به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، بیست و نهم فروردین ۱۳۸۳ برابر با ۱۸ آوریل ۲۰۰۴، روز شهادت «عبدالعزیز علی عبدالحفیظ الرنتیسی» دومین رهبر و یکی از بنیانگذاران جنبش «حماس» و شهید شاخص مقاومت و جهاد اسلامی در جهان است. رنتیسی کارنامهای سرتاسر مبارزه و هجرت و جهاد را با خود به همراه دارد؛ کارنامه ای که موارد زیادی از بازداشت ها، شکنجه ها و تبعیدها آن را پر فروغ تر ساخته است. زندگی این مجاهد خستگی ناپذیر و رهبر فلسطینی که پس از ترور جنایتکارانه ی شیخ احمد یاسین رهبری جنبش حماس در نوار غزه را بر عهده گرفت، آئینهای است از تاریخ بیش از نیم قرن مقاومت در برابر اشغالگری و تجاوز رژیم ضد بشری و جنایت پیشهی صهیونیستی.
از شش ماهگی در تبعید؛ مثل تمام ملتش
عبدالعزیز رنتیسی در تاریخ ۲۳/۱۰/۱۹۴۷ در روستای بینا دیده به جهان گشود. این روستا که در حال حاضر خالی از سکنه است و اهالی آن به دیگر مناطق تبعید شدهاند، در میان عسقلان و یافا قرار دارد. شهید رنتیسی در خانوادهای متعهد و پایبند به اصول اسلامی تربیت یافت و درحالیکه بیش از شش ماه نداشت به همراه خانواده اش از این روستا کوچانده شدند و در اردوگاه آوارگان خان یونس سکنی گزیدند. کودکی و سن کم از توجّه ویژه عبدالعزیز برای کمک به خانواده اش چیزی نکاست.
پزشکی که درد تاریخی سرزمینش را شناخت
این شخصیت ارزشمند، موفق شد دانشنامه دکترای خود را در رشته تخصص پزشکی اطفال از دانشگاه اسکندریه دریافت کند. رنتیسی پس از آن در سال ۱۹۷۶ در بیمارستان ناصر شهرخان یونس فعالیت خود را آغاز کرد.
دکتر رنتیسی از سال ۱۹۷۸ یعنی از زمان تأسیس و بنیانگذاری دانشگاه اسلامی شهر غزه در این دانشگاه و دیگر دانشگاهها تدریس را آغاز کرد. وی در سال ۱۹۸۴ از کار در بیمارستان برکنار شد. هنگام برکناری وی افسر صهیونیستی که مسئول پرونده او بود چنین نوشت: «این فرد به هیچ وجه اجازه بازگشت دوباره به بیمارستان را ندارد، مگر با حکم کتبی وزیر دفاع اسرائیل.»
رنتیسی در سال ۱۹۸۷ در دانشگاه اسلامی غزه در رشته های علوم پایه، ژنتیک و انگل شناسی به تدریس مشغول شد.
آغاز «انتفاضه» و تشکیل جنبش مقاومت اسلامی فلسطین
بهدنبال حادثه المقطوره و راهپیمایی گسترده ای که در جبالیا به نشانه اعتراض به حادثه مذکور برگزار شد و به کشته شدن یک فلسطینی و زخمی شدن چند تن دیگر انجامید، رهبران اخوان المسلمین در نوار غزه با تشکیل جلسه ای به ریاست دکتر رنتیسی به بررسی مسأله پرداختند و تصمیمی را مبنی بر آغاز انتفاضه در نوار غزه اتخاذ کردند و در نهمین شب از ماه دسامبر سال ۱۹۷۸ با صدور اعلامیهای از تشکیل جنبش مقاومت اسلامی - عنوان مبارزاتی جنبش اسلامی فلسطین - خبر دادند.
نخستین بیانیهای که بهنام جنبش مقاومت اسلامی صادر شد آغاز انتفاضه را اعلام کرد. با صدور این بیانیه فعالیتهای مبارزاتی از مسجد آغاز شد و با شرکت تمامی مردم ادامه یافت و بهدنبال آن، ملّت فلسطین مرحله جدیدی از مبارزات خود را آغاز کرد.
در نیمه شب جمعه ۱۵ ژانویه سال ۱۹۸۸ یعنی تنها بعد از گذشت ۳۷ روز از آغاز انتفاضه، نظامیان اشغالگر با محاصره منزل این پزشک مجاهد و بالا رفتن از دیوارهای آن، درب اصلی خانه را منهدم کردند و سپس با استفاده از بلندگوهای خود باعث رعب و وحشت کودکان دکتر شدند. این عملیات دژخیمان صهیونیست با بازداشت دکتر رنتیسی به پایان رسید و از این زمان روند بازداشتها، مبارزات و تبعیدها در زندگی او آغاز شد. زندانهای مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی به خوبی صدای پاهایش را میشناسند.
دکتر رنتیسی نخستین عضو جنبش مقاومت اسلامی بود که در تاریخ ۱988/۱/15 به اسارت نظامیان صهیونیستی درآمد.
تبعید، بازداشت... و باز هم زندان
هنوز یک ماه از بازداشت وی نگذشته بود که در تاریخ ۱۹۸۸/۳/۴ مجدداً راهی زندان شد و این بار مدّت دو سال ونیم از عمر خود را به اتهام مشارکت و همکاری در تأسیس و رهبری جنبش حماس در زندان های صهیونیستی به سر برد. دکتر بر اساس قانونی موسوم به تامیر در تاریخ 1990/۹/4 آزاد شد. هنوز صد روزی از آزادی وی نگذشته بود که مجدداً در تاریخ ۱۹۹۰/۱۲/۱۴ وارد زندان شد و مدت یک سال در بازداشت موقت به سر میبرد. در تاریخ 1992/۱۲/17 وی به همراه ۴۱۶ تن از فعالان سیاسی عضو جنبش مقاومت اسلامی حماس و جهاد اسلامی به جنوب لبنان تبعید شد و یک سال را به همراه همرزمانش در این منطقه سپری کرد.
شهادت تنها راه نجات است
رنتیسی بلافاصله پس از رهایی از تبعید و بازگشت به فلسطین دستگیر شد و یک دادگاه نظامی رژیم صهیونیستی وی را به زندان محکوم کرد. زندانی که تا اواسط سال ۱۹۹۷ ادامه یافت. دکتر رنتیسی حدود یک سال قبل از شهادت نیز هدف ترور نافرجام دشمن صهیونیستی قرار گرفت، اما از این توطئه و سوءقصد نجات یافت. او پس از این حادثه گفت: بنده از شارون و همدستانش میخواهم که این خیال باطل را از سر بیرون کنند و بدانند که با وجود مشکلات پیش رو، راه مقاومت همچنان ادامه دارد و شهادت تنها راه نجات است، از همین رو سستی و ضعف را به قلب ما راهی نیست.
خدایا! همه آرزویم شهادت است...
۲۸ فروردینماه ۱۳۸۳ هنوز یک ماه از انتخاب رنتیسی به عنوان فرمانده جنبش حماس نمی گذشت که اندکی پیش از اذان مغرب با فرزندش احمد که راننده خودرو وی بود، از منزل خارج شد. احمد پدرش را به مکان مشخصی در غزه میرساند و چند دقیقه بعد، اکرم منسی نصار با خودروی دیگری به مکان از پیش تعیین شده آمد و دکتر سوار بر آن ماشین شد. خودرو که با تمام سرعت دکتر را به پناهگاهش میرساند، هدف موشکهای بالگرد آپاچی قرار گرفت.
محمد، پسرش میگوید: روز شهادت، وقتی خواست از منزل خارج شود به کتاب اشعار اسلامی تفال زد و شعری با این مضمون آمد «خدایا، همه آرزویم شهادت است.» پدرم رو به مادرم کرد و گفت: این بهترین و والاترین شعری است که در زندگی دوست دارم. عبدالعزیز عبدالحفیظ رنتیسی پس از سال ها مجاهدت و مبارزه در راه اعتلای حق و آزادی فلسطین از چنگال صهیونیسم به فیض شهادت نایل آمد و با وجود تبلیغات مسموم استکبار جهانی و صهیونیسم، بیش از ۱۱۴ شخصیت و سازمان بینالمللی، ترور او را محکوم کردند. دکتر رنتیسی با شهادت خود خون تازهای در رگهای جنبش حماس جاری ساخت.
نظر شما