کد خبر 271130
۳ مهر ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۵

«حیات» گزارش می‌دهد؛

ادب پایداری؛ افقی به وسعت یک «جنگ دوست‌داشتنی»

ادب پایداری؛ افقی به وسعت یک «جنگ دوست‌داشتنی»

بسیاری از شعرها، نوحه‌ها، رجزها، سرودها و مرثیه‌های دوران دفاع مقدس برای نسل جنگ و پس از آن تبدیل به یادگارهایی ماندنی و عزیز شدند. بر زبان‌ها زمزمه شدند و در حافظه جمعی جریان یافتند. دلیل این ماندگار شدن اما چه بود؟ چه شد که شعر پایداری، هویت یک دوران را در خود، قاب گرفت؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هفته دفاع مقدس، فرصتی است برای اندیشیدن به پدیده‌هایی که با این دوران ظهور کرد، مشخصه هویت و نماد این دوران و آدم‌هایش شد و در گذر از آن سال‌های آتش و خون و خطر، رفته رفته بخشی از گنجینه فرهنگ و ادبیات و خاطره قومی این سرزمین شد. «ادبیات پایداری»، یکی از تجلیات فرهنگ و آرمان و اندیشه برآمده از دفاع مقدس است.

ادبیاتی با مبانی، مفروضات و عرصه‌های فکری، زبانی و زیبایی شناختی منحصربه فرد و ممتاز خود، که تا پیش از آن در تاریخ ما سابقه نداشت. ادبیاتی که در خود، تمامیت این جنگ و ماهیت دفاع و گستره بینش و باور مردان این جنگ و حماسه سازانش را تعریف می‌کند. ادبیاتی که ریشه در مواجهه متن مردم با مهمترین مساله دورانشان دارد و درونی‌ترین عناصر زندگی و زمانه یک ملت را در کلام و بیان، بازتاب می‌دهد.

جنگی فراتر از رزم، جنگی به رنگ عشق...

شعر پایداری و دفاع مقدس، بیش و پیش از هر عنصر دیگری مبتنی بر ماهیت اعتقادی و آرمانخواهانه جنگ هشت‌ساله است. فصل تمایز این جنگ با همه جنگهای دیگر تاریخ جهان- جز مقطعی از صدر اسلام- همین ماهیت اعتقادی است. رزمندگان ما این جنگ را در گستره‌ای معنوی و شهودی، و در یک افق تاویلی، جنگ اسلام و کفر، جنگ حق و باطل، جنگ فضیلت و رذیلت و جنگ اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا (ع) و عاشوراییان تاریخ به رهبری حسین زمان و احیاگر دین خدا، با یزیدیان، شیاطین زمانه و اذناب جهان سلطه و استکبار می‌دیدند.

ماهیت این جنگ، کشورگشایی و فتح خاک نبود. به گفته مقام معظم رهبری، «فتح الفتوح» امام راحل (ره) تربیت این نسل جوانان مومن و مخلص و عاشق شهادت بود. وسعت دامنه این جنگ که از زمان و مکان فراتر است در کلام امام چنین ترسیم شده است:

۱- تا شرک و کفر هست مبارزه هست تا مبارزه هست ما هستیم.
۲- جنگ ما جنگ عقیده است جغرافیا و مرز نمی‌شناسد.
۳- ما تصمیم داریم پرچم لااله‌الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.
۴- ما چه بخواهیم چه نخواهیم صهیونیست‌ها و آمریکائی‌ها در تعقیب ما خواهند بود.
۵- جهان خواران مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های الهی و معنوی ما نمی‌شناسند.
۶- معتقدین به انقلاب اسلامی را در سراسر جهان سرمایه‌های بالقوه انقلاب خود تلقی می‌کنیم.
۷- ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است.
۸- جمهوری اسلامی برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.
۹- ایران به‌عنوان یک دژ نظامی و آسیب‌ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین می‌کند.
۱۰- تنها آن‌هایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.

شعر و ادب برآمده از این جنگ و سخنگوی وجدان و نماینده جان آدمهای این جنگ هم باید چنین باشد. فرق ادبیات و شعر دفاع مقدس با شعر جنگ در همه جهان و بویژه اروپا و آمریکای پس از دو جنگ جهانی نیمه نخست قرن پیشین نیز همین است که در آن جنگ‌ها آنچه می‌بینیم بازتاب یاس، نفرت، دلزدگی، تباهی و زشتی خرابی‌ها و خونریزی‌های جنگ است.

ادب پایداری؛ افقی به وسعت یک «جنگ دوست‌داشتنی»

اما شعر دفاع مقدس ما آینه معنویت، عرفان، عشق و ایمان و حالات عارفانه و عاشقانه مردان رزم و حماسه و ایثار است:

«بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم

از آنها که خونین سفر کرده‌اند
سفر بر مدار خطر کرده‌اند

از آنها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان

غبار تغافل ز جان ها زدود
هشیواری عشق بازان فزود

عزای کهن سال را عید کرد
شب تیره را غرق خورشید کرد

حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید درهم، حصاری شگفت

از آنها که پیمانه ی «لا» زدند
دل عاشقی را به دریا زدند

ببین خانقاه شهیدان عشق
صف عارفان غزل خوان عشق

چه جانانه چرخ جنون می‌زنند
دف عشق با دست خون می‌زنند

سر عارفان سرفِشان دیدشان
که از خون دل خرقه بخشیدشان

به رقصی که بی پا و سر می‌کنند
چنین نغمه ی عشق، سر می‌کنند...»

شاعر: زنده یاد دکتر «سیدحسن حسینی»

می‌خواستم؛ شعری برای جنگ بگویم...

کارکرد دیگر شعر دفاع مقدس، وجه حماسی، تهییجی و شورانگیز آن برای تجمیع اراده‌ها و انگیزه‌های مقاومت جویانه و جهادگرانه برابر دشمن متجاوز است. این کارکرد، عینی‌ترین و عمومی‌ترین وجه از شعر و ادب پایداری است.

«می خواستم 
شعری برای جنگ بگویم
دیدم نمی شود
دیگر قلم زبان دلم نیست 
گفتم : 
باید زمین گذاشت قلمها را 
دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست
باید سلاح تیزتری برداشت
باید برای جنگ 
از لوله ی تفنگ بخوانم 
 با واژه ی فشنگ...»

شاعر: زنده یاد دکتر «قیصر امین‌پور»

ادب پایداری؛ افقی به وسعت یک «جنگ دوست‌داشتنی»

بیا به خانه آلاله‌ها سری بزنیم...

یکی از وجوه امتیاز این جنگ هشت ساله در برخورداری از عنصری هویت‌بخش به نام «شهید» است با همه بار معنایی عظیم و نمادین و آیینی و وجوه معنوی، اعتقادی، عرفانی و عاطفی خود در فرهنگ دینی، معرفت شیعی و ادب ملی ایرانیان، که قدمتی به درازای نزدیک به هزارسال دارد. در دفاع مقدس ما، شهادت و شهید، یکی از اصلی‌ترین محورها بود که نمادی از قداست و فضیلت، معنویت و عرفان، و خصلت‌های خداگونه و خالصانه این سالکان طریقت عشق و کاشفان کیمیای خون بود.

به تعبیر امام راحل(ره): «مقام شهادت، اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است.» و به بیان «سید شهیدان اهل قلم»: «ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای! دستی برآر و ما قبرستان‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب، بیرون کش...»

شعر جنگ، شعری است در پیوند با شهید و شهادت:

«بیا به خانه‌ی آلاله‌ها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم

به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم

شبی به حلقه درگاه دوست دل بندیم
اگرچه وا نکند، دست کم دری بزنیم

تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم

به اشک خویش بشوییم آسمان ها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم

اگرچه نیت خوبی است زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم»

شاعر: زنده یاد دکتر «قیصر امین‌پور»

امام، آنکه دلش، چشمه سار معنا بود...

«امام خمینی (ره) پیامبر تازه ای نبود! با ظهور تاریخی حضرت امام، آخرین دوران جاهلیت بشر شکسته شد و او به یکی از اعصار شکوفایی دینی پا گذاشت و اکنون، بیش از هر زمان دیگری در طول این هزار و چند صد سال، برای بر پایی حکومت جهانی عدل به دست آخرین حجت آماده است.

اینها سربازان امام زمان عجل ا تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافته‌اند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمده‌اند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحب‌الزمان گرد می‌آورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یا لثارات الحسین (ع) گرد آیید. امروز بعد از یازده قرن که از تولد آخرین حجت خدا در کره زمین می‌گذرد، نشانه صدق وعده های قرآن و احادیث ظهور بیشتری یافته است.

عصر جاهلیت ثانی تاریک ترین روزهای خود را نیز سپری کرده و این خود نشانه ای دیگر است.» این تعبیر شهید «سیدمرتضی آوینی» از امام شهیدان است. شخصیت و سلوک معنوی امام، الهام بخش شعر دفاع مقدس بود. نام او هویت رزمندگان و جاذبه قدسی شخصیت او، پشتوانه روح شهادت طلبی بود.

«مبادا خویشتن را واگذاریم
امام خویش را تنها گذاریم

ز خون هر شهیدی لاله‌ای رست
مبادا روی لاله پا گذاریم»

شاعر: زنده یاد دکتر «قیصر امین پور»

ادب پایداری؛ افقی به وسعت یک «جنگ دوست‌داشتنی»

میان خاک، سر از آسمان درآوردیم...

و سرانجام، عنصر معنویت بخش این دفاع، که به آن تقدس می‌بخشد، عاطفه زلال و سرشار به آن دوران شگفتی‌آفرینی‌ها و حماسه سازی‌ها و جانفشانی‌ها است. فقدان روحیات معنوی و حالات عرفانی رزمندگان در دوران ما و مقایسه آن روح شهادت طلبی با مادیت و منفعت طلبی‌های دوران روزمرگی، رفاه‌طلبی و مصرف‌زدگی، شاعر را به حسی دریغمندانه و بیان حسرت آن اعجازهای بی تکرار می‌کشاند.

همین عنصر نیز عامل تداوم و بقای شعر دفاع مقدس در طول این سال‌ها بوده است.

سبکبالان، خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند

سواران، لحظه‌ای تمکین نکردند
ترحم بر منِ مسکین نکردند

سواران از سرِ نعشم گذشتند
فغان‌ها کردم اما برنگشتند

اسیر و زخمی و بی دست و پا، من
رفیقان! این چه سودا بود با من؟

رفیقان! رسم همدردی کجا رفت؟
جوانمردان! جوانمردی کجا رفت؟

در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان، زآن سو نخندید...»

شاعر: قادر طهماسبی (فرید)    

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha