به گزارش پایگاه خبری حیات به نقل از آنا، حادثهای دیگر رخ داد. دیروز آتشسوزی سرویس مدرسهای در ارومیه بار دیگر خانوادهها را در شوک و وحشت فرو برد. خبری تلخ که بهجای جذاب کردن تحصیل و فضای تحصیلی، خانوادهها را دوباره به فکر انداخت تا سؤالهایی جدی و حیاتی را درباره سلامت و ایمنی فرزندانشان مطرح کنند. این خبر، همچنان بازتاب دغدغه همیشگی جامعه است؛ دغدغهای که هر بار با وقوع حادثهای مشابه، به جای رهایی از نگرانی، عمیقتر و پیچیدهتر میشود.
سالهاست بحث سرویس مدارس و چالشهای مرتبط با آن مورد توجه قرار گرفته و حوادث دلخراشی را رغم زده، که این مسیر نشان داده سیستم مدیریتی موجود از هیچ استاندارد و چارچوب مشخصی برای نظارت بر این خدمات برخوردار نیست. چه کسی مسئول این همه سهلانگاری است؟ سازمانهای مربوطه کدامند؟ آیا روند نظارت و پیگیری به همین شکل ادامه خواهد داشت؟ این پرسشها و پاسخهای ناتمام به یک امر ساده، اما پراهمیت اشاره دارند: مسئولیتپذیری و اعمال قاعدهمندی جدی بر نحوه عملکرد سرویسهای مدارس و استانداردهای ایمنی مرتبط با آنها.
جای خالی نظارت بر سرویسهای مدارس
بیش از یک دهه است که موضوع استانداردهای سرویسهای مدارس به یکی از مهمترین مطالبات عمومی تبدیل شده؛ ولی همچنان مشکلات ساختاری و اجرایی در این حوزه وجود دارد. تحمیل هزینههای جانبی به خانوادهها، استفاده از خودروهایی ناامن و بدون استاندارد، عدم نظارت جدی بر صلاحیت رانندگان و نبود آموزش و آگاهی کافی از مسئولیتهای آنها تنها بخشی از این مشکلات است. آیا مدیریت آموزشوپرورش قادر به راهاندازی یک سیستم نظارتی کارآمد بوده است؟ اگر بله، چرا همچنان شاهد تکرار حوادث تلخ و گاه جبرانناپذیر هستیم؟
از نگاه عمومی، مسئولیت مستقیم این مشکلات بیش از هر نهادی بر دوش وزارت آموزشوپرورش است. این وزارتخانه که باید مسئولیت ایمنی دانشآموزان را به جدیت دنبال کند، اغلب در برابر چنین حوادثی مواضعی کلیشهای و غیرکارآمد اتخاذ میکند. جلسههای مدیریت بحران، اطلاعیهها و وعدههای تکراری، هیچکدام نتوانستهاند جای خالی یک سیستم نظارتی مؤثر را پر کنند. اما آیا این تنها ضعف وزارت آموزشوپرورش است؟ طبیعتاً خیر. چراکه استانداردسازی ایمنی سرویس مدارس نیازمند همکاری مشترک نهادهای مختلفی از جمله راهنمایی و رانندگی، شهرداریها، سازمان استاندارد، وزارت صنعت و معدن و البته خانوادههاست. بدون ایجاد چنین همافزایی و مسئولیتپذیری جمعی، مشکلات همچنان استمرار خواهند یافت.
یکی دیگر از چالشهای آشکار در این حوزه، نبود چارچوبی مشخص برای تنظیم قوانین و استانداردهای سرویس مدرسه است. اگرچه در طول سالها تلاشهایی نسبی برای راهاندازی سامانههای نظارتی صورت گرفته است، این اقدامات بیشتر در حد معرفی تکنولوژیها و سامانههای الکترونیکی باقی ماندهاند، نه پیادهسازی عملی و مؤثر در سطح جامعه. برای مثال، موضوع ثبت سامانهای سرویس مدارس، اگر چه گام مهمی محسوب میشود، اما به دلیل نبود شرایط نظارتی دقیق و الزامآور، تاکنون نتوانسته مانع وقوع مشکلات شود. در بسیاری از موارد، اجرای قوانین تنها به سطح گزارشهای دستوری و غیرواقعبینانه ختم شده است.
سرویس مدارس؛ پرخطرترین گزینه برای کودکان است
شاید اصلیترین ضعف، نبود تعهد و نظارت اصولی بر رانندگان باشد. بسیاری از رانندگان حتی بدون داشتن مدارک لازم و تجربه کافی، اقدام به ارائه خدمات میکنند. در اکثر موارد، خودروهای سرویس مدرسه هیچگونه آزمایش و بررسی ایمنی جدی را پشت سر نمیگذارند. همین مسأله باعث شده است تا سرویسهای مدارس به یکی از پرخطرترین گزینهها برای حملونقل کودکان تبدیل شوند. آیا وقت آن نرسیده است که قوانین روشن و مشخصی برای استخدام رانندگان و تأمین وسایل نقلیه استاندارد تدوین شود؟ آیا سازمانهای مربوطه همچنان به ادامه روند کنونی رضایت دارند؟ چرا هیچ پوشش بیمهای استاندارد و مشخصی برای تمامی سرویسهای مدارس تعریف نشده است؟
والدین درباره سرویس مدرس تحقیق کنند
در کنار این ضعفها، نقش خانوادهها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. خانوادهها اغلب در انتخاب سرویس مناسب برای فرزندانشان تجربهای محدود و اطلاعات کافی ندارند. انتخاب سرویسهای ارزانقیمت و کمکیفیت به دلیل فشارهای اقتصادی، عدم تحقیق دقیق درباره عملکرد رانندهها و حتی همراهی نکردن در نظارت بر اجرای صحیح قوانین چیزی است که نقش خانوادهها را در وقوع چنین حوادثی پررنگتر کرده است. خانوادهها باید به این موضوع نگاه کنند که ایمنی فرزندشان در ساعات رفتوآمد مدرسه، حداقل بهاندازه تحصیل و رشد او حائز اهمیت است.
از سوی دیگر، خود دانشآموزان هم باید آموزشهای لازم درباره رفتار صحیح در سرویسهای مدرسه را دریافت کنند. حوادث بسیاری به دلیل رفتارهای نادرست دانشآموزان در داخل خودروها رخ داده است. آموزش و توانمندسازی در این زمینه میتواند تا حد زیادی خطرات را کاهش دهد، اما متأسفانه چنین آموزشهایی به طور جدی در مدارس پیگیری نمیشود و اغلب به جنبههای آموزشی تحصیلی توجه بیشتری میشود.
اهمیت تأسیس یک نظام استانداردسازی برای سرویس مدارس
برای عبور از این بحران، کارآمدترین راه، تأسیس یک نظام استانداردسازی مستحکم در زمینه سرویس مدارس است. این نظام باید شامل تمامی جنبههای مرتبط با ایمنی خودرو، ظرفیت مناسب برای حملونقل دانشآموزان، سیستمهای هشدار و کنترل، داشتن بیمه مناسب، بررسی صلاحیت رانندگان و البته نظارت دائمی باشد. همچنین، همکاری آموزشوپرورش با نهادهای ذیربط باید بیشتر از سطح شعاری و دستوری باشد. شوراهای محلی و فرمانداریها میتوانند نقش مهمی در نظارت و اجرای دقیق قوانین ایفا کنند.
علاوه بر این، باید به نکتهای حیاتی نیز توجه کرد: بدون افزایش شفافیت در عملکرد تمامی نهادها، هیچ تغییری پایدار در این بخش ممکن نخواهد بود. جامعه نیازمند دسترسی به اطلاعات روشن و قابلاعتماد درباره وضعیت سرویس مدارس است. اطلاعاتی که نهتنها رانندگان و خودروها را در معرض نظارت عمومی قرار دهد، بلکه امکان پایش کیفیت خدمات و برخورد با تخلفات را برای خانوادهها فراهم کند.
این ماجرا تنها به ارومیه محدود نمیشود؛ این خطر هر روز و هر لحظه در سراسر کشور فرزندان این سرزمین را تهدید میکند، مگر آنکه استانداردسازی و نظارت جدی به سرعت اجرایی شود. خانوادهها امیدوار هستند که این حادثه تلخ آخرین مورد از بیتوجهیهای سریالی باشد، اما تجربه تلخ گذشته نشان داده است که اراده مسئولان برای حل چنین مسائلی تاکنون کافی نبوده است. اگر حادثهای مشابه در آینده رخ دهد، آیا باز هم مسئولان میتوانند از پذیرش مسئولیت شانه خالی کنند؟ یا باید از همین امروز اقداماتی جدی برای پایان دادن به این بحران آغاز شود؟
در نهایت، این سؤال باقی میماند؛ نظارت بر خدمات سرویس مدارس چه زمانی قرار است جدی شود؟
انتهای پیام/
نظر شما