کد خبر 151570
۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۹

بزرگمردی کوچک به نام پهلوان سعید/روز دانش‌آموزی که طریقت عشق را در مکتب جبهه و جنگ آموخت

بزرگمردی کوچک به نام پهلوان سعید/روز دانش‌آموزی که طریقت عشق را در مکتب جبهه و جنگ آموخت

13 آبان بیانگر عشق و ایمان ملت شریف ایران و به ویژه دانش آموزان و دانشجویانی است که برای کوتاه کردن دست دشمنان مجاهدت نمودند.

حیات طیبه - دوازدهم فروردین 1348، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر و مادرش، فاطمه نام داشت. تا سوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند 1363، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله دوشکا شهید شد. مزار او در گلزار شهدای کاشان واقع است. برادرش محمد نیز در سال 1362 در عملیات والفجر یک در منطقه عملیاتی فکه شهید شد و پیکرش در کنار برادرش به خاک سپرده شده.

این شهید خوش‌آوازه در سن 15 سالگی به شهادت رسیده است، یعنی در سال‌های ابتدایی زندگی و در اوج نوجوانی. این شهید برادر دیگری به نام محمد دارد که او نیز به مقام شهادت نائل شده است.

پدرش از ورزشکاران باستانی و خوش آوازه ایرانی بود از این رو از کودکی به ورزش علاقه پیدا کرد و مسیرش با خط و رسم زورخانه همراه شد. علاقه زیاد او به شیرین کاری در ورزشِ باستانی باعث شد تا در این زمینه بسیار رشد کند و با ارائه نمایش های زیبا، همگان را متحیر سازد.

در ادامه مصاحبه مادر بزرگوار شهید «سعید و محمد طوقانی» را به مناسبت روز دانش‌آموز می‌خوانید:

شور و ذوق جبهه رفتن برای شهید نوجوان «سعید طوقانی» چگونه به وجود آمد؟

با شروع تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران در مهر ماه سال 1359 با وجودی که سن و سال چندانی نداشت، برای رفتن به جبهه اصرار می‌کرد، چرا که نمی‌توانست شاهد رفتن برادران بزرگترش به جبهه باشد و در خانه بماند. سرانجام با اصرار فراوان توانست همراه پدر و گروهی از ورزشکاران باستانی، برای اجرای ورزش در حضور رزمندگان اسلام، راهی جبهه شود؛ اما خود به خوبی می دانست که اینها همه فقط بهانه ایست برای حضور در صفوفِ رزمندگان و بس. در بازگشت از جبهه، اگرچه جسمش به خانه بازگشت و ظاهراً در کلاس درس بود، ولی روحش در جبهه ها جا ماند.

آنقدر علاقه داشت که برای جنگیدن با دشمنان راهی جبهه شود که دست به هرکاری می‌زد، درنهایت آخرین راهکاری که به ذهنش می‌آمد را امتحان کرد و رفت، شناسنامه‌اش را دستکاری کرد.

دوران ورزشی آن مرحوم چگونه بود و دلیل این حجم از شهرت و محوبیت چیست؟

شش سالگی سعید مصادف بود با حضور بیش از پیشش در عرصه ورزش باستانی و در سن هفت سالگی در مراسمی با حضور مسئولین رده بالا و توانست تنها در عرض 3 دقیقه 300 دور به دور خود بچرخد و با اجرای حرکات منحصر بفرد، بازوبند پهلوانی کشور را از آن خود سازد.

سعید همیشه مورد توجه رسانه‌ها بود. هر ازگاهی خبرنگاران به سراغ این خانه می‌آِیند و از سعید می‌پرسند. پسرم چون در سن کم به مقام پهلوانی رسید و این بازوبند را از یکی از اعضای خاندان سلطنتی دریافت کرده بود اما درنهایت راه جبهه و حق را در سال 56 پیدا می‌کند و به امام نامه می‌نویسد و می‌گوید که به اعتراض به رژیم طاغوت ورزش را کنار می‌گذارد و در جبهه هم مورد توجه و علاقه هم‌رزمانش قرار می‌گیرد و در نهایت شهید می‌شود.

الگوی سعید در زندگی چه کسی بود؟

در هر خانواده‌ای قطعا الگوی فرزند کوچکتر، خواهر یا برادر بزرگترش خواهد بود. قطعا سعید هم الگوی خود را محمد قرار داده بود که تا این حد به کارهایی که او می‌کرد علاقه داشت. از این رو در نهایت سعید راه برادر را در پی گرفت. همچنین سعید به دنبال پیکر محمد رفت اما دیگر بازنگشت با این حال خاطره، یاد و نام او تا ابد زنده خواهد بود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها