کد خبر 144261
۲۴ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۶

گزارشی از تجربه اشتغال و کارآفرینی در کارگاه صنایع دستی خانواده اسفند آبادی

نقش های چشم نواز خانواده یک جانباز بر قالی های ایرانی

نقش های چشم نواز خانواده یک جانباز بر قالی های ایرانی

حیات: جانباز و رزمنده لشگر عاشورا بعد از گذشت قریب 3 دهه از جنگ تحمیلی، خانواده خویش را در یکی از قله های موفقیت هنری و صنعتی می بیند. اعضای این محفل صمیمی اکنون در شهر تبریز شناخته شده اند. آنها در ابتکاری ستودنی در یکی از مناطق روستایی آذربایجان شرقی چند رشته از فعالیت و اشتغال در حوزه هنرهای دستی را ببار نشانده اند.

به گزارش پایگاه خبری حیات، علیرضا اسفندآبادی فرزند جانباز گرانقدر که در محور اداره این مجموعه قرار دارد، می گوید: آنها فعالیت خود را با 4 دار قالی شروع کردند اما در سایه همت خویش و استقبال زنان و مردان روستایی به 400 دار رسانده اند. فعالیت اعضای پرشور اسفندآبادی از سه حوزه قالی بافی، سفالکاری و خیاطی فراتر رفته و اکنون به عرصه جذاب و پرطرفدار تولید عروسکها و آموزش هنرهای دستی رسیده است.

او از این که به عنوان عضوی از خانواده ایثارگری در این عرصه به موفقیت دست یافته به خود می بالد و می گوید یکی از آرزوهایش تولید قالی هایی منقش به طرح لاله های سرخ است تا دین خود به شهیدان وطن و نیز خادمان پشتیبان پروژه اش در بنیاد شهید و امورایثارگران را ادا کند. 

در یک روز گرم تابستان که آنها به تازگی از نمایشگاه بزرگ تهران با خبرهای خوب فروش و استقبال شهروندان به تبریز برگشته اند با علیرضای عزیز به گفت و گو می نشینیم.

 

آقای اسفندآبادی اول برای رسیدن به این نقطه چه مراحلی را گذراندید. می خواهیم ابتدا مخاطبان ما تصویری از سوابق و گذشته کاری تان داشته باشند؟

شروع کار ما با ۴ دار قالی ساده بود. مدت ها همین رشته فعالیت را ادامه دادیم و کم کم فعالیت مان را گسترش دادیم. وقتی کارگاه را راه اندازی کردیم به تدریج زیر مجموعه هایی به آن اضافه کردیم. به این صورت که بعد از گرفتن مجوزهای لازم کارگاه را به شرکت تبدیل کردیم  بعد از آن، شرکت را به سه بخش گسترده تقسیم بندی کردیم؛ خیاطی، سفالگری و قالی بافی.

هر کدام از دوستان و افراد کاربلد مدیریت بخشی از آن را برعهده گرفتند مسئولیت گردش بخش خیاطی را مادرم عهده دار شد با تسلط و مطالعاتی که خواهرم در زمینه سفالگری داشت، این بخش هنری را ایشان پیش می برند و بنده هم مسئولیت بخش قالی بافی را عهده دار شده ام. پدرمان با وجود آنکه جانباز و آسیب های جسمی که در جنگ متحمل شده اما همچنان باری از کارها را بر دوش می کشد. بعد از آنکه رشته های فعالیت شرکت در این سه حوزه هنری تکمیل شد قدم بعدی ما راه اندازی آموزشگاه بود.

 

آموزشگاه شما در حال حاضر به لحاظ فراگیری مهارت های هنری در چه زمینه هایی خدمات می دهد؟

خوشبختانه استقبال خوبی از خدمات آموزشگاه شد و این مرکز هم اکنون در زمینه های مختلف هنر صنایع دستی پذیرای جوانان مستعد و علاقمند است. حوزه آموزشگاه ما از رشته های خیاطی، سفال و قالی بافی فراتر رفته است و هم اکنون در خصوص ساخت انواع عروسک ها یا بافت گلیم و دیگر صنایع و هنرهای دستی فعالیت دارد.

کسانی که در این آموزشگاه، دوره های مربوطه را پشت سر بگذارند پس از قبولی در آزمون، مدرک رسمی دریافت می کنند. به لطف الهی مدارکی که بعد از گذراندن دوره های مختلف به هنرجویان داده می شود دارای اعتباری است که کارگاه ها و شرکت های دیگر صاحبان این مدارک را جذب و بکارگیری کنند.

 

مجموعه کارگاهی و شرکت تولیدی شما آیا در دوران تحریم های اخیر آسیب ندید با توجه به این که بسیاری از مراکز تولیدی با مشکل تأمین اعتبار یا مواد اولیه روبرو هستند؟

این اواخر با پاره ای مشکلات روبرو شدیم و مثل بسیاری از مراکز تولیدی ناگزیر از تعدیل و کاهش نیرو و صرفه جویی شدید در هزینه های مجموعه شدیدم زیر مجموعه ثابت شرکت را از ۱۸۰ نفر به ۱۲۰ نفر کاهش داده ایم.

 

 آن مشکلات آیا هنوز هم به قوت خود باقی است یا کنترل و مهار کرده اید؟

می دانید یک شرکت برای ادامه فعالیت در بازار پر از رقابت باید از آسیب دیدن اعتبار یا برند خود پیشگیری کند. ما از روز نخست، کم و بیش می دانستیم کار تولیدی و کارگاهی با چه ریسک ها و مشکلاتی روبرو است. در میدان اقتصادی به قول معروف کسی لقمه حاضر و آماده در اختیار شما نمی گذارد. ما برای عبور از این وضعیت سخت نیازمند مساعدت مالی بودیم.

مراکز تولیدی همگی در این وضعیت نیازمند دریافت تسهیلات بودند. پرداخت کنندگان این تسهیلات به نظرم نسبت به وضعیت اورژانسی تولید توجیه نبودند. به شخصه این مسئله را تجربه کردم. بعد از دوندگی بسیار گفته شد که شرط بهره مندی از وام و تسهیلات این است که  تجهیزات به روز را تهیه کنید. همه مراحل کار این رشته های هنری می بایست با دستگاه و ماشین انجام پذیرد.

در حالی که اولاً آثار هنر دستی با ماشین و ... بدست نمی آید، ثانیاً حاضر نیستم در شرکت، دستگاه و ماشین جای نیرو های انسانی را بگیرند.

از این بحث ها که بگذریم، برای من بقا و توسعه چنین مجموعه تولیدی بالاترین ارزش و امید است.ما در یک روستا و یک شرکت خانوادگی، ۹۰نفررا کارآفرینی کرده ایم.

 

از میان اهدافی که برای این پروژه در نظر داشتید فکر می کنید چه بخشی تا به امروز محقق شده است؟

بدون آنکه بخواهم تبلیغ یا اغراق کنم من و دیگر اعضای خانواده از ابتدا بحث مان این بود که قدمی برای رفع محرومیت اقتصادی برداریم و ایجاد فرصت کار و اشتغال برای ما خیلی ارزش داشت. تصور می کنم در این مسیر یک قدم هایی را برداشته ایم. مادرم که تجربه کمک به ستادهای پشتیبانی جنگ را هم دارد برای بهبود وضع درآمد یا فعالیت شغلی زنان منطقه روستایی تلاش زیادی کرده است. بسیاری از آنها پس اندازی که از راه فعالیت در صنایع دستی دارند در صندوقی که مادرم راه اندازی کرده است، ذخیره می کنند. علاوه بر این با اعضای بسیج جهادی برخی از خانه افراد بی سرپرست را ترمیم یا بازسازی می کنند.

 

از آنجا که فعالیت اصلی در روستاها بیشتر کشاورزی و دامپروری است چگونه کارگاه یا شرکت شما این عده را جذب حوزه صنایع دستی کرده است؟

سوال درستی است. یادم هست شروع کار ما با ۱۰ نفر بود و نخستین محصولی که وارد بازار کردیم و برایمان سود آور بود، محصولات سفالی بود. نیرو های ما به طور فصلی کار می کنند، به این صورت که در فصل های گرم به کار کشاورزی مشغول هستند و باقیمانده ایام سال را در کارگاه به  قالی بافی، خیاطی و یا سفالگری می پردازند.

در برخی از روزها که اوج کارمان بود شمار افراد غیرثابت و ثابت ما به 400 نفر هم رسیده است. این آماری که به شما اعلام می کنم طبق پرونده های تشکیل شده در شرکت است. پیش از این هم اشاره کردم نیروهای ثابت ما میانگین 80 تا 120 نفر بوده است.

 

جناب اسفندآبادی ما هم کم و بیش از مشکلات و برخی بی مهری ها نسبت به صنایع دستی اطلاع داریم، با وجود این مشکلات چه طرح و اندیشه ای برای آینده این رشته ارزشمند دارید؟

با آنکه ما از محیط کوچک،  فعالیتمان را شروع کردیم اما آرزو و هدف من ورود به بازارهای بزرگتر بود. رشته صنایع دستی، غیر از ارزش های اقتصادی، به عنوان بخشی از هویت و سرمایه فرهنگی ایران در دنیا شناخته شده است. با تحقیقاتی که صورت گرفته، هنوز آثار هنری و صنایع دستی ایران بویژه فرش ما در اروپا و آمریکا مورد توجه است. هر چند مشکلات ناشی از بوروکراسی در داخل یا تحریم ها دست و بال ما را می بندد .

 

در همین راستا یعنی معرفی و صادرات محصولاتتان به بازارهای بزرگتر آیا کارخاصی هم انجام داده اید، مثلاً در نمایشگاه های مربوط به این صنعت شرکت داشته اید؟

بله همین اقبالی که الان به محصولات شرکت صورت گرفته است را مدیون حضور در نمایشگاه ها هستیم، البته در این زمینه مسئولان جهاد هم بسیار کمک کرده اند.

تازه ترین نمایشگاه که غرفه ما در آن فعال بود، در تهران برپا شد. در چهارمین روز نمایشگاه عرضه و فروش محصولاتمان واقعاً برای خود من باورنکردنی بود. هموطنان استقبال خیلی خوبی از محصولات سفالی و گلیم های دست باف داشتند و این یک تجربه شیرین برای ما بود.

برای حضور در برخی از نمایشگاه ها در سطح آسیا مثل تایلند نیز طرح و پیشنهادهای خود را ارائه کرده ایم که امیدوارم مسئولان در این زمینه همت لازم را نشان دهند.

 

آیا با سازمان ها و نهادهای داخلی هم قرارداد خاصی برای ارائه صنایع دستی دارید؟

من با بهزیستی کار کردم. شماری از جوانان تحت پوشش این سازمان را جذب کردیم. با کمیته امداد هنوز فرصت همکاری فراهم نشده است. با خانواده های زندانیان چند توافق کاری داشتیم. برای شماری از زنان که همسرشان در حبس بودند پیشنهاد کار داده ایم و نتایج خوبی هم بدست آمده است.

 

از میان چند رشته کاری در شرکت شما الان دنبال می شود فکر می کنید کدام یک ظرفیت سرمایه گذاری بیشتر یا صادرات به بازارها را دارد؟

به نظرم بیشترین علاقه از سوی مشتریان داخل و خارج به محصولات سفالی و قالی ما نشان داده شده است. در حوزه خیاطی، ما با رقابت شدید در خصوص ارائه طراحی الگوهای جدید روبرو هستیم به طور مثال مادرم طرح تلفیق نمادهای سنتی روی مانتوها را اجرا کرد و خوشبختانه استقبال خوبی هم شد و فروش قابل قبولی داشتیم اما نه به اندازه سفال و قالی. این نکته را هم اضافه کنم سفال های ما بخاطر کیفیت مرغوب خاک و تلاش و مهارت هنرجویان در میناکاری محبوبیت یافته است.

 

چه بازه زمانی برای تولید و عرضه یک محصول صنایع دستی صرف می شود؟

بستگی به ابعاد و مشخصات آن محصول دارد. مثلاً در زمینه قالی، عناصری مثل ابعاد فرش، نوع طرح ها و نقش های آن، روی زمینه بافت اثر می گذارد. طبیعی است فرش هایی که ریز بافت هستند زحمت و زمان و همین طور دقت بالایی صرف بافت آنها می شود.

در مجموع سفارش های بلند مدت تا ۷ ماه طول می کشد اما فرش های کوتاه مدت ۴۵ روزه آماده تحویل هستند.

 

می شود یک جمله از لحظه ای که اوج موفقیت خود را در آن احساس کردید بیان کنید؟  

زیباترین لحظه برای من که فراموش شدنی هم نیست لحظه افتتاح شرکت بود و این که آن روز کاری را سال ها قبل با  ۴ دار قالی قدیمی شروع کرده بودیم به به ۴۰۰ دار قالی فعال رسانده بودیم.

 

هفته نامه حیات طیبه

برچسب‌ها