به گزارش پایگاه خبری حیات، دهم اردیبهشت در تقویم ایران به نام «روز ملی خلیجفارس» ثبت شده است؛ روزی که نه تنها یادآور پایان حضور استعمارگران در سواحل جنوبی ایران است بلکه نماد پیوند ناگسستنی ملت ایران با یکی از مهمترین آبراهههای جهان به شمار میآید.
خلیج فارس تنها یک نام جغرافیایی نیست؛ بلکه بخشی از هویت تاریخی، فرهنگی و اقتصادی ایران است که در طول قرون با نقشآفرینی دریانوردان، بازرگانان و مردمان جنوب کشور جایگاهی ویژه در تمدن ایرانی یافته است. این روز فرصتی است برای تأمل دوباره بر اهمیت این منطقه راهبردی و تلاش برای پاسداری از نام و کارکرد تاریخی آن در برابر تحریفها و تهدیدهای سیاسی و رسانهای.
به همین مناسبت پژوهشگر ایرنا به گفتوگو با «حسن الهیاری» استاد تاریخ دانشگاه خلیجفارس بوشهر و «عباس رضایی» پژوهشگر و محقق حوزه خلیجفارس پرداخت.
تحریف نام خلیجفارس؛ پروژهای سیاسی با ریشههای استعماری
رضایی پژوهشگر و محقق حوزه خلیج فارس میگوید: اهمیت اقتصادی، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خلیجفارس برای همه آشکار است. این منطقه در طول تاریخ و به ویژه از دوران هخامنشیان که پس از ایلامیان نخستین و قدرتمندترین حکومت متمرکز در این منطقه بودند همواره نقش بسیار مهمی ایفا کرده است.
خلیجفارس همواره محل تبادل کالا، تجارت، ماهیگیری و استخراج مروارید بوده و در عصر حاضر نیز با وجود منابع عظیم نفت و گاز و موقعیت ارتباطی خاص به یکی از شاهراههای مهم بینالمللی تبدیل شده است. این عوامل باعث شدهاند برخی کشورها وسوسه شوند با تحریف نام این منطقه، زمینهساز اختلافهای جدیدی شوند تا بتوانند از آن بهرهبرداری سیاسی یا اقتصادی کنند.
در این میان، ما با دو دسته از بازیگران مواجهیم؛ نخست بازیگران منطقهای یعنی برخی کشورهای جنوبی خلیجفارس و دوم بازیگران فرامنطقهای مانند انگلستان. در واقع ریشه اصلی این تحریفها به همان قدرتهای فرامنطقهای بازمیگردد. برای مثال انگلستان در دهه ۱۹۶۰ میلادی با تشویق برخی کشورهای عربی به استفاده از نامهای جعلی، بذر این اختلافات را کاشت و امروز ما با پیامدهای آن مواجهیم.
دولتهای غربی از جمله اروپا و آمریکا از نبود اتحاد میان ملتهای منطقه سود میبرند. این سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» ابزاری برای تأمین منافع آنها بوده و هست. از سوی دیگر کشورهای عربی منطقه که در کرانه جنوبی خلیجفارس قرار دارند فاقد پیشینه تاریخی کهناند. به همین دلیل تلاش کردهاند با تصاحب نمادهایی مانند نام خلیجفارس، برای خود نوعی هویت تاریخی دست و پا کنند. در نتیجه تحریف نام خلیجفارس نه تنها مسئلهای سیاسی و امنیتی است، بلکه ریشه در تاریخ استعماری و فقدان هویت تاریخی برخی بازیگران منطقهای دارد.
در سالهای اخیر تا به یاد داریم همه از صیانت از نام خلیجفارس صحبت کردهایم غافل از آنکه حفظ هویت اسمی این دریا منهای احیا کارکرد واقعی این دریا در عمل امری نشدنی استصیانت از خلیجفارس، فقط با اسم ممکن نیست
الهیاری استاد تاریخ دانشگاه خلیج فارس بوشهر میگوید: در سالهای اخیر تا به یاد داریم همه از صیانت از نام خلیجفارس صحبت کردهایم غافل از آنکه حفظ هویت اسمی این دریا منهای احیا کارکرد واقعی این دریا در عمل امری نشدنی است؛ خلیجفارس به ذات خود قرنها کارکرد تجاری داشته است. با این مقدمه، در قرنهایی که این دریا بر کارکرد خویش استوار بوده، هم هویت این دریا ایرانیتر مانده و هم آرامش بیشتری بر این دریا حکم فرما بوده است.
در واقع حفظ آرامش این دریا در قرنهای گذشته به نفع ایده ایرانی خلیجفارس بوده است. کما اینکه در قرون پیش از صفوی، وجود حکومتهای دریانورد ایرانی در خلیجفارس باعث شده بود این دریا رنگ و بوی ایرانی به خود بگیرد؛ بیهیچ اما و اگر. اما از دوره صفوی به بعد و با مداخلات سیاسی تدریجی توسط نیروهای خارجی در خلیجفارس و کوتاهیها و عدم توانایی کافی حکومتهای مرکزی ایران در کنترل مداخلات در خلیجفارس، کمکم این هویت نیز تحت شعاع قرار گرفت.
رضایی معتقد است پاسداری از نام خلیجفارس در سطح بینالمللی از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا این نام بخشی جداییناپذیر از هویت تاریخی ملت ایران است. این نام فقط یک واژه جغرافیایی نیست بلکه حاصل قرنها تلاش، فداکاری، تجارت، دریانوردی و حکمرانی بر این پهنه آبی است.
نام خلیجفارس نماد یک تاریخ پرافتخار است؛ تاریخی که با شواهدی چون بنادر کهن، سازههای دریایی، رهنامهها و متون دریانوردی مانند «نوروز دریایی» به ثبت رسیده است. با این حال در دورههایی مانند دوران قاجار، استعمارگران به ویژه انگلستان در متون خود ایرانیان را مردمی دریا گریز معرفی کردند تا این هویت را مخدوش کنند.
وی میافزاید: در داخل مرزهای ایران، خلیجفارس همواره عامل وحدت ملی بوده و میان اقوام مختلف ایرانی اختلافی درباره آن وجود ندارد اما در عرصه بینالملل با هجمههای سنگینی روبهرو هستیم که با پشتیبانی برخی دولتهای خارجی صورت میگیرد. از این رو، وظیفه داریم با استفاده از همه ابزارهای ممکن از جمله در حوزههای سیاسی، فرهنگی، ورزشی و اقتصادی در سطح جهانی از این نام حفاظت کنیم. حفظ نام خلیجفارس نه فقط پاسداری از یک واژه بلکه صیانت از هویت تاریخی، تمدنی و ملی ایران است. این مسئولیتی است که باید هم در داخل و هم در عرصه بینالمللی با جدیت دنبال شود.
اگر نام جعلی که برخی کشورهای عربی دنبال میکنند در متون علمی، دانشگاهی، رسانهها، نقشهها و منابع مختلف تکرار شود به مرور زمان همین گفتمان جدید ممکن است به عنوان یک روایت غالب جا بیفتدبرای حفظ خلیجفارس باید کنشگر بود، نه فقط واکنشگرا
رضایی در پاسخ به این پرسش که آیا تغییر نام خلیجفارس در رسانههای جهانی میتواند تأثیر عملی در تاریخ داشته باشد؟ میگوید: متأسفانه باید گفت بله، این تغییر میتواند تأثیر واقعی و خطرناکی در تاریخ داشته باشد. اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم. اگر به سیر تاریخی این مسئله نگاه کنیم مشخص میشود که دلیل تثبیت نام «خلیجفارس» در طول تاریخ تکرار مستمر آن توسط جغرافیدانان، مورخان و نویسندگانی از تمدنهای مختلف از یونانیها و رومیها گرفته تا عربها و مسلمانان بوده است. این تکرار باعث شد نام خلیجفارس به یک روایت تاریخی مسلم و گفتمان هویتی مستحکم به نفع ایران تبدیل شود.
حالا اگر این روند معکوس شود و آن نام جعلی که برخی کشورهای عربی دنبال میکنند در متون علمی، دانشگاهی، رسانهها، نقشهها و منابع مختلف تکرار شود به مرور زمان همین گفتمان جدید ممکن است به عنوان یک روایت غالب جا بیفتد. این مسئله به ویژه وقتی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم بسیاری از دانشگاهها و مراکز پژوهشی در اروپا و آمریکا امروز تحت تأثیر سرمایهگذاریهای کلان برخی کشورهای عربی مانند امارات، قطر و عربستان هستند. این کشورها هزینههای تحصیل، پژوهش و حتی توسعه محتوای دانشگاهی را پرداخت میکنند و به صراحت از این ابزار برای تغییر روایت تاریخی استفاده میکنند.
در نتیجه اگر این روایت جعلی به یک گفتمان مسلط تبدیل شود به طور قطع میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد و هویت واقعی، ریشهدار و مستند این آبراهه را خدشهدار کند. بنابراین ما باید بسیار هوشیار باشیم زیرا با مسئلهای روبهرو هستیم که فراتر از یک نام، با هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت سروکار دارد.
وظیفه پژوهشگران در پاسداشت نام خلیجفارس
رضایی ادامه میدهد: هویت هر مکان نتیجه تعامل انسان با محیط جغرافیایی آن است. خلیجفارس نیز از این قاعده مستثنا نیست. این پهنه آبی، حاصل هزاران سال تعامل نیاکان ما با دریا و سواحل جنوبی ایران است؛ از اروند گرفته تا چابهار. این تعامل به تدریج فضایی هویتمند پدید آورده که نام «خلیجفارس» تجلی این هویت تاریخی است.
وظیفه همه ایرانیان، حفظ و صیانت از این نام و هویتی است که در قرون متمادی با زحمت، مقاومت، دانش، تجارت، فرهنگ و حتی خون دلها به دست آمده. خلیجفارس فقط یک اسم نیست؛ در برگیرنده تاریخ، فرهنگ، اقتصاد، هنر و سبک زندگی مردمان این سرزمین است. از مردمان ساحلنشین جنوب تا ساکنان فلات مرکزی ایران همگی با این دریا پیوندی تاریخی و تمدنی دارند.
اگر این نام را از دست بدهیم فقط یک واژه را از دست ندادهایم؛ بلکه بخشی از حافظه تاریخی و هویت جمعیمان را از بین بردهایموی تاکید میکند: اگر این نام را از دست بدهیم فقط یک واژه را از دست ندادهایم؛ بلکه بخشی از حافظه تاریخی و هویت جمعیمان را از بین بردهایم. ما به عنوان مورخان وظیفه داریم در حوزه پژوهش، آموزش و تولید دانش بومی تلاش کنیم تا آگاهی عمومی نسبت به تاریخ خلیجفارس افزایش یابد.
همچنین باید تلاش کنیم منابع بومی و تاریخی مرتبط با این منطقه که کمتر شناخته شدهاند را احیا و معرفی کنیم. متأسفانه بسیاری از متون و منابع موجود در این حوزه یا از نگاه خارجیها نوشته شده یا در اختیار مراکز غربی است. ما باید روایت درونزای خود را از خلیجفارس بازسازی کنیم و آن را در اختیار جامعه قرار دهیم.
باید خلیجفارس را دوباره به کار انداخت
الهیاری نیز در این زمینه میگوید: تا خلیجفارس به آرامشی منتهی به توسعه تجارت منجر نشود در عمل آرزوها و اهداف ما در خصوص این پهنه آبی و حفظ هویت آن چندان توفیقی نخواهد یافت. خلیجفارس در صورتی میتواند برای ما ایرانی بماند که دریایی فعال و پیشرو در امر تجارت دریایی باشد. اکنون کشورهایی که در همین زمینه توفیق بیشتری داشته اند بیشتر توانستند در خصوص تغییر هویت خلیجفارس موفق باشند. هرچند هنوز میراث علمی بر جای مانده توسط پیشینان ما تاکنون نقشههای آنها را خنثیکرده اما نمیتوان به این دل خوش بود و از اتفاقاتی که در پیش روی ماست غافل بود.
به نظر میرسد اتخاذ رویکردهای تعاملی و تغییر پارادایمهای حاکم نیز میتواند در این زمینه موفق باشد. به عنوان پژوهشگران تاریخ، باید در تاریخ خلیجفارس و در بازسازی نقش و اهمیت این دریا روی نقاط تعاملی تاکید کنیم. به عنوان مدیران تصمیمگیر، باید با یک تغییر استراتژی گسترده فعالیتهای تجاری را در این دریا تسهیل کنیم تا چرخ گردون بار دیگر بر مراد ما بگردد.
وی میافزاید: در زمانهای که کارکردها و عملکردها به تناسب تغییرات گسترده تکنولوژیک و به تناسب کشفیات جدید بشر خیلی زود رو به زوال مینهند بیم آن است زمانی ما به خود آییم که دیگر دیر شده باشد. زمانی که شاید دیگر خلیجفارس از حیز انتفاع افتاده باشد. زمانی که دیگر دنیا مسیرهای دیگری را برای تجارت خویش برگزیند. دنیا الگوهای اقتصادی دیگری را برای خود انتخاب کند و آن زمان دیگر دست ما از هویتسازی برای این دریا کوتاه باشد.
رضایی نیز در این زمینه میگوید: در دنیای امروز نسل جوان از امکانات بیسابقهای در حوزه ارتباطات بهرهمند است و این باعث شده آگاهیهای به نسبت خوبی درباره مفاهیم هویتی و تاریخی مانند خلیجفارس شکل بگیرد؛ هرچند این آگاهیها گاهی سطحی است و با سرعت از آن عبور میشود. توصیه من این است که این آگاهی اولیه باید با مطالعه و پژوهش عمیق تاریخی همراه شود.
ما در سطح بینالمللی بیشتر واکنشمحور بودیم تا کنشمحور. به طور مثال وقتی یک رسانه یا کشور نام جعلی به کار میبرد ما با هیجان واکنش نشان میدهیم اما برنامهریزی بلندمدت و ساختار یافته نداریماز نگاه وی، یکی از بزرگترین ضعفهای ما، کمتوجهی به تاریخ است. نسل جوان اگر میخواهد از نام خلیجفارس دفاعی منطقی، مستدل و مبتنی بر اسناد تاریخی داشته باشد باید در این زمینه مطالعه کند. خلیجفارس حوزهای است که نسبت به سایر مناطق جغرافیایی کشور پژوهشهای تاریخی کمتری درباره آن انجام شده، پس نیاز بیشتری به تحقیق دارد.
نکته مهمتر اینکه، ما در سطح بینالمللی بیشتر واکنشمحور بودیم تا کنشمحور. به طور مثال وقتی یک رسانه یا کشور نام جعلی به کار میبرد ما با هیجان واکنش نشان میدهیم اما برنامهریزی بلندمدت و ساختار یافته نداریم. به جای صرفاً برگزاری همایشهای داخلی باید یک مرکز علمی مقتدر در ایران تشکیل شود که خروجیاش ایجاد کرسیهای «خلیج فارسشناسی» در دانشگاههای معتبر دنیا باشد. این نوع از حضور مؤثر، پایدار و علمی است.
این پژوهشگر حوزه خلیجفارس تاکید میکند: توسعه اقتصادی و صنعتی سواحل خلیجفارس باید جدی گرفته شود. اگر این مناطق آباد و فعال شوند و تعامل بازرگانان، گردشگران و پژوهشگران خارجی افزایش یابد نام خلیجفارس به شکل طبیعی و روزمره در اذهان جهانیان حک خواهد شد. این همان مسیری است که در گذشته نیز باعث شد جغرافیانویسان مسلمان این دریا را «فارس» بنامند؛ چون همه بنادر، کشتیها و بازرگانان در آن ایرانی بودند. با مطالعه، با کنشگری علمی، با حضور در عرصههای بینالمللی و با توسعه واقعی سواحل جنوبی نه فقط نام خلیجفارس بلکه هویت تاریخیمان را حفظ و تثبیت کنیم.
انتهای پیام/
نظر شما