معصومه رافعی در گفتگو با خبرنگار حیات مشهد مقدس گفت: زندگی من با شهادت عزیزانم عجین شده است پدرم «محمد رافعی» سال1360 به شهادت رسیده است و همسرم «محمد رضا حاتجتمند» از شهدای منا است.وی با بیان اینکه پدرم «محمد رافعی» یک انقلابی بود و در دوران جنگ وظیفه رساندن بنزین با تانکر به رزمندگان در خط مقدم را بر عهده داشت ادامه داد: در دوران جنگ منافقین چندین بار در منزل ما نامه انداخته بودند و پدرم را تهدید به مرگ می کردند تا پدرم ازاین فعالیت منصرف شود اما او مصمم تر از قبل کار می کرد.وی تصریح کرد: یادم می آید به خاطر شغل پدرم در نیشابور زندگی می کردیم پدرم به خانه آمد چهره اش حالتی خاصی داشت مضطرب بود چندین بار ما را بغل کرد و بوسید مارا نگاه کرد از در خانه که بیرون می رفت چندین بار به عقب برگشت نگاه کرد و خداحافظی کرد، این اخرین دیدار پدر با با ما بود.فرزند شهید خاطر نشان کرد: پدرم از خانه به مغازه عمویم می رود و از او حلالیت می طلبد و خانواده اش را اول به خدا بعد به عمومیم می سپارد.وی تصریح کرد: از تمامی دوستان و اقوام حلالیت طلببد یقین دارم که میدانست حتما شهید می شود اما او بسیار جدی بود و لحظه ای در فعالیت خود شک نکرده بود.رافعی ادامه داد:پدرم داخل مغازه عمویم بوده متوجه می شود فردی ناشناس وارد مغازه شده واحساس میکندکه لحظه شهادت به او نزدیک شده است. در همان لحظه به عمویم در حضور فرد منافق می گوید « من غسل شهادت کرده ام و آماده هستم » .وی با چشمانی پر از اشک گفت: پدرم از مغازه خارج می شود و در خیابان آهسته گام بر می دارد منافقین که پدرم را زیر نظر داشتند در روز روشن در خیابان پدرم را به رگبار می بندند و حدودا بیش از 20گلوله وارد بدن و قلب او می شود .تقریبا چندین گلوگه مستقیما واردا قلبش شده بود.فرزند شهید بیان کرد: پدرم با خیالی آسوده شهید شد و حتی شهادتین را در اخرین لحظات گفت و به مقام والای شهادت رسید.وی با بیان اینکه مادر و عمویم پیگیر این ماجرا شدند اما مدتی بعد از شهربانی قدیم خبر آوردند که گروه منافقین را گرفتند، اعلام کرد: شهربانی قدیم به ما گفت: « این منافقین در شهرستان های دیگر هم فعالیت داشتند و در غرب کشور دستگیر و اعدام شده اند» وقتی خبر اعدام منافقین را شنیدیم کمی درد دل مارا تسکین داد اما داغدار پدر بودیم تا اینکه جمهوری اسلامی ایران پیروز نبرد حق علیه باطل شد احساس کردیم زحمات پدر نتیجه داده و پدرم مانند قطره کوچک به وظایف خود عمل کرده است کاش بود و پیروزی جمهوری اسلامی ایران را می دید.رافعی خاطر نشان کرد: برای انقلاب خون های فراوان جاری شده است من برای پدرم اشک های بسیاری ریختم اما با پیروز شدن جمهوری اسلامی به پاس زحمات رهبری امام خمینی (ره) و تمامی رزمندگان داغ دل ما تسکین یافت.وی با بیان اینکه داغ پدر برای دختر خیلی سنگین است و من در سن 12 سالگی پدرم را از دست دادم شد، خطاب به جوانان گفت: امروز شما درآرامش زندگی می کنید و این آرامش به قیمت خون شهدا است پس باخون و دانش خودتان کشور را حفظ کنید.ادامه داد...انتهای پیام/