گفتگوی حیات با برادر شهید علم الهدی روایت بصیرت سیاسی شهید علمالهدی در دیدار با امام خینی(ره) / قسمت اول

حجت الاسلام سید حمید علمالهدی: شهید علم الهدی شدیدا غرق در بحث ولایت فقیه بوده است که ایشان اندیشههای امام (ره) را تبدیل به کارهای اجرایی میکردند. در جایی طرحی را داشتند که آن را به امام میرسانند که امام(ره) فرمودند که بگویید آقا اون نظر بدهند که بالاخره شهید علم الهدی موفق شد تا با این اقدام خود طرحش را در قانون اساسی بگنجاند.
به گزارش حیات، حجت الاسلام سید حمید علمالهدی استاد
دانشگاه و برادر شهید سیدمحمد حسین علمالهدی است. او که فقط یکسال از شهید کوچکتر
است با برادرش خیلی مانوس بوده و گام به گام در بسیاری از مبارزات شهید سهیم بوده
است. خبرنگار
حیات با او در رابطه با
برخی فعالیتهای این شهید و خاطراتش گفتگویی داشته که در زیر می خوانیم:
*در ابتدا درخصوص ویژگیهای شخصیتی و
نوع زندگی شهید محمدحسین علمالهدی بگویید که چگونه فردی بودند.
شهید محمدحسین علمالهدی دانشجوی رشته
تاریخ در دانشگاه مشهد بودند، اما دارای نبوغ و استعداد بسیار شگرفی در زمینههای
فرهنگی بودند، در مسایل سیاسی هم بسیار تیزهوش بود به طوری که در ایام مبارزات
مردم با رژیم شاه ایشان بعنوان عضو فعالی در دانشگاه مشهد بودند که کاملا فعالیتهای
ایشان محسوس بود.
با اینکه در آن ایام گروههای سیاسی
فراوانی در شهر مشهد همچون گروه فرقان و مجاهدین خلق و مارکسیستها و... فعال
بودند اما ایشان هرگز با آنها همکاری نداشت و کاملا راه خودش راجدا کرده بود.
درواقع با وجود اینکه از نظر فرهنگی بسیار دارای سطح بالایی از فهم و درک بود اما
یک چریک بسیار شجاع و مبارز با رژیم شاه بودند و بارها هم دستگیر شد و
حتی در آخرین بار دستگیری ایشان، حکم اعدام شهید محمدحسین علمالهدی را رژیم
شاه صادرکرده بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد. آن زمان چالشهای سیاسی بسیاری
زیادی در جامعه بود. گروههای فرقان، مجاهدین خلق و در سالهای اول انقلاب و دولت
آقای بنیصدر و... چالشهایی وجود داشت که سبب شد خیلیها دچار خطا شوند اما ایشان
کاملا مواضع خط امام را مدنظر داشت و از آن تبعیت میکرد.
در آن دوران از جمله حوادثی که رخ داد و
موضع گیریهای سیاسی بسیاری وجد داشت، ماجرای زلزله طبس در سال ۵۷ و چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
بود که جمعی از دانشجویان برای کمک رسانی به زلزلهدگان میروند که در آنجا میبینند
گروه مجاهدین خلق آمده و پرچم خودشان را برپا کردهاند. گروه دانشجویان هم که با
این موضوع برخورد کردند ارودگاه خودشان را به نام «امام خمینی(ره)» برپا میکنند
که در آن زمان هنوز انقلاب پیروز نشده بود و بنیانگذار انقلاب اسلامی هم تشریف
نیاورده بودند.
ظاهرا زمانیکه فرح برای بازدید از
زلزله به آنجا میرود یک تظاهرات خیلی مهمی را علیه شاه راه میاندازند و این در
آن دورانِ تفکیکِ بین نیروهای مبارزه باشاه بود که نیروهای مجاهدین خلق هم
درمبارزه با شاه با نیروهای دیگر هماهنگ بودند و این مطلب خیلی مهمی است. یعنی
چندین ماه قبل از اینکه هنوز صفوف ازهم مشخص نشده بود درآنجا ازهم جداشدند.
از دیگر دقتهای سیاسی شهید این بود که
بعد از راهپیمایی روز عاشورا و در دوران دستگیری اول ایشان که در ۱۴سالگی اتفاق افتاده بود چندین نفر از
دوستانی که با ایشان همکاری و روابط خیلی صمیمانهای در فعالیتها داشتند همگی
جذب مجاهدین خلق شدند. اما محمدحسین کاملا مواضع خود را از آنها جدا کرد و حتی در زندان
هم آنها حسین را در جریانی لو داده بودند که معلوم میشود آنهایی که نتوانسته
بودند شکنجهها راتحمل کنند و تسلیم ساواک شدند همانهایی بودند که با حسین مقابله
کردند و حسین شکنجهها را تحمل و مقاومت کرده بود. تا زمانی که آنها باهم روبرو
شدند که مشخص شد آنها همان کسانی بودند که تبدیل به نیروهای اصلی مجاهدین خلق
شدند.
*در خصوص کارها و فعالیتهای تبلیغاتی
شهید علمالهدی در دوران دفاع از اسلام و کشور توضیح میدهید.
اولین راهپیمایی سال ۵۳ که اوج اختلاف در زمان شاه بود و از
کارهای بسیار مهمی به حساب میآمد. راهپیمایی روز عاشورا بود که حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دانش آموز در آن زمان در روز عاشورا در راهپیمایی
حاضر شدند که مجسمه شاه را دور نزدند و ماجراهای بسیاری به وجد آوردند که نیروهای
امنیتی هم سریعا دست به کار شدند و اقدام به دستگیری آنها کرد که همگی افراد فرار
کردند و پس از چند روز به سراغ حسین آمدند و او را دستگیر کردند.
از ویژگی نگاههای دقیق سیاسی شهید
حسین علمالهدی، موضع گیری ایشان در مقابل تیمسار مدنی بوده است که در آن زمان
تیمسار مدنی استاندار خوزستان و کاندیدای ریاست جمهوری بود و رای او خیلی با بنیصدر
هم نزدیک بود. یعنی قراربود اولین رییس جمهوری ایران مدنی باشد ولی حسین در اقدامی
پشت پرده چهره او را شناخت و در حالی که بسیاری از نیروهای انقلابی به دلیل اینکه
فکر میکردند که مدنی یک نظامی طرفدار امام است که در رژیم شاه، نفود دارد
کاملا او را تایید میکردند که حسین توانست در اقدامی پیچیده از طریق سفارت امریکا
رمز او را بفهمد و متوجه شود و پرده از اعمال او بردارد.
اگر در آن زمان مدنی رییس جمهور میشد
اوضاع بدترمیشد به این دلیل که او طراحیهای بسیار پیچیده تری نسبت به بنی صدر
داشته است ولی خیلی زود خود را افشا کرد و بامجاهدین خلق و منافقین همدست شد و
بسیار پیچیده عمل کرد.
در آن شرایط بود که حسین او را خوب
شناخت و به افشاگری او تلاش کرد و مجلهای به نان افشاگری را علیه او در سراسر
کشور درست کرد و با آن فعالیتها سبب شد که رای مدنی دومیلیون کمتر شود به عبارتی
دیگر حسین با انجام این گونه فعالیتها توانست باعث شود که مدنی به هدف خود نرسد
چون اگر مدنی رییس جمهور میشد، اوضاع خیلی خطرناک میشد.
*درباره بصیرتهای اندیشهای شهید علمالهدی
در دوران مبارزاتی ایشان توضیح میدهید.
بله، از دیگر کارهای بسیار مهم حسین این
بود که شدیدا غرق در بحث ولایت فقیه بوده است که ایشان اندیشههای امام (ره) را
تبدیل به کارهای اجرایی میکردند. در جایی طرحی را داشتند که آن را تحویل آیت الله
جزایری نماینده خوزستان در مجلس خبرگان میدهد که پس از چندین بار رفت و آمد و
اصرار مکرر طرح ایشان را به امام میرسانند که امام(ره) فرمودند که بگویید آقا اون
نظر بدهند که بالاخره شهید علم الهدی موفق شد تا با این اقدام خود طرحش را در
قانون اساسی بگنجاند./ ادامه دارد/