به گزارشحیات، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
«فرانسه بالاترین استانداردهای آزادیهای مدنی و سیاسی را دارد»؛ «فرانسه بنیانگذار حقوق زنان در جهان است» ؛ «فرانسه پیشروترین قوانین در حمایت از زنان را دارد.»؛ «فرانسه در میان ۱۰ کشور برتر دارای آزادی بیان است» و... هرکس جملاتی از این دست را گفت اگر دچار زوال عقل نشده باشد، حتماً در حال شوخی با شماست و اگر لحنی کاملاً جدی داشت، آن وقت مطمئن باشید که مشغول صحبت با یکی از اعضای سفارت فرانسه در ایران هستید؛ چون فقط آنها میتوانند بدون آنکه خنده بر لبهایشان بنشیند چنین جملات مضحکی را درباره کشورشان بگویند!
«جمیله بوپاشا» یکی از زنان جنبش آزادیبخش الجزایر بود که علیه استعمار فرانسه در الجزایر مبارزه میکرد. فوریه ۱۹۶۰ (بهمن ۱۳۳۸) نیروهای فرانسوی به محل زندگیاش ریختند و او، پدر و برادر شوهرش را بدون هیچ مدرکی به اتهام بمبگذاری(!) کتک زدند و دستگیر کردند. یکی از دندههای «جمیله» همان روز زیر لگد سربازان شکست. فرانسویها سپس او را به زندان انداختند و شکنجه با آتش سیگار، شوکهای الکتریکی، خفگی مصنوعی و... شروع شد فقط برای اینکه «جمیله» به بمبگذاریای که از آن خبر نداشت، اعتراف کند. ماجرای «جمیله بوپاشا» و شکنجههای غیراخلاقی و وحشیانه او به رسانهها درز کرد و تبدیل به یک رسوایی بینالمللی برای فرانسه شد. «سیمون دوبوار» و «ژانپل سارتر» به حمایت از او پرداختند. «پابلو پیکاسو» نقاش سرشناس اسپانیایی تصویری از او کشید ، «لویجی نونو» آهنگساز ایتالیایی آهنگی برای او ساخت و «فرانسوا ساگان» رماننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی در یادداشتی برای نشریه هفتگی اکسپرس نوشت: «از این که فرانسوی است، احساس شرم میکند.»
صنعت عطر سازی فرانسه هر چقدر پیشرفته و ادکلنهای فرانسوی هر اندازه هم که خوشبو باشند باز هم نمیتوانند بوی تعفن این ماجرا را پنهان کنند. «جمیله بوپاشا» اگرچه به اعدام محکوم شد اما سرانجام پس از دو سال شکنجه و حبس در آوریل ۱۹۶۲ (اردیبهشت ۱۳۴۱) با استقلال الجزایر از زندان آزاد شد. اتفاقی که برای او افتاد نشان داد «فرانسه» و «حقوق زنان» فاصلهای به اندازه شرق تا غرب عالم با یکدیگر دارند.
فاصلهای به همین اندازه میان «فرانسه» و «آزادی بیان» نیز وجود دارد.
۱۶ دسامبر ۱۹۹۸ (۲۵ آذر ۱۳۷۷) شعبه ۱۷ دادگاه کیفری پاریس یک پژوهشگر فرانسوی را مجرم شناخت. آن پژوهشگر ۸۵ ساله «روژه گارودی» نام داشت و جرم او «رد یک نظریه تاریخی» بود. شاید اگر «گالیلئو گالیله» که به خاطر «رد نظریه زمین مرکزی» در سال ۱۶۱۰ میلادی محاکمه شد، زنده بود و «روژه گارودی» را میدید دستی به نشانه تسلّا و همدلی بر شانه او میگذاشت و میگفت: «اروپا همچنان در قرون وسطی به سر میبرد.»
«روژه گارودی» یک پژوهشگر معمولی نبود. او سالها نماینده مجلس ملی فرانسه بود و از سال ۱۹۵۹ نیز به عنوان سناتور به مجلس سنای فرانسه راه یافت. گارودی در مجامع علمی هم شناخته شده بود و کرسی استادی در دانشگاه پوآتیه که یکی از دانشگاههای ممتاز فرانسه به حساب میآید، داشت. او پس از ۱۰ سال تحقیق به این نتیجه رسید یهودیان نیز به اندازه سایر پیروان ادیان و اقوام اروپایی در جنگ جهانی دوم قربانی شدهاند نه چیزی بیشتر.
گارودی آمار کشتار ۶ میلیون یهودی را با توجه به جمعیت آنها در کل اروپا، به دور از واقعیت دانست. او برای اولین بار اسنادی مبنی بر عضویت صهیونیستها در برخی گروههای وابسته به آلمان نازی ارائه کرد و نشان داد افرادی مانند «اسحاق شامیر» (هفتمین نخستوزیر رژیم صهیونیستی) با دامن زدن به فعالیت نازیها نقش قابل توجهی در ایجاد جو رعب و وحشت علیه یهودیان اروپایی داشتهاند تا از این طریق یهودیان بیشتری را راضی به مهاجرت به فلسطین اشغالی کنند.
او تحقیقاتش را سال ۱۹۹۶ در قالب کتاب «اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل» منتشر کرد اما به جرم «انکار هولوکاست» در این کتاب دادگاهی شد و دولت فرانسه چاپ مجدد کتاب او را ممنوع اعلام کرد. دادستان فرانسه خواستار حکم زندان برای این پیرمرد ۸۴ ساله شد، اما در نهایت قاضی گارودی را به پرداخت ۱۲۰ هزار فرانک (۴۰ هزار دلار) جریمه کرد.
با این حال فرانسه مانند کودک گستاخی که کارنامه افتضاحش را به روی خودش نمیآورد؛ بدون توجه به موارد متعدد نقض حقوق بشر و نقض آزادی بیان در این کشور، با پررویی تمام همچنان مدعی آزادی است! وقتی سال ۲۰۲۰ نشریه فرانسوی «شارلی» برای چندمین بار کاریکاتوری توهینآمیز علیه پیامبر اسلام منتشر کرد؛ «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه حاضر به محکومیت این اقدام نشد و آن را با ژست آزادی بیان در کشورش توجیه کرد و گفت: «فرانسه کشوری است که در آن آزادی بیان و عقیده حاکم است... در موقعیت و جایگاهی نیستم که علیه تصمیم نشریه برای انتشار کاریکاتورها حکم صادر کنم.»
اما درست یک سال قبل وقتی نسخه بینالمللی روزنامه «نیویورکتایمز» کاریکاتوری منتشر کرد و در آن «بنیامین ناتنیاهو» را در هیبت سگی با قلاده ستاره داود کشید که «دونالد ترامپ» نابینا را هدایت میکرد؛ رئیسجمهور فرانسه بدون هیچ ملاحظهای، به سرعت واکنش نشان داد و این اقدام را محکوم کرد. ظاهراً سگهای صهیونیست فقط ترامپ را هدایت نمیکردند.
۱۲ می ۲۰۲۱ (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰) کمی قبل از ساعت ۷ بعدازظهر، «برتراند هایلبرون» رئیس ۷۱ ساله انجمن همبستگی فرانسه و فلسطین (AFPS) به عنوان یکی از افراد هیئتی که شامل برخی اعضای مجلس فرانسه، نمایندگان اتحادیههای کارگری و دیگر سازمانهای معترض به سیاست دولت فرانسه میشد، برای حضور در یک جلسه رسمی تبادل نظر تحت محافظت پلیس فرانسه به وزارت خارجه این کشور رفتند و با استقبال مشاور وزیر مواجه شدند.
اما دقیقاً همان نیروهای پلیس وقتی هایلبرون پس از جلسه از وزارت خارجه فرانسه بیرون آمد، او را دستگیر کردند، به پایگاه پلیس بردند و با دستبند این پیرمرد ۷۱ ساله را به یک نیمکت بستند! جرم او سازماندهی یک راهپیمایی مسالمتآمیز برای همبستگی با مردم فلسطین در هفته آینده برای اعتراض به جنایت رژیم صهیونیستی در محله «شیخ جراح» بود. «فرانسه» و «آزادی» دو واژه کاملاً نامأنوس و غیرمرتبط با هم هستند؛ فرانسویها فقط در چارچوب منافع صهیونیستها میتوانند «آزادی» داشته باشند نه چیزی بیشتر از آن.
آن روزها هیچ خبری از عملیات طوفانالاقصی نبود و حالا پس از۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) وضعیت اسفناک «آزادی» در فرانسه ناگفته پیداست. در حالی که حامیان رژیم صهیونیستی به راحتی میتوانند در فرانسه تجمع و مراسم برگزار کنند کوچکترین اقدامی در حمایت از فلسطین ممنوع است و با شرکتکنندگان برخورد میشود. ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ (۳۱ خرداد ۱۴۰۳) «ریما حسن» نماینده پارلمان اروپا از فرانسه به دلیل انتشار توییتی در حمایت از فلسطین توسط مقامات قضایی این کشور احضار و برنامههای سخنرانیاش لغو شد. ۴ روز بعد در ۲۳ آوریل «ماتیلد پانو» نماینده مجلس ملی فرانسه نیز به دلیل مواضعش در حمایت از فلسطین احضار شد.
«آناسه کازیب» یکی از فعالان اتحادیه کارگری فرانسه نیز به دلیل انتشار توییتی علیه رژیم صهیونیستی احضار شد و برنامههای رادیویی «گیوم موریس» طنزپرداز محبوب فرانسوی به دلیل حمایت او از فلسطین قطع شد. میتوان فهرستی طولانی از مقامات رسمی و چهرههای سرشناس فرانسه تهیه کرد که همگی از «آزادی فرانسوی» زخم خوردهاند.
وقتی دایره «آزادی» در فرانسه آنقدر کوچک و محدود است که حتی مردم فرانسه به سختی در آن جا میشوند؛ دیگر نباید انتظار آزادی و حقوقبشر برای غیرفرانسویان را داشت. آوریل ۲۰۲۴ (اردیبهشت ۱۴۰۳) «غسان ابوسته» جراح انگلیسی- فلسطینی که در ماههای ابتدایی جنگ غزه مشغول مداوای مجروحین فلسطینی بود برای انتقال تجربیاتش در یک سخنرانی با دعوتی رسمی به فرانسه رفت؛ اما در فرودگاه شارل دوگل پاریس با او مانند یک مجرم برخورد شد. مأموران فرانسوی وسایلش را گرفتند، او را داخل قفس حمل مجرمین انداختند و از مقابل چشم مردم در فرودگاه عبور داده و به کارکنان مستقر در هواپیما تحویل دادند تا او به لندن بازگردانده شود.
مهدیه اسفندیاری نیز یکی از افراد حاضر در فهرست بلند قربانیان «آزادی فرانسوی» است. او بیش از ۷ ماه است که به جرم انتشار اخبار مربوط به فلسطین و حمایت از مردم غزه در یک کانال تلگرامی در زندان به سر میبرد. مأموران امنیتی فرانسه اسفند ۱۴۰۳ به خانه او ریختند و بدون اطلاع به اطرافیان و خانوادهاش او را بازداشت کردند؛ چیزی شبیه به آدمربایی! تا حدود یک ماه پس از بازداشت خانم اسفندیاری هیچ کس از سرنوشت او خبری نداشت و خانواده و دوستانش به عنوان یک ایرانی مفقود شده در فرانسه به دنبال او میگشتند تا اینکه با اعلام پلیس فرانسه مشخص شد مهدیه اسفندیاری نیز مثل بسیاری از افراد دیگر طعم آزادی فرانسوی را چشیده و به جرم حمایت از فلسطین زندانی شده است. در این ۷ ماه سادهترین حقوق او نیز رعایت نشد؛ زندانبانان فرانسوی به او اجازه رعایت حجاب اسلامی نمیدهند و به همین دلیل «مهدیه» برای هواخوری از سلول انفرادی خود نیز خارج نمیشود.
با گذشت بیش از ۷ ماه همچنان خبری از محاکمه و یا حتی اعلام تاریخ دقیق محاکمه نیست؛ فرانسویها با این کار، او و خانوادهاش را در یک تعلیق بیپایان نگه داشتهاند. علیرغم رنجهایی که این دختر ایرانی در فرانسه متحمل شده وقتی امانوئل مکرون طی دیدار با مسعود پزشکیان در نیویورک، ایران را به گروگانگیری متهم کرد و نام جاسوسان فرانسوی زندان شده در ایران را به زبان آورد اما در کمال تأسف آقای پزشکیان سخنی از «مهدیه اسفندیاری» نگفت!
«فرانسه» و «آزادی» دو واژهای هستند که از یکدیگر گریزانند. مسئله «فلسطین» نه فقط در فرانسه بلکه در سایر کشورهای غربی نیز عیار ادعاهای «آزادی» و «حمایت از حقوق زنان» آنها را بیش از پیش نشان داده است. از «جمیله بوپاشا» تا «مهدیه اسفندیاری»، فهرستی طولانی از زنان و مردانی وجود دارد که روایت زندگیشان ثابت میکند هر وقت غرب و غربزدگان برایتان سخنرانی پرشوری در وصف «آزادی» کردند؛ فقط باید به آنها خندید!
نظر شما