کد خبر 161125
۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۳

در گفتگو با "حیات" مطرح شد:

رازهای مگوی بلاژویچ از زبان نزدیک ترین دوست ایرانی او: از انتظار برای پرتاب سنگ در فرودگاه مهر‌آباد تا تهدید بابت "بمب اتم"

رازهای مگوی بلاژویچ از زبان نزدیک ترین دوست ایرانی او: از انتظار برای پرتاب سنگ در فرودگاه مهر‌آباد تا تهدید بابت "بمب اتم"

سرمربی اسبق فوتبال ایران روز گذشته دار فانی را وداع گفت و مترجم و نزدیک‌ترین دوست ایرانی او خاطرات جالبی در خصوص او مطرح می‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات؛ میرسلاو بلاژوویچ، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران روز گذشته برای همیشه چشم از جهان فروبست و خاطرات تلخ و شیرینی که فوتبالدوستان ایرانی از او دارند هم با انتشار خبر درگذشت او دوباره زنده شد و رسانه‌های مختلف هم به بازگو کردن بخشی از آن پرداختند. به همین بهانه سراغ بهترین شخصی رفتیم که می‌توانست در خصوص او اظهار نظر کند. رضا چلنگر، مترجم و نزدیک‌ترین دوستِ ایرانی بلاژوویچ خاطرات جالبی از حضور وی در ایران و مقدماتی جام جهانی 2002 مطرح می‌کند.

 

* فوتبال جهان یک چهره بزرگ را از دست داد

درگذشت آقای بلاژوویچ نه یک اتفاق تلخ برای فوتبال ایران و کرواسی بلکه برای فوتبال جهان است و دنیا یک چهره بزرگ فوتبالی را از دست داد. کسی که مبارزه طلب و نه جنگ طلب بود و برای کارش ارزش و احترام خاصی قائل بود و در دوره‌های مختلف در هر جایی که مسئولیتی داشت تاثیر بسزای خودش را روی فوتبال آن تیم و آن کشور گذاشت و نمونه‌اش را در فوتبال ایران هم دیدیم. او یک چهره ویژه برای فوتبال ایران بود و اقداماتش تاثیرات بسزایی گذاشت که هنوز هم اثر آن وجود دارد. نمونه اش این بود که بازی‌های دوستانه بین المللی برای تیم ملی را در روزهای تقویم فیفا جا انداخت و از طرفی پشت تصمیمات فدراسیون فوتبال هم ایستاد و در کنارش مطالباتش را برای پیشبرد فوتبال ایران داشت.

 

* بلاژوویچ فوتبال دو قطبی را در ایران برچید

تا قبل از بلاژوویچ فوتبال ایران در دو قطبی محض قرار داشت و حرف اول و آخر را دو باشگاه پایتخت می‌زدند و از طرفی سرمربی تیم ملی هم بازیکنانش را از بین این دو تیم انتخاب می‌کرد و نهایتاً 2-3 بازیکن از تیم‌های دیگر دعوت می‌شدند و روی نیمکت می‌نشستند ولی بلاژوویچ این انحصار را شکست و گفت برایم فرقی نمی‌کند بازیکن از کدام تیم باشد و بهترین‌ها را دعوت می‌کنم. نمونه اش جواد نکونام 18 ساله که بازیکن پاس بود و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد و یا نفرات دیگری مثل مبعلی و کاظمیان. او به جوانگرایی علاقه زیادی داشت و مثل خیلی مربیان دیگر نبود که عمدتاً بازیکن 27-28 ساله به بالا دعوت کند.

 

* بداخلاق و تندخو نبود

تصویری که بعضاً از بلاژوویچ ساخته شده واقعی نیست و اینکه او را فردی پرخاشگر، بداخلاق و تندخو معرفی می‌کنند با واقعیت او همخوانی ندارد. می‌توانید از خبرنگارانی که در آن دوره فعال بودند و با او در تماس بودند بپرسید و او فردی محترم و مهربان بود و هرگز رفتار خشنی از او دیده نشده است. این تصویر بیرونی او در برخورد با مردم و اصحاب رسانه بود. اینکه در حریم خصوصی تیم و در رختکن دیسیپلین و اقتدار خاص خودش را داشت بحث دیگری است که خیلی مربیان دیگر حتی این خصیصه را بیشتر دارند و مشکلی هم ندارد. گاهی نیاز است به بازیکن تشر و پرخاش کنی تا او به خودش بیاید و یک شوکی به او وارد شود تا در ادامه عملکرد بهتری داشته باشد.

 

* دروغ است، او نگفت خودم را دار می‌زنم

دیالوگی که از قول بلاژوویچ مطرح شد کذب است و او چنین حرفی نزد که اگه به جام جهانی صعود نکنیم خودم را کنار زمین دار می‌زنم و به دروغ از قول او چنین موضوعی را مطرح کردند و خیلی هم گسترش پیدا کرد. این یک بی اخلاقی در رسانه است که آن زمان بخش خیلی اندکی از خبرنگاران و دوستان رسانه انجام می‌دادند و باعث می‌شد یک شایعه شکل بگیرد و همه فکر کنند چنین اتفاق رخ داده یا چنین صحبتی انجام شده است.

 

* نمی‌توانم بگویم در رختکن بعد از بازی با بحرین چه اتفاقاتی افتاد

بلاژوویچ بعد از بازی با بحرین که از صعود به جام جهانی باز ماندیم خیلی ناراحت و عصبانی بود و در رختکن به بازیکنان گفت به جز علی دایی هیچکدام کاری در زمین انجام ندادید و در قامت یک بازیکن ملی حاضر نشدند. او خیلی عصبانی و شد و حسابی از خجالت بازیکنان در آمد. من خیلی نمی‌توانم بگویم چه حرف‌ها و واکنش‌هایی در آن مقطع اتفاق افتاد و بهتر است از خود بازیکنان سوال کنید.

 

* می‌گفت مردم باید به جای گل به سمت من سنگ پرتاب کنند

با اینکه از جام جهانی حذف شده بودیم مردم فوتبال را می‌فهمند و درک کرده بودند که ما تیم خوبی بودیم و عملکرد خوبی داشتیم و برای همین برای استقبال به فرودگاه آمده بودند و بازیکنان را تشویق کردند و به محض اینکه بلاژوویچ وارد شد فریادهای تشویق نام او بلند شد و همینطور گل بود که از اطراف به سمت او پرتاب می‌شد و مردم واقعاً او را دوست داشتند. نمی‌دانید در اتوبوس چقدر گریه کرد و من و برانکو و سایرین هرکار کردیم نتوانستیم او را آرام کنید. او می‌گفت این مردم خیلی خوب هستند. آنها الان باید به جای گل به سمت من سنگ پرتاب می‌کردند ولی بعد از این شکست اینطور با مهربانی برخورد می‌کنند.

 

* ماجرای بمب اتم و تهدید جانی بلاژوویچ

بلاژوویچ همیشه ایران را دوست داشت و از ایران برایم تعریف می‌کرد و می‌گفت قدر کشورت را بدان. من در کشور خودم اگر یک ته سیگار به زمین بیاندازم دادگاهی می‌شوم و باید جریمه سنگینی بدهم و یک هزینه ای هم به کسی که از من شکایت کرده بابت پیگیری این شکایت بدهم ولی در کشور شما کسی به کسی کاری ندارد و آزاد هستید و مردم با هم مهربان هستند و قدر کشورت را بدان. یادم است زمانی که برای پذیرفتن هدایت مس کرمان به ایران آمده بود یک مصاحبه با یکی از خبرنگاران با سابقه ترتیب داده بودیم و آنجا بحث به مسائل سیاسی کشیده شد و بلاژوویچ گفت که از نظر من ایران باید بمت اتم داشته باشد. من قبل از ترجمه برایش صحبت کردم و توضیح دادم که رهبر ما اعلام کردند ما سراغ سلاح کشتار جمعی نمی‌رویم و این برای ما حرام است ولی او گفت که ایشان سیاستمدار است و باید بر اساس سیاست‌های کشور صحبت کند ولی من یک شخص فوتبالی هستم و می‌توانم آزادانه نظرم را بگویم. می‌گفت وقتی غربی ها و شرقی ها و کشورهای دنیا همه بمب اتم دارند چرا ایران نباید داشته باشد؟ این مصاحبه که منتشر شد بلاژوویچ از خارج ایران تهدید به مرگ شد ولی در جواب پیام‌هایی که برایش می‌آمد گفت که هیچ غلطی نمی‌توانید بکنید.

 

* دوست داشت به ایران برگردد

من یک سال قبل با او مکالمه ای داشتم و مشخص بود سرحال نیست و دیگر توانایی حرف زدنش هم با مشکل مواجه شده بود. از او خواستم سری به ایران بزند و مردم همچنان دوستش دارند. او گفت اگر قسمتم باشد دوست دارم یک بار دیگر به ایران سفر کنم ولی خدابیامرز قسمتش نبود. یک چیزی را هم بگویم که امروز تولد بلاژوویچ است و او یک روز قبل از تولدش فوت کرد و 88 سالگی را ندید.

برچسب‌ها