کد خبر 276822
۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵

غارت تاریخ در سوریهٔ آزاد!

غارت تاریخ در سوریهٔ آزاد!

سکانداران جدید سوریه که از حکومت کردن، تنها عوض کردن رنگ قرمز پرچم به سبز را بلد بودند، در نهایت کشوری ساختند که حتی تاریخ زیر خاکش هم در امان نیست.

به گزارش حیات، وقتی جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل آغاز شد، تصویری از موزه‌های ایران منتشر شد که نشان می‌داد تمام آثار باستانی یا به گنجه‌های زیرزمینی منتقل شده یا دورشان را با فویل پوشانده‌اند و برای محافظت، دیوارهای سنگری دورشان ساخته بودند تا در برابر خطرات احتمالی در امان بمانند. پس از پایان آن روزهای سخت، موزه‌ها باز شدند و مردم توانستند دوباره برای دیدن گنج‌های تاریخی، به موزه‌ها بروند.

اگر حدود ۲ هزار کیلومتر از تهران به سمت غرب سفر کنیم، به سوریه می‌رسیم؛ کشوری که تا ۱۶۷ روز پیش، پرچمی سه‌رنگ با خطوط قرمز، سفید و مشکی داشت و دو ستاره سبز در وسط خط سفیدش خودنمایی می‌کرد. امروز اما داستان متفاوت است؛ کشوری که زمانی به‌خاطر تاریخ و تمدنش معروف بود، حالا نه‌تنها پرچمش تغییر کرده، بلکه از آن شهر پررمزوراز و پر از فرهنگ نیز خبری نیست. سکانداران جدید که از حکومت کردن، تنها عوض کردن رنگ قرمز پرچم به سبز و اضافه کردن یک ستاره دیگر به پرچم را بلند بودند، در نهایت کشوری ساختند که حتی تاریخ زیر خاکش هم در امان نیست! یکی از دردناک‌ترین آسیب‌هایی که سوریه در این روزها دیده، غارت و نابودی آثار باستانی است. در این گزارش، به دنیای مخفی و تلخ آثار تاریخی سوریه پرداخته‌ایم؛ جایی که برخی‌ در میانه فقر و فروپاشی امنیت، به دنبال گنج‌های زیرخاکی هستند و تاراج تاریخ به سرعت ادامه دارد.

جولانی به آثار باستانی هم رحم نکرد

بعد از فروپاشی نظم امنیتی سوریه و بالا رفتن بی‌سابقه فقر، کشور وارد نوعی «تب طلا» شد. اما نه برای طلا؛ این‌بار گنج‌ها، موزاییک‌های هزارساله، سکه‌های امپراتوری‌های گمشده و تکه‌سنگ‌هایی با نقوش باستانی‌اند؛ میراثی که حالا به چشم مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند، فقط یک راهِ فرار از گرسنگی و بدبختی به شمار می‌رود.
یکی از مکان‌هایی که با هربار طلوع خورشید، شکلی متفاوت به خودش می‌گیرد و سوراخ‌های عمیق‌تری در آن حفر می‌شود، شهر تاریخی «پالمیرا» است. با غروب آفتاب، پالمیرا دیگر آن شهر پرشکوهِ افسانه‌ای نیست؛ سایه‌ها سنگین‌تر و زمین، میزبان حفاری‌های بیشتری می‌شود. گروه‌هایی از مردم با بیل، کلنگ و گاهی حتی دریل، شبانه به آرامگاه‌هایی وارد می‌شوند که هزاران سال در خاک خوابیده‌اند. در دل تاریکی، مقبره‌ها شکافته، نقش‌برجسته‌ها کنده و سکه‌ها و مجسمه‌ها یکی‌یکی از دل خاک بیرون کشیده می‌شوند. با اولین نور صبح، این مردم رفته و تنها، گودال‌هایی به جا مانده‌اند که به تاریخ زخم ‌زده‌اند. این اتفاق تنها برای پالمیرا نمی‌افتد. از روزی که دولت بشار اسد سقوط کرد، قاچاق آثار باستانی در سراسر سوریه جهش خیره‌کننده‌ای داشته. بر اساس داده‌های پروژه ATHAR که قاچاق آثار تاریخی در فضای مجازی را ردیابی می‌کند، از کل موارد ثبتی، یک سوم فقط برای چند ماه اخیر است. اینجاست که صحبت عمرو العظم، استاد تاریخ خاورمیانه را می‌شود کامل با تمام وجود درک کرد: «وقتی حکومت از هم پاشید، هر مانعی هم از بین رفت. دیگه هیچ‌کس نبود که جلوی غارت را بگیرد.»

سوریه حالا پر از موزاییک‌ها و مجسمه‌هایی است که به‌راحتی سر از بازار سیاه درمی‌آورند. طبق گفته کتی پاول از تیم ATHAR، طی سه‌چهار ماه اخیر، حجمی از قاچاق ثبت شده که از هر کشور دیگری بیشتر بوده. حتی موزاییک‌هایی که قبلاً فروش‌شان یک سال طول می‌کشید، حالا ظرف دو هفته مشتری پیدا می‌کنند. دولت جدید سوریه بااینکه شاید تلاشی داشته تا جلوی این بحران را با تهدید به ۱۵ سال زندان یا پیشنهاد پاداش برای تحویل آثار بگیرد، اما در نهایت نه‌تنها موفق نشده، بلکه خودش علتی برای این حجم از قاچاق شناخته شده. در کشوری که ۹۰ درصد جمعیتش زیر خط فقر زندگی می‌کنند، تهدیدها بی‌اثر و پاداش‌ها ناکافی‌اند و مردم برای زنده ماندن مجبورند دست به بیل و فلزیاب ببرند و حتی به تاریخ خودشان هم رحم نکنند. ولی این فقط کار مردم عادی نیست. شبکه‌های حرفه‌ای قاچاق هم وارد ماجرا شدند. برای مثال در شهر سلمیه، فعالان محلی ویدئوهایی منتشر کردند از حفاری‌هایی که با ماشین‌آلات سنگین تا عمق پنج‌متری زمین انجام می‌شود و نشان می‌دهد که مدت‌زمان زیادی این افراد مشغول به استخراج آثار هستند. حتی در بعضی موارد، موزاییک‌هایی کاملاً سالم و بزرگ از دل زمین بیرون کشیده می‌شوند؛ چیزی که نیاز به تجربه و تخصص قابل توجهی دارد.

با خروج این آثار از دل خاک، مستقیم روی اینترنت بارگذاری می‌شوند. فیسبوک حالا تبدیل شده به بازار مرکزی آثار باستانی دزدیده‌شده. گروه‌هایی با هزاران عضو، مجسمه‌های سنگی، تابوت‌های فرعونی، و سکه‌های قدیمی را به مزایده می‌گذارند. در یکی از ویدئوها، مردی با لهجه سوری موزاییکی را نشان می‌دهد که زئوس روی تخت نشسته. مرد با افتخار اعلام می‌کند که این فقط یکی از چهارتا موزاییک تاریخی است که دارد! در بعضی گروه‌های قاچاق در فیسبوک، قاچاقچی‌ها حتی از محل حفاری‌ها لایو می‌گذارند، از مخاطب نظر می‌گیرند که کجا را بکنند و دنبال خریدار می‌گردند. همین‌ها باعث می‌شود که میزان مشارکت این کانال‌ها بالا رفته و حتی درآمد بیشتری صرفاً از این طریق به دست بیاورند. بعضی از این گروه‌ها بالای ۹۰۰ هزار عضو دارند. در واقع، این گروه‌ها حلقه اتصال بین حفارهای فقیر و شبکه‌های حرفه‌ای قاچاق به حساب می‌آیند. بسیاری از آثار بعد از خروج از سوریه، به ترکیه و اردن منتقل شده و از آنجا وارد بازار جهانی می‌شوند. با جعل اسناد، آثار تاریخی بعد از ۱۰ یا ۱۵ سال وارد حراجی‌های معتبر اروپا و آمریکا شده؛ جایی که موزه‌ها و کلکسیونرها با خیال راحت، گنجینه‌های دزدیده‌شده خاورمیانه را می‌خرند. یکی از راه‌های جدی برای جلوگیری از این روند، آسیب زدن به چرخه خرید و فروش در کشورهای غربی است؛ چراکه تمام این داد و ستد، برپایه معادله فروش و تقاضاست؛ تا تقاضایی نباشد، فروشی هم صورت نمی‌گیرد. البته، همه این‌ها تا زمانی که امنیت به سوریه برنگردد، انجام‌شدنی نیست.

حواستان به آثار باستانی که سرقت نشده باشد

در دل بحران سوریه، حتی جای میراث چندهزارساله‌ای که زیر خاک است، امن نیست؛ اما این‌بار نه فقط به‌خاطر بمب و گلوله، بلکه از دست قاچاقچی‌ها و سودجوهایی که آثار باستانی را به قیمت دلارهای بازار سیاه معامله می‌کنند. شورای بین‌المللی موزه‌ها (ایکوم) با زنگ خطری بلند اعلام کرده که قاچاق و فروش غیرقانونی آثار تاریخی سوریه به‌شدت افزایش یافته است. از شهرهای بزرگ گرفته تا مناطق باستانی دورافتاده، دستگاه‌های فلزیاب به‌راحتی در دسترس‌اند و گنج‌یابی غیرقانونی به کاری عادی تبدیل شده است. بعضی‌ها هم از این شرایط سوءاستفاده کرده و آثار تقلبی، به‌خصوص سکه‌های جعلی زیادی را وارد بازار می‌کنند تا سود بیشتری به جیب بزنند.

برای مقابله با این موج خطرناک، ایکوم در قالب پیشنهادی از مقام‌های سوری و حتی کشورهای همسایه مثل لبنان، ترکیه و عراق، که مسیرهای اصلی قاچاق از آنجا می‌گذرد، خواسته تا نسبت به این موضوع حساسیت بیشتری به خرج دهند. از طرف دیگر، اعضای ایکوم در سوریه با ایجاد کمپین‌های مردمی تلاش کردند مردم را نسبت به عواقب حفاری غیرقانونی و اهمیت حفاظت از میراث فرهنگی آگاه‌تر کنند.

اما در کنار همه این تلاش‌ها، ایکوم در سال ۲۰۱۸ یک ابزار مهم منتشر کرد: «فهرست قرمز اضطراری آثار فرهنگی سوریه». این فهرست شبیه یک راهنمای نجات است و از انواع اشیایی که بیشترین خطر قاچاق تهدیدشان می‌کند، نام برده. آثاری که اگر هر جایی خارج از سوریه دیده شوند، باید زنگ خطر به صدا درآید. البته، این احتمال که در این ۶ سال اخیر برخی از این آثار به سرقت رفته باشند، قطعاً وجود دارد.

فهرست قرمز به زبان‌های مختلفی مثل عربی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، سوئدی و ترکی در دسترس است تا همه‌جای دنیا بدانند که این آثار فقط اشیا نیستند؛ بخشی از هویت مردمی‌اند که جنگ نتوانسته خاموششان کند. در ادامه، نگاهی می‌اندازیم به این فهرست ۳۴ موردی که هرکدام قدمتی عجیب در دل تاریخ دارند.

رابطۀ مستقیم قاچاق و تروریسم

شاید در نگاه اول، قاچاق آثار باستانی فقط یک موضوع مربوط به موزه‌ها یا اشیای قدیمی باشد. اما واقعیت این است که این تجارت غیرقانونی، سال‌هاست به منبع مالی مهمی برای گروه‌های تروریستی و شورشی تبدیل شده. آن‌ها با غارت میراث فرهنگی کشورهایی مثل عراق، سوریه، افغانستان، مالی و کامبوج، نه‌فقط پول به دست می‌آورند، بلکه هویت فرهنگی ملت‌ها را هم به نابودی می‌کشانند. سوریه نمونه‌ای آشکار از چگونگی تبدیل میراث فرهنگی به منابع مالی تروریسم است. با شروع جنگ داخلی در این کشور، قاچاق آثار باستانی نه‌تنها به صنعتی زیرزمینی و پرسود تبدیل شد، بلکه داعش از آن برای کسب درآمد و از بین بردن فرهنگ و تاریخ سوریه استفاده کرد.

از سال ۲۰۱۳، گروه تروریستی داعش به شکلی سازمان‌یافته شروع به حفاری غیرقانونی و غارت آثار تاریخی در مناطق تحت کنترلش کرد. جالب اینجاست که برای این کار حتی یک اداره رسمی به نام «دیوان رکاز» راه‌اندازی کرد؛ نهادی که به حفاران مجوز می‌داد، از سود فروش آثار درصد می‌گرفت (گاهی تا ۸۰ درصد!) و اگر خود حفار نمی‌توانست اثری را بفروشد، این اداره وارد عمل می‌شد و اشیای تاریخی را در بازار سیاه جهانی به فروش می‌رساند. یکی از تلخ‌ترین نمونه‌ها، شهر باستانی پالمیرا (تدمر) بود که در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد. داعش پیش از آنکه این شهر تاریخی را تخریب کند، تا جایی که می‌توانست اشیای ارزشمندش را بیرون کشید و آن‌ها را فروخت. با اینکه در سال ۲۰۱۹ داعش بخش زیادی از قدرتش را در آن سرزمین از دست داد، اما فعالیت‌های قاچاقش تمام‌شدنی نبود. گزارش‌هایی وجود دارد که حاکی از آن است که بسیاری از اعضا و فرماندهان داعش، در مناطق کوهستانی و بیابانی، آثار دزدیده‌شده را پنهان کرده‌اند تا در فرصتی مناسب آن‌ها را بفروشند.

مسیرهای قاچاق نیز کاملاً سازمان‌یافته و پیچیده‌اند. بخشی از اشیای دزدیده‌شده از سوریه، از طریق مرزهای شمالی به ترکیه منتقل شده و سپس از راه‌های مختلف مانند بالکان غربی به اروپا راه می‌یابند. برخی دیگر از طریق لبنان (دره بقاع) یا اردن وارد بازارهای غیرقانونی می‌شوند. در مواردی، اشیا در لباس‌های مخصوص پنهان شده یا با قایق‌های تفریحی حمل می‌شوند. اما یکی از مسیرهای جدید و خطرناک قاچاق، اینترنت و فضای مجازی است. قاچاقچی‌ها و حفارها نه‌تنها آثار دزدیده‌شده را در شبکه‌هایی مثل فیسبوک، اینستاگرام یا یوتیوب به فروش می‌گذارند، بلکه حتی ویدئوهای حفاری و فروش را منتشر می‌کنند و از میزان بازدید و تبلیغاتش هم پول درمی‌آورند! برخلاف قاچاق مواد مخدر که بیشتر در دارک‌وب انجام می‌شود، فروش آثار فرهنگی خیلی راحت در اینترنت و حتی پیام‌رسان‌هایی مثل واتساپ صورت می‌گیرد.

مبارزه با این چرخه خطرناک، فقط با همکاری جهانی ممکن است. از تقویت کنترل مرزها و گمرک‌ها گرفته تا تصویب قوانین سخت‌گیرانه‌تر در بازارهای آثار هنری؛ از آموزش عمومی برای شناسایی آثار دزدیده‌شده تا استفاده از فناوری‌های ردیابی دیجیتال در فضای مجازی؛ همه این‌ها می‌تواند کمک کند تا جلوی این تجارت مخرب گرفته شود. اما همه این‌ها نیاز به بستری امن دارد که فعلاً در سوریه، چنین چیزی دیده نمی‌شود.

پیشانی ‌سیاه فیسبوک در فروش آثار باستانی

با اینکه فیسبوک از سال ۲۰۲۰ فروش آثار باستانی را به‌طور رسمی ممنوع اعلام کرد، اما روند حذف این نوع محتوا آن‌قدر کند و ناکارآمد پیش می‌رود که هنوز هم این پلتفرم یکی از اصلی‌ترین محل‌ها برای قاچاق و فروش آثار تاریخی در فضای مجازی محسوب می‌شود. یکی از ویژگی‌هایی که این فضا را برای قاچاقچیان جذاب کرده، امکان ساخت گروه در فیسبوک است. این گروه‌ها جایی هستند که افراد با منافع یا علاقه‌های مشترک می‌توانند به‌صورت خصوصی و دور از چشم نظارت‌های عمومی با هم در ارتباط باشند. همین ویژگی، بستری عالی برای شکل‌گیری شبکه‌های قاچاق بین‌المللی ایجاد کرده؛ جایی که فروشندگان و خریداران آثار باستانی، خیلی راحت و پنهانی با هم معامله می‌کنند.

در سال ۲۰۱۹ پروژه‌ای به نام ATHAR انجام شد که به مدت دو سال فعالیت گروه‌های مرتبط با قاچاق آثار در فیسبوک را بررسی کرد، به‌خصوص گروه‌هایی که در سوریه فعال بودند. در این پروژه، ۹۵ گروه فیسبوک ردیابی شدند، ۳۵۳۹ پست ثبت‌شده بررسی شد. مجموع اعضای این گروه‌ها به ۱٬۹۴۷٬۱۹۵ نفر می‌رسید که بیش از ۳۶۰۰ تصویر را جمع‌آوری کردند. نتایج این تحقیق تصویر روشنی از فعالیت یک بازار سیاه دیجیتال را نشان می‌دهد که در آن، آثار تاریخی کشورهای درگیر جنگ، از طریق فیسبوک به سراسر جهان قاچاق می‌شوند.

با رشد سریع فیسبوک طی یک دهه گذشته و نبود سازوکارهای مؤثر برای نظارت، این پلتفرم عملاً تبدیل به بازاری برای خرید و فروش غیرقانونی انواع کالاها شده، از جمله آثار باستانی. با اینکه فیسبوک خودش را رسانه‌ای برای انتقال آزاد اطلاعات معرفی می‌کند، اما عملاً به ابزاری برای گسترش شبکه‌های جنایی بین‌المللی تبدیل شده است. قاچاقچی‌ها از تمام امکانات فیسبوک برای فعالیت‌شان استفاده می‌کنند: از انتشار عکس و ویدئو گرفته تا پخش زنده، استوری، پرداخت‌های دیجیتال و پیام‌رسان‌های رمزگذاری‌شده. به همین خاطر، خیلی‌ها فیسبوک را به «غرب وحشی شبکه‌های اجتماعی» تشبیه می‌کنند.

شاید مشکل اصلی اینجا باشد که قانون هم فعلاً پشت قاچاقچی‌هاست. طبق ماده ۲۳۰ قانون نزاکت ارتباطات آمریکا، شرکت‌هایی مثل فیسبوک در برابر محتوایی که کاربران منتشر می‌کنند، مسئولیت قانونی ندارند. هرچند فیسبوک سیاست‌هایی برای مقابله با فروش مواد مخدر یا قاچاق حیات‌وحش دارد، اما آثار فرهنگی غیرقانونی هنوز به‌طور مشخص در لیست ممنوعه‌اش قرار نگرفته‌اند. این خلأ قانونی باعث شده هنوز اطلاعات زیادی درباره قاچاق آثار باستانی مستقیماً از همین گروه‌های فیسبوکی استخراج شود.

پژوهش ATHAR با تحلیل ۹۵ گروه فیسبوکی عرب‌زبان، به نکات جالبی رسیده: مثلاً اینکه ۴۸۸ نفر به‌عنوان مدیر یا ادمین، حدود دو میلیون نفر عضو این گروه‌ها را مدیریت می‌کنند. برخی از این ادمین‌ها چندین گروه را هم‌زمان اداره می‌کنند. جالب‌تر اینکه رد پای برخی از آن‌ها حتی به آمریکا هم رسیده؛ جایی که یک دلال آمریکایی آثار باستانی با یکی از مدیرهای فعال در چند گروه قاچاق، دوست فیسبوکی می‌شوند!

اعضای این گروه‌ها فقط قاچاقچی حرفه‌ای نیستند؛ بین آن‌ها افراد عادی، دلال‌ها، و حتی اعضای گروه‌های افراطی مثل داعش، تحریرالشام، هراس‌الدین و گروه‌های وابسته به القاعده هم دیده می‌شوند. این گروه‌ها یا خودشان مستقیم آثار را می‌فروشند یا از طریق واسطه‌ها و زیرساخت‌های دیجیتال، پول به جیب می‌زنند. مدیرهای گروه هم نقش کلیدی دارند؛ از اعضا بابت انجام معامله داخل گروه پول می‌گیرند و اگر کسی تخلف کند، بلافاصله حذفش می‌کنند. این شیوه «دریافت سهم از فروش» چیزی شبیه همان مالیات خمس‌مانندی است که داعش قبلاً برای مدیریت قاچاق آثار استفاده می‌کرد.

یکی از اتفاق‌های عجیب، فروش برخی از آثار باستانی است که هنوز از محل خودشان خارج نشده‌اند. آثاری مانند موزاییک‌های تاریخی، عناصر معماری و حتی تابوت‌های فرعونی که در محل اصلی‌شان وجود دارند، اما قاچاقچی‌ها برایشان دنبال مشتری می‌گردند! همین باعث می‌شود که با رصد فضای مجازی، مقامات بتوانند قبل از اینکه این آثار از دل خاک بیرون کشیده شوند، جلوی قاچاق را بگیرند.

مطالعه‌ای که روی گروه‌های فعال در سوریه انجام شده نشان می‌دهد بیش از یک‌سوم پست‌هایی که آثار باستانی را برای فروش معرفی می‌کنند، از دل مناطق جنگی منتشر شده‌اند. ۳۶ درصد از پست‌ها مستقیماً از مناطق درگیر آمده و ۴۴ درصد هم از کشورهای هم‌مرز با این مناطق. این یعنی بخش عمده‌ای از این بازار زیرزمینی، با بحران‌های انسانی و درگیری‌های مسلحانه گره خورده. در مجموع، فیسبوک ناخواسته به یک سکوی پرتاب برای گسترش قاچاق آثار باستانی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده؛ بازاری پر از خطر، سود و بی‌قانونی که حالا وقتش رسیده برای مهار آن، نگاه جدی‌تری به نظارت بر شبکه‌های اجتماعی انداخته شود.

منبع: فرهیختگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha