واژه بهرهوری با گسترش انقلاب صنعتی و برای افزایش سودمندی حاصل از نیروی کار، سرمایه و مواردی از این دست گسترش یافت. به نظر میرسد که بهترین تعریف برای بهرهوری، بهدستآوردن حداکثر سود ممکن و استفاده بهینه از منابع و امکانات در مقابل هزینه صرف شده باشد.
در این راستا وبرای بهبود عملکرد بنگاه های تجاری، رهیافتهایی توسط متخصصان این حوزه مطرح شده است که از آن جمله میتوان به شناخت قابلیتها وتوانمندیهای اقتصادی، شناسایی نیازها، نفوذ به بازارهای جدید، تلاش برای برقراری ارتباط با مشتریان بینالمللی، ایجاد تصورذهنی مثبت درمشتریان نسبت به نام و نشان برندهای داخلی، شناخت و طبقهبندی مشتریان در راستای تجهیز منابع پایدار به منظورارایه خدمات متناسب با ویژگی های هر طبقه از مشتریان و نیز معرفی وارتقای جایگاه محصولات تولید داخل اشاره کرد.
در این میان استراتژیهای بازاریـابی نیز نقش برجستهای دارند؛ ازآن جمله افزایش توان رقابتی خدمات و محصولات، ایجاد مزیت رقابتی پایدار، شناخت جایگاه محصولات در بازار، مقایسه با رقبا و تلاش برای ارتقای آنها، بکارگیری تمام ابزارها در خدمت بازاریابی، توسعه خدمات الکترونیک و سرویسدهی درهرزمان و هر مکان، تبلیغات گسترده ومتنوع و شبکه ارتباط مستقیم با مشتریان از جمله استراتژیهای بازاریابی برای نفود در بازارها میتواند باشد.
دراین راستا شرکتهای مدیریت صادرات (EMC) از جمله واسطههای صادراتی هستند که نقش مهمی در ایجاد رونق اقتصادی و صادرات کشورها ایفا میکنند. تجربههای زیادی در مورد شرکتهایی که به عنوان واسطههای صادراتی شناخته میشوند نزد ذینفعان مختلف حوزههای صادرات و واردات وجود دارد.
در این میان واسطههای صادراتی علاوه بر بنگاههای بزرگ به بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) نیز در زمینه صادرات کمک میکنند.
بخش پنهان موضوع این است که شرکتهای مدیریت صادرات وظیفه اجرای استراتژی نفوذ بنگاهها به بازارها و ماندگاری در آنها را برعهده دارند، اما به نظرمیرسد به دلیل نبود شناخت جامع از نحوه کارکرد ابزارهای استراتژیک نفوذ در بازاراز پایینترین سطح آن، یعنی تفویض اختیار فروش کالا به واسطههای عمومی تا ادغام کامل شرکتها، به شرکتهای مدیریت صادرات تنها به عنوان واسطههایی برای فروش یک باره نگاه میشود.
این در حالی است که در تجارت بینالملل، بسیاری از بنگاه های کوچک و متوسط برای ورود به بازارهای صادراتی از پایینترین سطح استراتژیهای ورود به بازارها استفاده میکنند که این مهم از طریق شرکتهای مدیریت صادرات انجام می پذیرد. این ها شرکتهایی هستند که بر کانال توزیع تسلط دارند وکاملا نیاز مصرفکنندگان بازار صادراتی را میشناسند. این شرکتها در بازارهای داخلی، تولیدکنندگانی که کالا و خدمات آنها با بازار صادراتی تناسب دارد را شناسایی میکنند. پس از شناسایی، کالاها و خدمات ممیزی و ارزیابی شده و به تولیدکننده اعلام میشود که کالای آنها دارای تناسب صادرات با بازار خارجی است.
علاوه بر آن، شرکت مدیریت صادرات به تولیدکننده داخلی خدماتی ویژه نیز ارائه میکند که میتواند شامل توصیههایی برای بستهبندی مناسب، رعایت استانداردها و رویههای بازار هدف، برندسازی، نیاز به تضامین و یا خدمات پس از فروش باشد.
در این رویکرد، تولیدکنندگان فرآیند صادرات محصولات و ارائه آنها در بازارهای تجاری بینالمللی را یاد میگیرند اما همچنان برای ماندگار بودن در بازار خارجی نیازمند آگاهی از تغییرات بازار و توصیههای عملیاتی ارائه شده توسط شرکتهای مدیریت صادرات هستند.