به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات؛ ماریو زاگالو سرمربی سابق تیم ملی فوتبال برزیل که پنج بار در قالب بازیکن و سرمربی عنوان قهرمانی جهان را به دست آورد در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
زاگالو با نام مستعار "گرگ" نام کامل او شامل نام خانوادگی "لوبو"، پرتغالی به معنای گرگ است. زاگالو یک وینگر چپ بود که در دوران بازیگری از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۵ برای فلامنگو و بوتافوگو درخشید. او بازیکنی کلیدی بود. در تیمهای برزیل که اولین و دومین جام جهانی خود را به دست آوردند در سوئد در سال ۱۹۵۸ و شیلی در سال ۱۹۶۲. او هر دو فینال را بازی کرد و چهارمین گل تیم را در پیروزی ۵-۲ مقابل میزبان در اولی به ثمر رساند.
با وجود کسب دو مقام در جام جهانی به عنوان بازیکن، زاگالو شهرت و اعتبار خودش را در فوتبال روی نیمکت مربیگری به دست آورده است و به طور خاص، به عنوان سرمربی تیمی که بسیاری از کارشناسان هنوز آن را بهترین تیم بین المللی در میان همه تیمها میدانند تیم برزیلی بود که جام جهانی ۱۹۷۰ را برد.
با آمدن زاگالو روی نیمکت مربیگری برزیل تاریخ در فوتبال این کشور ورق خورد زیرا برزیل اولین قهرمان سه دوره جام جهانی شد. آنها نمایشهای متوالی را ارائه میدادند که جهان را مجذوب خود میکرد و توانستند ایتالیای مخوف راشکست دهند.
زاگالو تیم را به جام جهانی بعدی، در آلمان غربی در سال ۱۹۷۴ هدایت کرد. در آنجا، آنها توسط تیم قدرتمند دیگری هلند رینوس میشلز و یوهان کرایف از حضور در فینال محروم شدند. او بعداً به عنوان دستیار کارلوس آلبرتو پریرا قبل از جام جهانی ۱۹۹۴ در ایالات متحده به نیمکت برزیل بازگشت. این زوج به درستی هر چه تمامتر برزیل را به چهارمین قهرمانی خود در جام جهانی رساندند.
زاگالو در سن هفتاد سالگی به عنوان مشاور ویژه کادر فنی برزیل در جام جهانی۲۰۰۲ در کره جنوبی و ژاپن انتصاب شده بود. مشارکت او با تیمی که رکورد پنجمین جام جهانی را به دست آورد، او را به عنوان یک رشته متحد کننده که هر پنج قهرمانی را در طول تقریباً ۵۰ سال تاریخ فوتبال به هم پیوند میدهد تثبیت کرد.
سبک کاری زاگالو
تیمهای زاگالو دارای تعدادی ویژگی بسیار مشخص بودند. خط دفاعی چهار نفره ثابت بود و مدافعان کناری به جلو رانده میشدند تا تقریباً به عنوان وینگر حمله کنند. هافبکهای هجومی مقابل آنها از بیرون به داخل حرکت میکردند و به دنبال موقعیتهای گلزنی بودند.
اصل تیم زاگالو پاس و حرکت رو به جلو بود. هیچ بازیکنی اجازه ایستادن نداشت. از هر بازیکن انتظار میرفت که دائماً به دنبال موقعیتهایی باشد که بتواند در آنها گزینه پاس برای حمل توپ باشد. وقتی توپ را دریافت میکردند، وظیفه آنها این بود که بلافاصله به دنبال یک هم تیمی بگردند تا با پاس خود تیم را به جلو ببرند. این یک فرض ساده بود که به ستون اصلی تیم برزیلی زاگالو تبدیل شده بود.
زاگالو معتقد بود که بهترین بازیکنانش باید همیشه در زمین باشند. این گاهی اوقات به این معنی بود که باید آنها را متقاعد میکرد که در نقشهای ناآشنا بازی کنند. در تیم برزیل ۱۹۷۰، این بیشتر از همه به پیاتزا اعمال شد.
پیاتزا یک هافبک میانی بود که توسط سالدانا دعوت شده بود تا در پست مورد نظر خود بازی کند. با این حال، هنگامی که زاگالو هدایت این تیم را بر عهده گرفت، او به بازی به عنوان مدافع میانی بازگردانده شد. ایده این بود که توانایی پیاتزا روی توپ، بازی تیم را از عمق بهبود بخشد. از آنجا که او میتوانست با مدافعان کناری، کارلوس آلبرتو و اورالدو، و هافبک مرکزی جدید تیم (کلودالدو) ارتباط برقرار کند.
زاگالو جلوتر از کلودالدو، گروهی متشکل از پنج بازیکن مهاجم را انتخاب کرد که مرتباً موقعیتهایشان را عوض میکردند. گرسون، ریولینو، ژایرزینیو، توستائو و البته پله به صورت انفرادی همگی بازیکنان ستاره بودند. به عنوان یک گروه، زاگالو به اصطلاح "پنج ۱۰ " خود (در زیر) در یک ساختار هجومی پویا و سیال استفاده میکرد.
نتیجه چیزی شبیه به یک ترکیب کاذب ۴-۳-۳ بود که در آن دفاع چهار و کلودالدو ساختار موقعیتی ارائه میکردند. پنج نفر جلو آزادانه جلوتر از آنها حرکت میکردند و بسته به موقعیت بازی و چیدمان حریف موقعیتهای مختلفی را ایجاد میکردند. این روند با پیاتزا آغاز میشد که به کلودآلدو یا یکی از مدافعان کناری بیشتر کارلوس آلبرتو در سمت راست پیوند میخورد. جلوتر تیم به دنبال بازیساز اصلی خود و اغلب عمیقترین بازیکن پنج خط اول ژرسون بود.
ژرسون بازیساز خلاق اصلی در تیم زاگالو بود. او منبع اصلی بازیهای کوتاه مدت، چه با کلودالدو و چه در حمایت از مدافعان کناری پیشرو بود. فراتر از آن برد پاس او به این معنی بود که او همچنین میتوانست به کسانی که جلوتر بودند نگاه کند. به عنوان یکی از اعضای پنج۱۰، او میتوانست به دنبال دویدن دیرهنگام به مناطق حمله بود. این میتوانست در ترکیب کردن و ایجاد موقعیت برای یک هم تیمی یا زدن شوت به سمت دروازه باشد.
مدافعان کناری وسعت حمله را فراهم میکردند، اما با مهاجمانی که نزدیک به آنها بودند مشارکت ایجاد میکردند. این به تیم زاگالو امکان میداد تا از دو مورد از بزرگترین داراییهای تهاجمی خود استفاده کنند: شوت زنی میان بُرد پنج نفره جلو و توانایی پله در هوا. پله که نمادینترین بازیکن در بین پنج شماره ۱۰ تیم بود، در فضاهای هجومی در دویدن فوق العاده بود. او همچنین یک جهش شگفت انگیز و ضربه سر قدرتمند داشت. وقتی مدافعان کناری جلو میرفتند و سانتر میکردند، پله یک تهدید دائمی برای دفاع حریف بود.
هر یک از پنج بازیکن خط حمله حداقل یک گل در مسیر پیروزی برزیل برای قهرمانی در سال ۱۹۷۰ به ثمر رساندند. ستاره گلزن این تیم، اما ژایرزینیو بود. او در طول تورنمنت هفت بار گل زد، که بیشتر آنها از موقعیت شروع در جناح راست بود. با انجام این کار، او اولین بازیکنی شد که در هر بازی جام جهانی مردان تا فینال، گلزنی کرد. او تنها کسی است که چنین رکوردی دارد. معروفترین گلی که این تیم نمادین به ثمر رساند، توسط مدافع راست و کاپیتان تیم کارلوس آلبرتو، در فینال به ثمر رسید. این چهارمین و آخرین ضربه برزیل است که ۴-۱ ایتالیای خسته را شکست داد. یک حرکت سریع و کارآمد از یک جناح به جناح دیگر منجر به پایانی خیره کننده از یک مدافع کناری پیشرو شد. از بسیاری جهات این مظهر هر چیزی است که زاگالو میخواست تیمش باشد.
جام جهانی ۱۹۹۸: سیستم ۴-۲-۲-۲
تیم نسل بعدی برزیل زاگالو که به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه آورده شد، از آرایش تعریف شده ۴-۲-۲-۲ استفاده کرد. مدافعان کناری پیشرو، روبرتو کارلوس و کافو، نقش مهمی را مانند ۲۸ سال قبل ایفا کرده بودند. با این حال بر خلاف سال ۱۹۷۰، زاگالو اکنون به یک محور دوگانه در خط میانی روی آورده است. دونگا و سزار سامپایو قرار بود استحکام دفاعی را در مقابل مدافعان میانی احتمالی در معرض دید قرار دهند.
همچنین برخلاف تیم ۱۹۷۰، تیم ۱۹۹۸ زاگالو شروع به ساختن بازی از دروازه بان کرد. توانایی کلودیو تافارل با توپ در پایش به او این امکان را داد که یا مدافع میانی آلدایر یا جونیور بایانو یا یکی از هافبکهای میانی را با پاس اول پیدا کند. اگر حریف پرس میکرد، او محدوده پاس را داشت تا جلوتر نگاه کند به مهاجمان، هافبکهای هجومی یا حتی مدافعان کناری پیشرفته. تکیه بر مدافعان کناری برای ارائه عرض هجومی به این روش به زاگالو این آزادی را داد تا دو هافبک تهاجمی تیم را به مناطق مرکزیتر تا تهدیدی برای جدی برای حریفان باشد. لئوناردو و ریوالدو هر دو چپ پا بودند که میتوانستند گرد و خاک در محوطه جریمه ایجاد، اما آنها ویژگیهای بسیار متفاوتی را به تیم ارائه کردند. ریوالدو تهدید هجومی بزرگتری را ارائه میکرد که در سمت راست با شوتهای چپ پا که مورد علاقهاش بود وارد دروازه میکرد. لئوناردو بازیکن همه کاره تری بود و در مناطق مختلف زمین راحت بود. سابقه او به عنوان یک مدافع کناری به تیم درک بیشتری از ترکیبات گسترده در مناطق پیشرفته میداد.
در این نسخه از برزیل، زاگالو تاکید زیادی بر همکاری بین هافبکهای تهاجمی و مدافعان کناری داشت. کافو یک پاسور عالی از مناطق وسیع بود، اما همچنین یک پاسور عالی بود که اگر ریوالدو عرض خود را در سمت راست نگه میداشت، میتوانست در داخل ترکیب شود. در جناح مقابل، روبرتو کارلوس در ارسال توپ به همان اندازه با استعداد بود. او همچنین در داخل محوطه جریمه با حرکت مورب معروف بود که با پای چپ خود شوتهایی را شلیک میکرد.
جلوتر از آنها زاگالو با دو مهاجم بازی میکرد. ببتو که یک مهاجم کاذب بود که دائماً به دنبال یافتن فضایی دور از مدافعان میانی حریف بود. رونالدو (در پایین) مدتها بهعنوان یک ستاره بالقوه معرفی میشد، اما هنوز تنها ۲۱ سال داشت.
توانایی او بیرون کشیدن مدافعان از موقعیت و ایجاد فضا برای اطرافیان خود بود، که به تیم این امکان را میداد که به چیزی بیش از اهداف او تکیه کند. خود رونالدو در این تورنمنت چهار گل به ثمر رساند، اما ببتو، ریوالدو و حتی سزار سامپایو که تهاجمیتر از دابل پیوتها بود، هر کدام سه گل به ثمر رساندند. تنها فرانسه میزبان که در فینال ۳-۰ سلسائو را شکست داد، بیشتر از برزیل در این مسابقات گلزنی کرد.
بهترین سرمربی تاریخ؟
این بخشی از میراث ماندگار زاگالو است. به عنوان یک مربی، اولین تعهد او فوتبال هجومی بود. به این ترتیب، او به دنبال ساخت ساختارهایی بود که به این معنی بود که بتواند با استعدادترین بازیکنانش را در همان زمان در یک زمین بازی کند. نتیجه، در دو جام جهانی با فاصله تقریباً سه دهه، ۳۳ گل در ۱۳ بازی، دو فینال جام جهانی و یک پیروزی بود. به همین دلیل، جایگاه او در اسطوره فوتبال مطمئن است.
ماریو زاگالو، چهار بار با برزیل به عنوان بازیکن یا مربی برنده جام جهانی فوتبال شد و از این نظر رکوردی به نام خودش به ثبت رسانده که به همین دلیل و آمار فوق العاده عدهای وی را حتی بهترین سرمربی تاریخ فوتبال میدانند. مردی که عاشق فوتبال و عاشق برزیل بود و با کارنامهای پربار و سنگین چشم از جهان فروبست.
نظر شما