کد خبر 122674
۱۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۰

مباهله و حقانیت اسلام

مباهله و حقانیت اسلام

تعظیم علمای مسیحی به عظمت اهل بیت(ع)در سال دهم هجری، پیامبر(ص) طی نامه ای، ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند، نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر(ص) آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد؛ مباهله ای که نهایتا برگزار نشد؛ چرا که نماینده مسیحیان با دیدن چهره های نورانی رسول ا... (ص)، امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از مباهله منصرف شدند.  ماجرای مباهله در اغلب کتابهای دینی و تاریخی، روز بیست و چهارم ذی الحجه روز مباهله نام دارد. ماجرای روز مباهله از 51 طریق روایت شده است که اغلب می گویند مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر(ص) طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند، نمایندگان خود را به مدینه فرستادند آنها خدمت پیامبر(ص) شرفیاب شدند ولی هرچه پیامبر(ص) دلیل و برهان آورد، آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد، جبرئیل نازل شد و آیه مباهله را آورد و پیامبر(ص) آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. پیامبر اکرم(ص)در مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید، آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را تولد عیسی(ع) بدون واسطه پدر می دانستند. در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر(ص) جاری ساخت: « به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید» در این آیه، خداوند با بیان شباهت تولد حضرت عیسی (ع) و حضرت آدم(ع) می کند که آدم را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح فرزند خداست، پس حضرت آدم برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود. روز بعد مسیحیان نجران که صحنه آمدن بی پیرایه پیامبر(ص) به صحنه مباهله را دیدند، همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند و از اینکه او فرزندان معصوم و بیگناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دریافتند که پیامبر(ص)، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد و در غیر این صورت، یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد. وقتی دیدند وی به قدری مطمئن است که تنها نزدیکترین خویشانش را با خود آورده، بیمناک شدند و پذیرفتند که جزیه بپردازند و از مباهله خودداری کردند و از ایشان خواستند تا پیامبر(ص) اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند. آیه مباهله در قرآن خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی(ع) می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر(ص)، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: « هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم .به آنان (مسیحیان نجران)بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می کنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم شما نیز از نفوس خود؛ آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم». معنای اصطلاحی مباهله مباهله در اصطلاح به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است؛ به این ترتیب که وقتی استدلال های منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم دینی گفت وگو دارند، دریکجا جمع  می شوند و به درگاه خدا تضرّع می کنند و از او می خواهند که دروغگو را رسوا و مجازات کند؛ یعنی زمانی که دو یا چند نفر بر سر مسئله ای اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند،در یک جا جمع می شوند و به درگاه خداوند تضرع می کنند و ازخداوندمی خواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا کرده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد، با توجه به معنای اصطلاحی مباهله، ماده اصلی مباهله هم می تواند « بهل » به معنای « رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد» و هم به معنای « دعای همراه با اصرار و تضرع »، زیرا در مباهله هر یک از طرفین برای طرف مقابل خویش درخواست لعن می کند و لعنت خدا چیزی غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست. اعمال روز مباهله این روز، روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است؛ از جمله این اعمال غسل کردن، روزه گرفتن، دو رکعت نماز خواندن و آن نماز مثل نماز روز عید غدیر است(دو رکعت است؛ در هر رکعت، یک مرتبه حمد و 10 مرتبه توحید، 10 مرتبه آیة الکرسی و 10مرتبه قدر خوانده می شود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود)، سپس خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحرهای ماه رمضان است همچنین شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تاَسّی به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی)ع( و زیارت کردن آن حضرت و بهتر است زیارت جامعه خوانده شود. تحلیل ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی از ماجرای مباهله رهبر انقلاب اسلامی استثنائی بودن روز مباهله را در شاخص روشنگر بودن و نقش ممتاز آن در تمایز جبهه ی حق و باطل می دانند . ما نیز به مناسبت فرارسیدن سالروز واقعه ی مباهله، فرازی از بیانات حضرت آیت ا... خامنه ای(مدظله العالی)را که به تبیین اهمیت این موضوع پرداخته اند،منتشرمی کنیم: روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام(ص)، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می آورد. نکته ی مهم در باب مباهله این است « انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ « و نساءنا و نساءکم» در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم(ص) انتخاب می کند و به صحنه می آورد برای محاجه ای که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر(ص) دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین(ع) را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشان دهنده ی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ می آورد به میدان با این داعیه که می گوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه کن بشود با عذاب الهی. شخصیت امیرالمومنین(ع)در آیه مباهله در جریان حضور هیات نجران در نزد رسول ا... (ص)، با توجّه به آیه مباهله و حرکت پیامبر(ص) همراه على (ع ) و همسر و فرزندانش، چهره درخشان على(ع) به روشنى دیده می شود؛ آنجا که در آیه مذکور، وجود مقدّس على (ع ) به عنوان جان رسول خدا (ص) معرّفى شده است(وَاَنْفُسَنا) و این مطلب نشان دهنده وصول آن حضرت به درجه نهایى کمال است؛ تا آنجا که در کمال مقام و عصمت، مساوى و همسان پیامبر (ص) ذکر شده و خداوند متعال، او و همسر و فرزندانش با وجود خردسالیشان حجّت و نشانه صدق نبوّت پیامبر (ص) و برهان و دلیل روشن دینش قرار داد و تصریح کرد که حسن و حسین (ع) پسران پیامبرند و مقصود از زنان در خطاب آیه ( وَنسِائنَا)، فاطمه( س) مى باشد که پیامبر (ص)در مباهله و احتجاج، آنان را با خود آورد. و این جریان، فضیلت ویژ ه اى است براى على(ع) که هیچ کس از امّت، در این فضیلت با او سهیم نیست و در مفهوم معنوى آن، احدى همسان و همگون على (ع)  و یا نزدیک به آن نیست و این نیز از ویژگی هاى منحصر به فرد مقام امیرمؤمنان على(ع)همچون سایر ویژ گی هایى است که قبلاً خاطرنشان شد. مباهله و اهل بیت(ع)بسیارى از دانشمندان عامه و نیز تمامى علماى امامیه، میان آیه مباهله، اهل بیت(ع) و منزلت آنان، ارتباطى وثیق و آشکار قائل شد هاند. چنانکه در روایات ائمه معصومین(ع) بر این واقعیت تاکید شده است. على بن موسى الرضا(ع) در مجلس مامون براى اثبات فضیلت عترت (ع) بر سایر امت، به این آیه استدلال فرموده است: از امام(ع) سوال مى شود: آیا خداوند «اصطفا » را در کتابش تفسیر کرده و توضیح داده است؟. امام(ع) پاسخ مى دهد: آرى، به طور صریح و روشن در دوازده مورد تفسیر کرده است. آنگاه امام (ع) مواردى را یاد مى کند و چنین ادامه مى دهد: هنگامى است که خداوند پاکان را از میان خلقش برگزیده و پیامبرش را امر کرده که همراه با آن برگزیدگان، براى مباهله با اهل نجران، اظهار آمادگى کند و فرموده است: «فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم... » عالمان حاضر در آن مجلس مى گویند: مراد از «انفس » در آیه، خود پیامبر(ص) است و نه شخص دیگری، امام (ع)مى فرماید: « مقصود على ابن ابى طالب(ع) است؛ به دلیل سخن پیامبر(ص)که در جریان بنو ولیعه فرمود: به سوى ایشان مردى را خواهم فرستاد مانند خودم و در آنجا مقصود پیامبر(ص)، على بن ابیطالب(ع) بود. بنابراین، در آیه نیز مراد از نفس پیامبر(ص)، على(ع)و مقصود از «ابناء » در آیه، حسنین و مقصود از «نساء »، فاطمه(س) است؛ زیرا خصوصیات در آیه منطبق بر آنان است و این فضلى است که هرگز براى بشریت بعد از آنان نیامده و شرف بزرگى است که کسى در آن بر ایشان پیشى نگرفته است؛ چه اینکه على (ع)، نفس پیامبر)(ص)معرفى شده است. » اهمیت واقعه مباهله پس از فتح مکه در سال هشتم هجرى و درخشش قدرت اسلام در جزیرةالعرب، پیروان دیگر ادیان و مذاهب و رهبران و رجال سیاسى و مذهبى توجه خاصى به اسلام و مسلمانان و به کانون این قدرت عظیم یعنى مدینةالرسول پیدا کردند. این امر زمینه مناسبى را براى نشر و گسترش شعاع اسلام تا اقصى نقاط حجاز و حتى خارج از آن فراهم آورد و پیامبر اسلام)ص( توانست از این فرصت به خوبى استفاده کند و با ارسال نامه ها و نمایندگان ویژه به رؤساى باد و زمامداران کشورها آنها را به پذیرش اسلام و یا به رسمیت شناختن دولت اسلامى و التزام به مقررات آن فرا خواند. طبیعى است که بسیارى از مخاطبین این نامه ها علاقه مند بودند که به مدینه و به مقر دولت اسلامى بیایند و با شخص رسول خدا آشنا شوند و از نزدیک وضعیت مسلمانان را ببینند. این بود که در سال نهم هجرى به تدریج هیئت هاى نمایندگى طوائف و قبائل عرب به حضور رسول خد(ص) می رسیدند و این سال را مورخین « عام الوفود » نام نهاده اند. نامه رسول خدا (ص) به مسیحیان نجران از جمله نامه هاى ارسالى آن حضرت بود که گروهى از بزرگان و اشراف نجران را به مدینه کشاند. این هیئت بلندپایه چون در مذاکرات شفاهى با آن حضرت به تفاهم نرسیدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادى خود را قانع کننده ندانستند پیشنهاد دیگرى از سوى رسول خدا(ص) دریافتند مبنى بر این که اکنون که هر طرف خود را محق و دیگرى را باطل می شمارد بیایید عزیزان خود را جمع کنیم و دست به دعا برداریم و خداى خویش را بخوانیم و هر یک بر دیگرى نفرین کند تا ببینیم خداوند نداى کدام طرف را پاسخ می دهد و آشکار شود چه کسى در ادعاى خود دروغگویى بیش نیست. این عمل که در لغت عرب مباهله نامیده می شود، راهى جدید بود. 

برچسب‌ها