به گزارش حیات، رژیم صهیونی وارد یک سال انتخاباتی شده است، و زمانی که غاصبان قدس بار دیگر برای انتخاب نمایندگان خود در کنست به پای صندوقهای رأی میروند، باید آگاه باشند که این انتخابات، از حیث تعیین آینده رژیم اسراییل، احتمالاً یکی از مهمترین، اگر نه مهمترین، انتخابات سراسری از زمان تأسیس آن خواهد بود.
تصور عمومی در سرزمینهای اشغالی این است که جنگ هولناک غزه به تدریج در حال فروکشکردن است، و حالا زمان حسابرسی از تشکیلات سیاسی فرا رسیده است. رژیم صهیونیستی با فرسودگی و آسیبهای عمیق ساختار درونی و وجههی بینالمللی مواجه است و تحلیلگران داخلی رژیم معتقدند که زمان آن است که جامعه اسرائیل تصمیم بگیرد چه کسی میتواند بهترین نمایندگی را از آنان در بازسازی این رژیم داشته باشد، در حالی پس از ۱۷ سال، که عمدتا بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم بود، رژیم در داخل به شدت دوقطبی شده و در خارج از کشور با دوستان و متحدان بسیار اندکی روبرو است.

قانون انتخابات رژیم مقرر میدارد که انتخابات سراسری حداکثر تا ۲۷ اکتبر سال آینده باید برگزار شود، اما کنست میتواند تاریخ زودتری را تعیین کند. به سختی میتوان این چشمانداز را تصور کرد که حتی نخستوزیری چنین گستاخ، منفعتطلب و خودکامهای مانند نتانیاهو، با کمک گروهی از متحدان سیاسی سوپرافراطی و جنگافروز، سعی به تعویق انتخابات( یا حتی لغو آن) داشته باشد.
یک دولت بر اساس سابقه خود از رأیدهندگان میخواهد که دوباره انتخابش کنند. یک اپوزیسیون بر اساس پتانسیل خود برای به چالشکشیدن دولت مستقر، تلاش می کند آن را به زیر بکشد. اما انتخابات بعدی در این رژیم، رویارویی عادی کشمکش سیاسی بین رقبا، صرفاً برای ایجاد چند تعدیل در مسیر آتی آن، نخواهد بود.
اینبار داستان مربوط به هدایت رژیمی با انبوهی از مشکلات و بحرانهای چندوجهی داخلی و بیرونی، در مسیری کاملاً جدید خواهد بود. به باوران ناظران داخلی رژیم، انتخابات آتی، نبردی برای ماهیت و وجود این رژیم و بقای بلندمدت آن خواهد بود. رأیدهندگان باید تصمیم بگیرند که آیا بار دیگر سرنوشت خود را به دست رهبری تفرقهافکن، بیمهابا جنگافروز و دوقطبیساز خواهند سپرد که تقریبا همه مبانی به اصطلاح «دمکراتیک» آن را به چالش کشیده و نتوانسته در مرگبارترین دوران رژیم(زیر موشکهای جمهوری اسلامی ایران)، از مردم و حتی نظامیان خود حفاظت کند. به علاوه، نتانیاهو کسی است که چنان همه رکوردهای جنایت را بین رهبران سلف خود جابجا کرده که حکم جلب بینالمللی برای نخستوزیر رژیم اسراییل صادر شده است و این رژیم در منزویترین برهه تاریخ نحس خود به سر می برد.



شقّ دوم این است که جای آن، رایدهندگان صهیونی بخواهند روندی را که مطمئناً طولانی، دردناک و دشوار، اما به شدت ضروری، است، برای التیام داخلی، و همچنین روند آشتی با بقیه جهان، در درجه اول با همسایگان فلسطینی خود، آغاز کنند.
به نظر میرسد دولت ترامپ مصمم است تا اطمینان حاصل کند که جنگ در غزه به پایان رسیده است. برای این منظور، رئیسجمهور آمریکا به فرستادن «چهرههای سنگینوزن» خود به اورشلیم برای اطمینان از تبعیت نتانیاهو از شرایط توافق آتشبس ادامه میدهد.
به فاصله کوتاهی، معاون رئیسجمهور، جی.دی. ونس و وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، از سرزمینهای اشغالی دیدار کردهاند، در حالی که دو میانجی ارشد آمریکا، استیو ویتکاف و جرد کوشنر، زمان بیشتری را در اورشلیم سپری میکنند تا در واشنگتن.
اکنون که تقریبا تمام گروگانهای زنده به خانه بازگشتهاند و اجساد هلاکشدگان به تدریج بازگردانده میشوند تا خانوادههایشان بتوانند با آنها وداع کنند، تا حدی حس عادیشدن در حال برگشت به جامعه صهیونیستی است.
این همچنین بدان معناست که بیشتر نیروهای ذخیره ارتش رژیم به زودی مرخص خواهند شد. نکته مهم این است که آنها به جامعهای کاملاً متفاوت از جامعهای که ترک کرده بودند، بازخواهند گشت. در طول دو سال جنایت و کشتار رژیم در غزه، نیروهای ارتش آن تنها تعاملات کمرنگی با جامعه صهیونیستی داشتهاند، چرا که در هر یک از این دو سال تا ۳۰۰ روز در خدمت ارتش بودند.
قطعا زمان بازگشت به خانه، زمان مهیایی است که آنان داستانهایی را از آنچه که توسط افراطیترین، وحشیترین و نالایقترین دولت در تاریخ رژیم مأمور به انجام آن شدند، و پیامدهای این امر برای خودشان، خانوادههایشان و کلیت رژیم را بازگو کنند.
در طول سه سال گذشته، بسیاری از تضادهای درونی جامعه اسرائیل برون-ریزی کرده است. شدت و سرعت تحولات چنان بوده که گویی بخش عمدهی جامعه صهیونی دچار پوستاندازی فکری و روانی شده است.
دولت فعلی بدترین ترکیب قابل تصور از ناسیونالیسم فرا-افراطی، بنیادگرایی مذهبی و تمایلات شدید خودکامگی، علاوه بر فرقهای و فاسد بودن است. افزون بر این، به استثنای یک دوره ۱۸ ماهه، نتانیاهو در ۱۷ سال گذشته نخستوزیر بوده و رژیم را به باتلاقی از عوامگرایی تفرقهافکن، کوتهبینی راهبردی، عادیسازی فساد، و آمادگی برای مصالحه بر سر منافع کلی رژیم جهت حفظ بقای سیاسی خود کشانده، و در عین حال اخیراً تمام تلاش خود را برای هواکردن محاکمه فسادش به کار برده است.

اما انتخابات سراسری پیش رو باید به همان اندازه نیز درباره این باشد که اپوزیسیون، با حمایت جامعه مدنی و افراد، چه گزینه واقعی جایگزینی را میتواند ارائه دهد، نه تلاشی برای رقابت با نتانیاهو در زمین فاسد خودش.
بدیهی است که از منظر درونی، یعنی از چشمانداز آن بخش از جامعه صهیونی که حقیقتا نگران «بقا» هستند، اولین قدم در روند التیام رژیم باید تشکیل یک کمیتهی تحقیق واقعاً مستقل در مورد شکستهای فاجعهبار ۷ اکتبر ۲۰۲۳ باشد، نه کمیته تحقیقی که توسط دولت و صرفا برای حفظ تشریفات منصوب شده باشد. چنین تحقیقی باید دربرگیرندهی همهی اجزای ضربهی مرگبار و رسواکننده مقاومت فلسطین به ماهیت و هویت رژیم صهیونی در 7 اکتبر 2023 و دو سال پس از آن باشد.چنین تحقیقی نباید صرفا محدود به بررسی شکست نظامی یا حتی سیاسی باشد، که باید به معنای بحث درباره خود ماهیت و چیستی رژیم صهیونی باشد.
این تحقیق باید به دههها شکست در دستیابی به یک راهحل منصفانه و عادلانه برای روابط با فلسطینیان، در حداقلیترین شکل آن بر اساس «راهحل دو دولت»، و سیاست جنایتکارانه تحکیم اشغال از طریق محاصره غزه و ساخت و گسترش شهرکها بپردازد.
چنین تحقیقی باید درباره وسواس جنونآمیز دولت نتانیاهو برای جلوگیری از تعیین سرنوشت فلسطینیان باشد. از همه مهمتر، زمان آن است که یهودیان غاصب سرزمینهای اشغالی از خود بپرسند که چگونه ارتش «تنها دموکراسی واقعی خاورمیانه»(کذا!) به یک ارتش کینهای انتقامجو تبدیل شد که دست به کشتار دهها هزار نفر غیرنظامی زد و گرسنگی و فقر را به صدها هزار نفر دیگر تحمیل کرد و در نهایت، اسراییل و یهود را به منفورترین گروه قومی در جهان بدل ساخت.
باید به همه اینها، این را هم افزود که چرا درخواست اکثریت صهیونیستها از دولت برای اولویت دادن به آزادی گروگانها ناشنیده ماند و جان بیش از ۴۰ نفر را هزینه کرد، بپردازد.
بخش عمدهی سربازانی که با آسیبهای شدید جسمی و روانی به نزد خانوادههای خود باز می گردند درگیر این پرسش بنیادین هستند که چرا این دولت همچنان به جامعه ابر-ارتدوکس حریدی و درخواستهایش برای معافیت اعضای آن از خدمت سربازی تسلیم میشود. این امر بار سنگینتری بر دوش سربازان در حال خدمت و خانوادههایشان میگذارد، در حالی که مبالغ کلانی پول به بخشی از جامعه اختصاص داده میشود که تقریباً هیچ مشارکتی در امنیت یا اقتصاد کشورشان ندارد.


و در نهایت، راه التیام باید شامل یک بحث صادقانه درباره چگونگی پایان دادن مسالمتآمیز به درگیری با فلسطینیان، و اعطای راستین حق رأی به شهروندان فلسطینی اسرائیل در حکومت کشورشان نیز باشد.
برای محقق شدن همه اینها، رأیدهندگان در اسرائیل نیاز به انتخاب پادزهری برای تمام آنچه که دولت نتانیاهو نمایندگی میکند، دارند. به بیان دیگر، انتخابات آتی اسراییل، تنها دو گزینه دارد: یا رای به استمرار نتانیاهو که «نابودی» سرنوشت محتوم دولت یهود خواهد بود، یا برعکس، رای به همهی چیزهایی که نقطهی مقابل او محسوب می شوند. اما، این که اصولا چنین بدیلی در درون رژیم باقی مانده باشد که مشی و مسیری متقابل با دیکتاتوری 17 ساله بی بی در پیش بگیرد، به شدت محل تردید است.
منبع؛ مشرق
نظر شما