به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ گاهی تصور می کنیم شهدا انسانهایی بودند که ارتباطی با محیط پیرامونشان نداشته یا اینکه بهصورت ویژهای میان مردم تردد میکردند؛ این در حالی است که اگر مروری بر زندگی آنان داشته باشیم متوجه می شویم که آنان انسانهایی بسیار معمولی بودند و آنچه باعث برگزیده شدن آنان برای شهادت میشود؛ راهی است که «انتخاب» کرده اند.
«توی خیابان شهید عجب گل پشت مسجد مغازه فلافل فروشی داشتم. ما اصالتا ایرانی هستیم اما پدر و مادرم متولد شهر کاظمین هستند. برای همین نام مقدس جوادین (ع) را که به دو امام شهر کاظمین گفته میشود، برای مغازه انتخاب کردم. همیشه در زندگی سعی میکنم با مشتریانم خوب برخورد کنم. با آنها صحبت کرده و حال و احوال میکنم.
سال ۱۳۸۳ بود که یک بچه مدرسهای، مرتب به مغازه من میآمد و فلافل میخورد. این پسر نامش هادی و عاشق سس فرانسوی بود. نوجوان خنده رو و شاد و پرانرژی نشان میداد. من هم هر روز با او مثل دیگران سلام و علیک میکردم.
یک روز به من گفت: آقا پیمان، من میتونم بیام پیش شما کار کنم و فلافل ساختن را یاد بگیرم. گفتن: مغازه متعلق به شماست، بیا. از فردا هر روز به مغازه می آمد. خیلی سریع کار را یاد گرفت و استاد کار شد. خیالم راحت بود و حتی دخل و پولهای مغازه را در اختیار او میگذاشتم. در میان افراد زیادی که پیش من کار کردند هادی خیلی متفاوت بود؛ انسان کاری، با ادب، خوشبرخورد و از طرفی خیلی شاد و خندهرو بود. کسی از همراهی با او خسته نمیشد.
با اینکه در سنین بلوغ بود، اما ندیدم به دختر و ناموس مردم نگاه کند. باطن پاک او برای همه نمایان بود.» این برشی از کتاب «پسرک فلافل فروش» است. کتابی که گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی آن را گردآوری کرده؛ انتشارات شهید ابراهیم هادی این کتاب را روانه بازار کرده است. این اثر، زندگینامه و خاطرات طلبهای جانباز، تحت عنوان شهید مدافع حرم را در بر دارد؛ محمدهادی ذوالفقاری؛ طلبه شهیدی که روز شهادت امام هادی(ع) متولد و در راه دفاع از حرم سامرا در شهر امام هادی (ع) به شهادت رسید. «شهید محمد هادی ذوالفقاری» ۱۳ بهمن ۱۳۶۷ مصادف با شهادت امام هادی (ع) به دنیا آمد و نامش را «محمدهادی» گذاشتند.
بچه میدان خراسان بود و از بیکاری بیزار؛ خیلی کاری و فعال بود. دوران نوجوانی در یک فلافلی کار میکرد. برای همین اسم کتابش شد «پسرک فلافل فروش». او عاشق و دلداده مولا علی (ع) بود. در سال ۱۳۹۰ برای تحصیل درس طلبگی مقیم نجف شد و تا سال ۱۳۹۳ مشغول جهاد و فعالیت های رسانه ای و فرهنگی در گروه حشد الشعبی عراق بود. با شروع بحران داعش موسسه اسلام اصیل نجف به پایگاه حشدالشعبی برای جذب نیرو تبدیل شد.
هادی آن موقع میخواست به سوریه اعزام شود اما با اعزام او مخالفت کردند. سید به او گفته بود: تو مهمان مردم عراق هستی و امکان اعزام به سوریه را نداری. او به جهت فعالیت های هنری در زمینه عکس و فیلم از سید خواست تا به عنوان تصویر بردار با گروه حشدالشعبی اعزام شود. سید با این شرط که هادی فقط حماسه رزمندگان را ثبت کند موافقت کرد.
نامش محمد هادی بود و به امام هادی(ع) علاقه زیادی داشت؛ سرانجام در ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ در راه دفاع از حرم سامرا در شهر امام هادی (ع) به شهادت رسید و طبق وصیتش در وادی السلام نجف خاکسپاری شد.
نظر شما