کد خبر 96200
۱۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۰

نویسنده کتاب «پایی که جا ماند»: مرقومه رهبر معظم انقلاب، اشک شوق را مهمان چشمانم کرد

نویسنده کتاب پایی که جا ماند به مناسبت تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب، پی ‌نوشت حضرت آقا را شیرین‌ تر از خبر آزادی خود از اسارت دانست و افزود: مرقومه رهبر معظم انقلاب، اشک شوق را مهمان چشمانم کرد.

به گزارش حیات، کتاب "پایی که جا ماند" یکی از شاخص ترین کتاب های منتشر شده در حوزه خاطرات دفاع مقدس است که شامل 198 خاطره از دوران دفاع مقدس و اسارت سیدناصر حسینی پور است.این کتاب در 768 صفحه و شمارگان 2 هزار و 500 جلد از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.بنابراین گزارش؛ "پایی که جاماند" خاطرات 811 روز اسارت سیدناصر حسینی ‌پور از زندان ‌های عراق در دوران رژیم بعثی است. این یادداشت‌ های روزانه از 3 تیر 1367 آغاز می ‌شوند و تا 22 شهریور 1369 ادامه می ‌یابند و حوادث و رویدادهایی که در اردوگاه های عراقی اتفاق می‌افتد را روایت می ‌کند. سیدناصر حسینی ‌پور، خاطرات روزانه ‌اش را در تکه‌ های کاغذ روزنامه و پاکت سیگار مدون کرده و هم ‌زمان با آزادی٬ آنها را در عصای خود جاسازی کرده و با خود به ایران آورد. عراقی ها او را به ‌عنوان پیک شهید سردار علی هاشمی معرفی کرده بودند و این یعنی آغاز شکنجه های دردآور برای به ‌دست آوردن اطلاعات؛ آن هم روی نوجوان 16 ساله ای که یک پایش هم قطع شده بود. بعد او یک ماه در بیمارستان بستری کردند تا حالش بهتر شود و سپس به پادگان صلاح‌ الدین بردند، محلی که در آن حدود 22 هزار اسیر مفقود الاثر ایرانی که نام ‌شان در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده بود، به‌ صورت مخفیانه نگهداری می شدند. در این پادگان که در 15 کیلومتری تکریت قرار داشت، از یک اردوگاه 4500 نفری، 320 نفر به شهادت رسیدند که عراق پس از آزادی اسرا، هرگز نپذیرفت که این افراد در گروه اسرای ایرانی قرار داشتند.در روزهای اسارت در پادگان صلاح‌ الدین، با صفحه‌های آخر کتاب ‌های مرتبط با سازمان مجاهدین خلق که برای مطالعه در اختیارش قرار می ‌دادند، دفترچه یادداشت درست کرد و حوادث روزانه را با کدگذاری روی آنها نوشت. البته از کاغذ سیگار و حاشیه‌ های روزنامه‌ های القادسیه و الجمهوریه استفاده کرد. سپس این یادداشت‌ ها را در یک عصا و اسامی 780 اسیر ایرانی کمپی که در آن بود را در عصای دیگرش جاسازی کرد و در روز آزادی (22 تیر 1369) به ایران آورد. این ماجرای ثبت خاطراتی است که بعدها با عنوان «پایی که جا ماند» منتشر شد و امروز به چاپ بیستم رسیده است.کتاب "پایی که جا ماند"، نوشته سید ناصر حسینی‌ پور است که دی ماه سال گذشته رونمایی شد. رسیدن به چاپ بیستم در طی مدت کمتر از شش ماه نشان دهنده گیرایی و جذابیت این کتاب برای مخاطب است اما این، همه‌ ویژگی های منحصر به‌فرد این کتاب نیست. راوی اتفاق ‌های روزانه در پایان همان شب می نوشته است و این یعنی ذکر دقیق جزئیات و اتفاق‌ ها. از طرفی همین نگارش روزانه و در دل حوادث موجب شده است تا روایت کتاب از گرما و احساس خاصی برخوردار باشد. مثلا دیوار نوشته های اردوگاه هم در کتاب از قلم نیفتاده است و نگهبان ‌ها به صورت مختصر توصیف شده اند. نکته دیگر این است که بر خلاف اکثر خاطرات اسارت که از بازداشتگاه ها شروع می شود، این کتاب نحوه اسارت راوی و همچنین نوع برخورد عراقی ها با او را نیز بیان می کند.شرح مکالمه و حتی مجادله های صورت گرفته میان او و بازجوهای عراقی یکی دیگر از امتیازهای این کتاب است. بیان اعتراف های سربازان عراقی درباره جنگ و ناحق بودن ‌شان نیز در کتاب آمده است و طبیعتا بیان سفاکی های افسران عراقی و پای ‌مردی اسیران ایرانی هم در کتاب به چشم می خورد. کابل، باتوم، شلنگ و چوب خیزران، اسکان در توالت خیس و نجس، فروکردن سر درون توالت برای خوردن مدفوع، کندن ریش با انبر، خوابیدن روی زمین داغ، بیهوشی از تشنگی، بستن آب و مکیدن لوله خالی برای یک قطره آب، سوزاندن ابرو، سیلی زدن به گوش هم‌ دیگر، قضای حاجت در داخل خوابگاه از شدت فشار وقتی که نمی‌ گذارند بچه ‌ها به دستشویی بروند، ادار کردن روی سر بچه ‌ها، شهید شدن از شدت تشنگی و گرسنگی، پاشیدن آب جوش به صورت، برهنه کامل نشستن زیر آفتاب و جلوی چشم دیگر اسرا و نگهبان‌ ها، کتک خوردن داخل گونی، انداختن داخل کانال فاضلاب و خوراندن تاید به بچه ها؛ برخی از شکنجه ‌ها و آزار و اذیت‌ های نگهبان‌ های عراقی است. اگر فکر می کنید درباره دوران اسارت رزمنده های ایرانی در عراق چیز زیادی می دانید، این کتاب را از دست ندهید تا نظرتان تغییر کند. البته شاید حسینی پور تیر آخر را همان اول کتاب زده باشد. تیری که مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری از نشستن آن به هدف در اولین برخوردش با کتاب خبر می دهد:«یک روز وقتی به دفتر کارم رسیدم، نگاهم به میزی افتاد که دو جزوه قطور روی آن گذاشته شده بود، اول ناراحت شدم که در شلوغی کارها، این دیگر چیست؟ بعد از دقایقی آن را ورق زدم و رسیدم به تقدیمیه کتاب، همان ‌جا ماندم و تا چند روز جلوتر نرفتم. وقتی دیدم این کتاب به کسی تقدیم شده که شکنجه ‌گر این آزاده بوده است، اولین چیزی که به ذهنم رسید، این بود که این شخص برای اسارتش و به تبع آن برای جنگیدنش، معنای عالی قائل بوده است. تا مدت‌ ها من و این متن مانده بودیم و به هم نگاه می ‌کردیم تا اینکه خواندن آن را شروع کردم و یک ماه طول کشید.»آن چند خط که این ‌طور یک ماه سرهنگی را معطل کرد این بود: «این کتاب را به "ولید فرحان" خشن ‌ترین گروهبان بعث عراق تقدیم می ‌کنم! نمی‌ دانم شاید در جنگ ‌های خلیج فارس توسط بوش پدر یا بوش پسر کشته شده باشد. شاید هم هنوز زنده باشد. مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی که مرا سال ‌ها در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد. مردی که هر وقت اذیتم می‌ کرد، نگهبان شیعه عراقی، علی جار الله در گوشه ‌ای می ‌نگریست و می ‌گریست. شاید اکنون فرحان شرمنده باشد. با عشق فراوان این کتاب را به او تقدیم می ‌کنم، به خاطر آن همه زیبایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبود.» کتاب «پایی که جا ماند» در قطع رقعی و 768 صفحه با شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و بهای 140 هزار ریال از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. هفته گذشته پی نوشت مقام معظم رهبری بر کتاب "پایی که جا ماند" منتشر شد. این بار گزارشی از دیدار این نویسنده با ایشان منتشر شده است که یکی از حاضران از پانوشت حضرت آیت ‌الله خامنه ‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بر بیش از 50 کتاب خبر داده است. در دست نوشته مقام معظم رهبری درباره این کتاب که در دوم شهریور 91 مرقوم شده و حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان آن را در جلسه تکریم نویسنده ‌اش قرائت کرد، آمده است:بسمه تعالیتاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آنچنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر غم و خشم و نفرت. …درود و سلام به خانواده‌های مجاهد و مقاوم حسینی.۲/۶/۹۱سید علی خامنه‌ای" نویسنده و راوی کتاب "پایی که جاماند" هم بعد از این دست نوشته با بیان اینکه کلمه به کلمه مرقومه رهبری بر کتاب پایی که جا ماند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده‌، گفت: پی ‌نوشت آقا شیرین ‌تر از خبر آزادیم از اسارت بود و پس از شنیدن این خبر ساعت‌ ها گریستم و سه شبانه ‌روز خواب به چشمانم نرفت. سید ناصر حسینی پور افزود: چند روز پیش بود که آقای شیرازی با من تماس گرفت و گفت که حضرت آقا این افتخار را به تو داده‌ اند که تقریظی بر کتاب داشته باشند که تا اکنون هنوز در حال و هوای شوکه‌ کننده اولیه این خبر قرار دارم. وی بیان داشت: پس از دریافت این خبر چندین ساعت گریه کردم و اگر اغراق نکرده باشم در مدت سه روز حتی یک ساعت هم نخوابیدم؛ چرا که پی‌ نوشت رهبری به قدری سنگین بود که تاکنون بیش از صدها مرتبه آن را خوانده‌ ام و مطمئنم که باز هم آن را صدها بار دیگر خواهم خواند.نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" با بیان اینکه این مرقومه اشکش درآورد و هیچ‌ گاه در زندگی تا به این حد خوشحال نشده، افزود: شخصیت مقام معظم رهبری یگانه و استثنا بوده و ایشان به جز زعامت دینی و سیاسی جهان اسلام در حوزه‌ هایی همچون فرهنگ و رسانه نیز الگویی بی ‌نظیر هستند که باید از این ظرفیت بزرگ به خوبی در کشور استفاده کرد. حسینی گفت: من فرزند کوچکی از دیار محروم کهگیلویه و بویراحمد هستم که تا پیش از این بسیاری از مسئولان صدای این مردم را نشنیده بودند ولی اکنون مقام معظم رهبری این شخصیت بی ‌بدیل جهان اسلام با رشادت‌ ها و استواری فرزندان این دیار بیش از پیش آشنا شده‌ اند که این افتخاری برای من و همه مردم این استان ولایت ‌مدار است.

برچسب‌ها