵۸ که تاکنون درجایی دیده نشده و به نمایش درنیامده، در قالب برنامه ای با عنوان «میراث مرتضی»، رونمایی شد.

قطعا رونمایی از نخستین مستند تا امروز پخش نشده‌ی شهید «سیدمرتضی آوینی» همزمان با سی و یکمین سالگرد شهادت این اندیشمند، نویسنده و پایه گذار مجموعه «روایت فتح» با عنوان «دهکده برزان»، بهانه‌ای است برای اندیشیدن درباره آنچه که او با عنوان «مستند اشراقی» از آن یاد می‌کرد؛ اثری که شاید نخستین گام در گشودن دریچه‌ای به این افق تفصیلی از پیوند فرم و محتوا در بستر یک سلوک فکری و یک انکشاف درونی که عنصر هویت بخش کارنامه تصویری و میراث تئوریک و قلمی اوست.

در این نوشتار می‌کوشم به اختصار، چند ویژگی این نخستین کار تصویری کارگردان را مورد بررسی قرار دهیم.

«دهکده برزان»؛ اولین دریچه به آفاق «مستند اشراقی»

نماد ناآرامی‌های یک نسل و بیقراری‌های یک دوران

سیدمرتضی آوینی پیش از انقلاب، شیوه و مسلکی دیگر داشت و به‌کلی متفاوت از مسیری که پس از تحول خود در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ پیش گرفت، می‌اندیشید و می‌زیست. سیمای ظاهری و سبک زندگی او به‌کلی از لونی دیگر بود. نگاهی به این تفاوت و تغییر در عکس‌های به‌جامانده از او و داستان‌های نقل شده از زندگی‌اش در آن سال‌ها که نمادی از آوانگاردیسم و تجارب روشنفکرانه و مدرن هم پیداست. به هر روی او در مواجهه با پدیده انقلاب و شخص امام خمینی، همچون بسیاری دیگر، تحولی عمیق و بنیادین را تجربه کرد.

آنچه از او می‌شناسیم متعلق به آوینی این دوران ۱۵ ساله است که او را به «راوی فتح» و «سید شهیدان اهل قلم» مشهور کرد. طرفه آنجاست که آوینی- که پیش از انقلاب در میان دوستان و همکلاسی‌ها و نزدیکان، به «کامران» مشهور بود- هرگز جذب ایدئولوژی‌های چپ و مارکسیستی رایج که وجه مشترک گرایش‌های روشنفکری آن روزگار بود، یا حتی رویکردهای اسلام انقلابی مورد توجه قشر مذهبی معترض آن سالها و همچنین گرایش‌های فراگیر بازگشت به خویشتن و شرق گرایی و گفتمان هویت‌گرا و عرفان مدار ضد غرب و جهان مدرن نشد و گزارشی از تمایل و تعلق او به هیچیک از این نحله‌ها و جریان‌ها در دست نیست.

آنچه می‌توان در یک نگاه کلی از زندگی و سیر و سلوک او در آن سال‌ها دید، یک بیقراری، آشفتگی، بحران زدگی، و انتظار و تمنای یک رستاخیز و باززایی درونی است. در نوشته‌ها و دغدغه‌های وجودی او می‌توان ردی از این اضطراب و اضطرار را حس کرد که گاه به یک نومیدی و انفعال روشنفکرانه و یاس نیهیلیستی مدرن، پهلو می‌زند.

آوینی مانند بسیاری از جوان‌های یک نسل، به ته خط رسیده بود. دنبال آرامش و در جستجوی حقیقت بود اما در شبزدگی و در راه ماندگی‌اش، خود را تمام شده می‌دید. تجربه‌ها و تیپ‌های روشنفکری را مرتب و پیاپی آزموده بود و چیزی ندیده بود. آوینی به یک معنا نماد و نماینده‌ای از ناآرامی‌های یک نسل و بیقراری یک دوران بود که ناگهان در تجربه رودررو شدن با انقلاب و با امام خمینی، یک گمشده را یافته بود و یک افق دیگر را کشف کرده بود که از جنس این زمین و این زمانه نبود. و این آغاز یک راه بود.

«دهکده برزان»؛ اولین دریچه به آفاق «مستند اشراقی»

اولین قدم در مسیر «مستند اشراقی»

در اینجا قصد واگشایی این تحول روحی و معنوی را نداریم و تنها به اجمال می‌توان گفت او انقلاب اسلامی را مقدمه «توبه بشر در حیثیت جمعی» و جنگ هشت ساله را تجلیگاه فتوحات و معجزات معنویت و عرفان اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا(ع) می‌دانست.

نگاهش به این مقوله‌ها در کلیت خود، نه سیاسی، که برگرفته از یک منظر انکشاف گرا و اشراقی و واجد یک هویت معنوی و معرفتی و در قالب یک طریقت و مسلک عارفانه بود که با فطرت تسبیحی و تنزیهی عالم حیات اتصال می‌یافت و با بهره از ویژگی‌های فرمی، ادبیات روایت و نثر منحصر به فردی که نموداری از میزان تعلق و نسبت درونی نویسنده‌اش با منظومه معارف اسلامی و سبک خاص خود او در نوشتن بود، یک نگره فردی اصیل، مستقل و هویتمند را واتاب می‌داد.

روایت‌های او از جنگ و جبهه و مردانش روی در ظاهر ندارد و افقی تفصیلی از معنویت و اشراق باطنی و معارج روحانی و سلوک معنوی و درونی رزمندگان را به‌مثابه‌ی اولیای خدا و اهل الله در یک گستره تجریدی و توحیدی در نظر دارد.

او امتداد این نگاه را در جبهه های لبنان و بوسنی و هرزگوین در قلب اروپا نیز دنبال می‌کند و نگاهش به ظهور یک هویت معنوی در جهان است که بر بیداری بشر و بازگشت به معنویت، تکیه دارد. از همین روی، روایت فتح را «مستند اشراقی» خوانده بود.

این نگرش اشراقی و مکاشفه وار در باطن و معنای آنچه می‌بینیم، هم در فرم تجلی دارد و هم در محتوا و موضوع و همین، وجه فارغ او از دیگر فعالان این حوزه ها بود که آثار او را متمایز و ماندگار می‌سازد.

«دهکده برزان»؛ اولین تجربه در مکاشفه حقیقت

با نگاهی به اولین مستند «سیدمرتضی آوینی» می توان این چند نکته را بعنوان ویژگیهای این نخستین تجربه در فیلمسازی کارگردان، برشمرد:

۱- این مستند، نخستین تجربه ثبت شده از نریشن نویسی فیلمساز است و ویژگی‌های نثر و روایت و لحن کلام در مستندهای بعدی، از «خان گزیده‌ها» تا «روایت فتح» را در خود به آرامی بروز می‌دهد.

۲- نگاه نویسنده و سازنده در این اولین تجربه، آشکارا رویکردی اجتماعی و برخاسته از منطق و لحنی واقع گرا دارد و دغدغه عمیق او را به زندگی مردم، در نگاه به زندگی مردمی در ردستایی دورافتاده در مجاورت شهر «درود» لرستان، با لحنی غمخوارانه و همدلانه روایت می کند.

۳- توجه ویژه کارگردان به موسیقی و شعر در این مستند، با اختصاص تایم قابل توجهی از فیلم به خوانش شعر: «خشک آمد کشتگاه من» از «نیمایوشیج» و اجرای ماندگار آن توسط استاد «محمدرضا شجریان»، از گرایش درونی و علاقه محسوس او به ادبیات و موسیقی در پیوند و همتافتی ارگانیک با تصویر و روایت خبر می‌دهد که بعدها در مجموعه روایت فتح به یکی از مولفه های سبکی او تبدیل می‌شود و آن را عنصری مکمل و محوری در فرم می‌نمایاند.

۴- نگرش جامعه شناسانه و انتقادی کارگردان به مسائل اجتماعی، محرومیت و کمبودهای رفاهی و معیشتی روستاها قابل توجه است. نقد او نه فقط متوجه سیاستهای حاکمیتی در عقب نگه‌داشتن روستاها، که معطوف به خود روستانشینان و عقب ماندگی فکری  آنان نیز می شود و از این جهت، رویکرد انتقادی و واقعیت گرای این فیلم بر شاعرانگی و شورانگیزی کلام و محوریت وجوه عاطفی و عرفانی و معنویت گرا غلبه دارد. آوینی در این اولین مستند که مدعی حرفه‌ای بودن و ساختار منسجم تصویری و دستیابی به استانداردهای مطلوب فرم در فیلمسازی هم نیست و از یک تلاش و دغدغه و جستجوی درونی خبر می‌دهد، اتفاقا سویه‌هایی از نقد فرهنگی و رفتاری را بازتاب می‌دهد که برای هر پژوهشگری در سیر نگرش و سلوک حرفه‌ای او، سخت جذاب، قابل تامل و واجد اهمیت است.

۵- و نکته آخر؛ در «دهکده برزان» می‌شود دورنمایی از همه آنچه: «میراث آوینی» شناخته شد را دید؛ گذر از جاذبه‌های سطحی و ظاهری با انتخاب موضوع‌ها و مضامین ظاهرا جذاب اما دور از واقعیت جریان جاری زیست جمعی و دردها و دغدغه‌هایش. نقبی زدن به عمق تلخی‌ها، محرومیت‌ها، ناکامی‌ها، نومیدی‌ها و نابسامانی‌های زندگی‌های این مردم و عبور از پرسه‌زنی در دل جاذبه‌های رنگین پایتخت و شهرهای بزرگ و زرق و برق‌ها و آب و رنگش و رفتن تا ته فقدان، رنجوری، عقب افتادگی، حسرت، حرمان و درد... نگاهی که هم دردمندانه است و هم آسیب شناسانه و ریشه کاو. نگاهی که در ظاهر نمی‌ماند و در سطح توقف نمی‌کند. باج هم اتفاقا به قربانیان همان شرایط نمی‌دهد و آنان را هم به نوعی مقصر و مسئول و سهیم در این سرنوشت و وضعیت می‌داند. در یک کلام: «دهکده برزان» همه آنچه آوینی را در سیر تکامل خود به ما معرفی کرد، به‌شکلی کوچک شده در خود دارد؛ اتفاقا اسم مراسم رونمایی هم «میراث آوینی» بود و این مستند مگر چیزی جز این میراث را نشان‌مان داد؟

ای جان! خیالت از دل پرخون نمی‌رود...     

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha