کد خبر 262593
۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۵

«حیات» گزارش می‌دهد؛

آیت‌الله «عبدالکریم حق شناس»؛ ترک هواست کشتی دریای معرفت...

آیت‌الله «عبدالکریم حق شناس»؛ ترک هواست کشتی دریای معرفت...

«فرش‌های خانه من شاهد اشک‌ها و نمازشب‌های من بوده است. من از اعضا و جوارح خود شرمنده‌ام که این همه به آنها یک عمر زحمت دادم.» و وجودش در این شهر، تجسم پارسایی و پاکی بود و تبلور اخلاق و عرفان، برای جوانانی که دیدنش برایشان یک کلاس اخلاق کامل بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، دوم مردادماه ۱۳۸۶، روح منور و نفس مزکای عالمی عامل و عارفی سالک، در سیر مراتب و مقامات قرب حق، حجاب چهره جان گشود و به ضیافت جان جهان بار گشود که از بانیان و آخرین بازماندگان «مکتب اخلاقی و معنوی و معرفتی تهران» در کنار بزرگانی چون: «حاج آقا مجتبی تهرانی»، «حاج آقا احمد مجتهدی تهرانی»، «آیت الله ضیاءآبادی» و «آیت الله خوش‌وقت» بود.

سخن و سیمای او یادآور و یادگار پارسایان و زاهدان و عارفان اعصار کهن بود و کلام و طریقتش تربیت‌آفرین و انسان ساز و تجسمی تمام عیار از خلوص و تقوی و زهد و عرفان عملی که در بستر خود بسیاری از نفوس مستعد و قلوب مهیا را پرورش داد و در مدار عبودیت و سیر الی الله و طریقت خودسازی و تزکیه نفس، با مدارج معنویت پیوند زد: «و حسن اولئک رفیقا...»

لامپی بدون سیم اما روشن!...

 آیت‌الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس از علمای مبرز و فضلای به نام  تهران در سال ۱۲۹۸ش در این شهر به دنیا آمد. پدر را که از صاحب‌ منصبان اداری اواخر عصر قاجار بود، در ایام طفولیت و مادر را در اوایل نوجوانی از دست داد. مادرش بانویی با تقوا و اهل معنویت بود. آقای حق شناس می‌گفت: «حتی پس از وفات از برکات ایشان بهره‌مند بودم. شبی در عالم خواب، مادرم لامپی بدون سیم، اما روشن را به دست من داد. استادان او از درخشان‌ترین چهره های علم و اخلاق و عرفان و حکمت و اخلاق در آن روزگار بودند.

تو به جایی می‌رسی!

ایشان در همان دوران اولیه به نزد استاد خود مرحوم «شیخ‎ محمد حسین زاهد» می روند، و عرضه می‌دارند که من اعمال و رفتار روزانه‎ام را محاسبه و مکتوب کرده و به نزد شما می‌آورم که ملاحظه کنید، و درست و نادرست آن را معین بفرمایید. مرحوم زاهد می‌پذیرد. فردا که محاسبه اعمال خودشان را به نزد استاد می‌برند، هشت صفحۀ یک دفترچه  را پر کرده بود. استاد می‌فرماید: چقدر تو حرف زدی؟! من وقت ندارم این مقدار چیز مطالعه کنم! ایشان می گویند: چشم. روز بعد نوشته‌های محاسبه‌های اعمال ایشان فقط دو صفحه بود. وقتی آن را به استاد نشان می‌دهند، می‌فرماید: تو به جایی می‌رسی! کسی که با اراده در یک روز توانسته است این مقدار از حرف زدن غیرلازم خودش را کم کند، به جایی خواهد رسید.»

آیت‌الله «عبدالکریم حق شناس»؛ ترک هواست کشتی دریای معرفت...

هم حجره‌ی «امام خمینی»

از آیت‌الله بروجردی به عنوان استاد طراز اول یاد و از بعد علمی و معنوی ایشان داستانهایی نقل می‌کرد. هم چنین از امام خمینی (ره) استفاده اخلاقی و معنوی فراوانی برد و حتی مدتی هم‌حجره ایشان بود.
ابتدای آشنایی ایشان با امام خمینی  اینگونه بود که روزی خدمت ایشان رسید و تقاضای حضور در درس اسفار کرد. امام راحل (ره) فرمود: «باید شما را امتحان کنم.» و پس از آزمون در درس حاضر شد. امام بعدها به او گفته بود: «اگر می‌دانستم به درس آقای شاه آبادی رفته‌اید، از شما امتحان نمی‌گرفتم!»

اخلاق و عرفان، در متن مردم کوچه و بازار

نمازگزاران مسجد امین الدوله که غالبا از افراد متدین برگزیده تهران بودند به قم آمدند و از آیت‌الله العظمی بروجردی تقاضا کردند میرزا عبدالکریم حق شناس را به جای مرحوم زاهد رحمة‌الله‌علیه پس از رحلت ایشان، به امامت جماعت مسجد نصب نماید. آیت‌الله بروجردی نیز به آقای حق شناس گفت: «با توجه به علاقه مردم خوب است به تهران بروید و ادمه فعالیتهای مرحوم زاهد را عهده‌دار شوید.»

میرزا عبدالکریم با اینکه بسیار مایل به حضور در حوزه علمیه بویژه درس آیت‌الله بروجردی بود، این امر را پذیرفت. خود می‌گوید: «در آن زمان هم‌حجره آیت‌الله خمینی بودم. درباره این مسئله با ایشان مشورت کردم، فرمود: به جدم اگر گفته بودند روح الله بیاید، من می‌پذیرفتم و به تهران می‌رفتم! به این ترتیب من هم پذیرفتم.»

مکتب تربیت اخلاقی

حجه‌الاسلام محمد شریف رازی در رابطه با فعالیتهای تربیتی ایشان در تهران می‌نویسد: «نزدیک چهل سال است که نگارنده ایشان را می‌شناسم. حقا دارای مقام فضل و دانش و تقوا و پاکدامنی و بی‌آلایشی است. در تربیت و تهذیب اخلاق جوانان محیط خود بسیار کوشاست. تربیت یافتگان مکتب او در بازار و حوزه‌های قم و مشهد بسیارند. از روز آشنایی تا کنون مکروهی از وی ندیده‌امبا شروع انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، جوانان تهرانی برای فراگیری دروس دینی به حوزه‌ها شتافتند. تعداد فراوانی از این جوانان درس آقای حق شناس ـ جامع اخلاق ـ را برگزیدند. ایشان هم شروع به تدریس مقدمات برای آنها کردند. بیانات اخلاقی آیت‌الله حق شناس در جان آدمی اثر فراوانی می‌گذاشت و شنونده را در مسیر اخلاق و معنویات حرکت می‌داد. سخن و سلوک او گیرایی و تاثیرگذاری فراوانی داشت و همگان را مجذوب می‌کرد.

آیت‌الله «عبدالکریم حق شناس»؛ ترک هواست کشتی دریای معرفت...

کام من آن شد که کام دوست روا شد...

آیه‌الله حق‎شناس همه وقت در مراقبه نفس خویش بودند و تنها وصیتی که به دوستان ونزدیکان می کردند این بود: «حداقل این یک روز مراقب باشید.» اما این نکته جالب است که هیچ‎گاه کارهای نامتعارف و غریب از ایشان دیده نمی‌شد. مانند همه آقایان علماء درس می خواندند، مباحثه می کردند، درس می‌گفتند، نماز جماعت می‌خواندند، برای مردم موعظه می‌کردند، مسئله و احکام شرعی تعلیم می‌دادند، مشکلات مردم را حل می کردند، و... هیچ‎چیز ظاهرا غریبی در رفتارشان نبود، و در واقع همه سیر و سلوک‎شان از یک طرف صبر، رضا و تسلیم و از طرف دیگر خدمت به خلق خدا بود. و با همین راه و رسم به همه‎جا رسیده و کامیاب شدند. در این سال های آخر فرموده بودند: «من به همه آرزوهایم رسیده‎ام.»

غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد؟!

سرانجام این ستاره تابناک اخلاص و ایمان در روز دوم مرداد ۱۳۸۶ به ملکوت اعلی پیوست و پیکر شریفش در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) به خاک سپرده شد.

مقام معظم رهبری بمناسبت عروج روح این عبد صالح و متعبد خداوند پیامی منتشر کردند:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت عالم ربانی و اخلاقی مرحوم آیت‌الله آقای حاج میرزا عبدالکریم حق شناس رحمة‌الله‌علیه را به بازماندگان محترم و ارادتمندان ایشان، تسلیت عرض می‌کنم. این روحانی پرهیزکار و پاک نهاد بخاطر تربیت جوانهای مومن و معرفت‌جوی در طول دهها سال، حق بزرگی بر گردن همه مشتاقان معارف اسلامی دارد و امید است برکات ناشی از نفس پاک و مؤثر ایشان همواره مستدام گردد. خداوند روح مطهر او را با اولیایش محشور فرماید.

سیدعلی خامنه‌ای

۲، مردادماه، ۱۳۸۶

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha