کد خبر 151707
۲۷ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۲

«زمانی برای بزرگ شدن»؛ قصه روابط انسانی در کوران جنگ

«زمانی برای بزرگ شدن»؛ قصه روابط انسانی در کوران جنگ

انتشارات سوره مهر رمان «زمانی برای بزرگ شدن» اثر محسن مومنی شریف را در قالب صوتی منتشر کرد.

به گزارش حیات طیبه به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، رمان صوتی «زمانی برای بزرگ شدن» اثر محسن مومنی شریف با صدای محمد رضاعلی در انتشارات سوره مهر منتشر شد.
این کتاب داستانی بلند است که حوادث آن با محوریت دو جنگ روی می‌دهد. یکی جنگی که در پوسته بیرونی قصه روی می‌دهد و دیگری جنگی که در جغرافیای متن از ابتدا تا انتها دائم حضور دارد. علاوه بر آن جنگی درونی در لایه‌های زیرین اثر به منظور بازپس گرفتن غرور مشاهده می‌کنیم.
در داستان بلند «زمانی برای بزرگ شدن» یک جوان جنوب شهری را می‌بینیم که در جبهه برای اعاده حیثیت از خانواده اش فعالیت می‌کند. حیثیتی که برادر بزرگترش با پیوستن به نیرو‌های منافقان و شرکت در بمب گذاری‌ها آن را لکه دار کرده است.
محسن مومنی شریف در داستانش از توصیف دقیق جزئیات و روابط انسان‌ها و انفاقات بزرگ لحظه‌ای غفلت نمی‌کند، چون داستانش، مبتنی بر حادثه‌ها و رویداد‌های بزرگ نیست؛ بلکه داستانی است که بر پایه روابط عادی میان انسان‌ها در جنگ پیش می‌رود و در مسیرش به تحولی آرام و درونی در قهرمان اصلی داستان منجر می‌شود. در این زمینه پرداخت ضعیف و حساب شده عناصر و جزئیات داستان، کمرنگی فراز و فرود‌ها را در قصه جبران می‌کند و اینگونه بار جذابیت داستان را به دوش می‌کشد.
شخصیت‌های داستان بدون اغراق و شعارزدگی تصور می‌شوند. آن‌ها آدم‌هایی چندبعدی اند که حضورشان در جبهه مانعی برای به تصویرکشیدن وجوه مختلف شخصیتی مثل خشونت، خشم، ضعف و دیگر خصوصیات انسانی شان نیست.
در گزیده‌ای از کتاب می‌خوانیم:

«باز اطراف را نگاه می‌کنم. باز بادی برخاسته ودرخت‌های بلوط را تکان می‌دهد. گاهی یک صدا‌های مبهمی با خودش می‌آوردو دل آدم را خالی می‌کند. بدوبیراه می‌گویم وبه کسانی که باید می‌آمدند سرشب جایشان را با ما عوض می‌کردند، ولی حالا گم شده اند فکر می‌کنم. اگر آن‌ها گیج بازی درنمی آوردند و گم نمی‌شدند، حالا ما اینجا نبودیم.
لابد برگشته بودیم عقب وبعد از این همه خستگی و جان کندن، یک دل سیر می‌خوابیدیم. اما وقتی به یاد بچه‌ها می‌افتم و اتفاق‌هایی که دراین دوشب وروز برایمان پیش آمده، از خودم بدم می‌آید. مگر دیگر می‌توانم بی خیال بخوابم؟ مگر به این زودی عمو جعفر از یادم می‌رود؟ اصلا مگر می‌شود تا آخر عمر هم بهنام را فراموش کرد؟»

فایل صوتی کتاب

برچسب‌ها