به گزارش پایگاه خبری حیات به نقل از ایرنا، امروز دوشنبه ۱۸ فروردین مصادف با سی و هفتمین سالگرد شهادت سیدعلی محمودیان است؛ قاری شهیدی که سیدمحسن موسوی بلده استاد قرائت قرآن در وصف او گفته بود که حنجره و صدای تلاوت این شهید همچون عبدالباسط بود.
موسوی بلده گفت که محمودیان چگونه پای رحل قرآن می نشست و با حنجره طلایی اش، چه پشت رحل و چه در خط مقدم جبهه کلام الهی را طنین انداز می کرد و حتی با وجود مجروحیت و یادگاری های کربلای پنج در کلاس های قرائت حاضر می شد و به تلاوت قرآن می پرداخت.
از میان قاریان و شرکت کنندگان در جلسات استاد موسوی حدود ۳۰ نفر در هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند و سیدعلی یکی از آنان بود که موسوی بلده درباره این شاگردش گفت که چگونه در خط مقدم جبهه و گرماگرم جنگ با تلاوت کلام الهی به رزمندگان روحیه می داد و در همان لحظه ترکش دشمن به حنجره و گلوی او اصابت کرد و به شهادت رسید. به همین دلیل موسوی گفته بود که با شنیدن نحوه شهادت سیدعلی اینگونه به ذهنش رسیده که خدا حنجره او را قبول کرده است.
سیدعلی محمودیان در ۲۹ شهریور سال ۱۳۴۷ درحالی پا به دنیا گذاشت که پزشک پیش بینی کرده بود زنده به دنیا نمی آید ولی مادرش، زهرا مزرعه سفیدی به خدا توکل کرد و توکلش جواب داد.
سیدعلی از کودکی پای رحل قرآن می نشست و با کلام الهی انس می گرفت. او از سال ۱۳۵۴ در هیات خانگی که در منزل پدرش برگزار می شد، پا به پای نوجوانان روستای قلعه حسنخان قرآن می خواند و به مرور زمان با چند نفر از دوستانش به تربیت قرآن آموزان پرداخته و پایه گذار تحول در عرصه قرآنی شهرستان قدس حاضر شدند.
بیشتر بخوانید
او از سال ۱۳۶۲ برای ارتقای سطح کمی و کیفی تلاوتش در جلسات مرحوم استاد ابراهیم پورفرزیب (مولایی) به تهران می آمد و در جلسات استاد موسوی بلده و استاد سیدمحسن خدام حسینی هم شرکت می کرد. سیدعلی که طعم لذت تلاوت و انس با قرآن را با جان و دل تجربه کرده بود، در وصیت نامه خود به برادرانش سفارش کرد و نوشت: جلسه دارالتحفیظ را با موافقت پدر و مادرمان ادامه دهید. چون اینطور که من حس کردم؛ حضور خودم در جبهه را مدیون این جلسه هستم و از شما می خواهم که حتی الامکان بروید؛ بروید تا با جنبههای مختلف قرآن آشنا شوید و ما را از دعای خیر خود بینصیب نگردانید.
محمودیان وصیت های دیگری هم داشت؛ مثلا به دوستان خود سفارش کرده بود «هرگاه موقعیت برای فراگیری علم به هر نحوی برایتان پیش آمد به خود احترام کنید و در کارهایتان کوتاهی نکرده و اراده خیر کنید و به خدا توکل کنید و در تمامی امور از خدا یاری بجویید و در هر عملی که انجام می دهید پروردگار سبحان را حاضر و ناظر اعمال خود حس کنید.» یا برای خواهران خود نوشت «مسئله حجاب را همان طور که تا به حال به خوبی اجرا کرده اید از این به بعد هم اجرا کنید و به دهان یاوه گویان خارجی و داخلی نگاه نکنید. الگوی خود را حضرت فاطمه زهرا (س) قرار دهید و فاطمه وار زندگی کنید».
او سفارش های دیگری هم داشت؛ به بزرگترها وصیت کرد «به فرزندان خود قرآن بیاموزید و بگذارید در کلاس های قرآن شرکت کنند تا از این ندای ملکوتی که ملائک را به گوش دادن مجذوب می کنند آشنا شوند.» سر انجام این قاری و رزمنده جبهه های جنگ در چنین روزی در عملیات کربلای هشت در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به گلویش به شهادت می رسد.
بخش دیگری از وصیت نامه این شهید قرآنی را مرور می کنیم که «هرگاه در دنیای خرافات و مادیات غرق می شویم، می گویم خداوندا! ما را لحظه ای به خودمان وامگذار. شاید این جمله را بسیار شنیده ایم یا حتی گفته ایم. حال بیایید قدری بیشتر در آن فکر کنیم. اگر چنین کنیم، خواهیم دید که خیلی از ما تا به حال به معنای کلماتی که از دهانمان خارج می شود، فکر نکرده بودیم و تنها لقلقه زبانمان بوده است. ای وای برما! ای وای بر ما! این کلمات را خیلی ها گفته اند و بارها شنیده ایم. خدا کند عالم بلا عمل نباشیم که به مراتب از جاهل بی عمل بدتریم. مواظب باشید قبل از این که شما بخواهید گریبان اجل را بگیرید، اجل گریبان شما را نگیرد که آن وقت دیگر جای توبه و بازگشت نیست و شما نزد خیلی ها شرمنده و سرافکنده خواهید بود».
نظر شما