کد خبر 259547
۱۱ تیر ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۰

«حیات» گزارش می‌دهد؛

«میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»؛ مَلَکی در لباس انسانی

«میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»؛ مَلَکی در لباس انسانی

گفته‌اند در قنوت نماز، نیایش او با خدا این شعر حافظ بود: «زان پیشتر که عالم فانی شود خراب - مارا ز جام باده‌ی گلگون، خراب کن»... فرزندشان که در حوض خفه شد، همانجا به سجده شکر رفت و این شد که داستانش شگفتی حضور ملکی شد در لباس بشر: «میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، یازدهم تیرماه، روز عروج عارفی کامل به سرادقات عرش ربانی است که همه عمرش، آیینه بندگی و خلوص و خودسازی و خداجویی بود. عارف واصل و حکیم کامل، مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، استاد برجسته و بلندآوازه حکمت، عرفان، فقه و اخلاق اسلامی که محضرش مکتب معراج روح بود و جلسه درسش کیمیای فتوح.

از شبنم عشق، خاک آدم، گل شد

آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در خانواده ای باتقوا و پارسا- منتسب به ملک التجار- در تبریز به دنیا آمد. خانواده وی از تاجران متمکن تبریز بودند. پدر او «حاج میرزا شفیع»، در ابتدا عامل مضاربه ناصرالدین شاه بود، اما در پایان موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علی نقی همدانی مراتب تهذیب و تزکیه نفس را طی کرده و به مقامات والای انسانیت نائل شود. صرف، نحو،‌ منطق، معانی بیان و دروس مقدماتی دیگر را در تبریز فراگرفت و پس از مدتی «سطح» را به پایان رساند. سپس برای ادامه تحصیل به نجف رفت و در درس عالمان بزرگی چون محدث محقق،‌ میرزا حسین محدث نوری، فقیه وارسته حاج آقا رضا همدانی و آخوند ملا محمدکاظم خراسانی حاضر شد و تابناکی انوار وجود او با آشنایی با آخوند ملا حسینقلی همدانی، درخششی فزونتر گرفت.

سال‌های هجرت و روزهای تشرف در نجف با انبوه برکات همراه بود و تلاش بسیار در راه تحصیل و تهذیب، رهاوردهای مبارکی در پی داشت. سپس به تبریز بازگشت و آنگاه به قم رحل اقامت افکند و درآن دیار علم و فیض، تا پایان عمر مبارکش ماندگار شد. حلقه درس و محفل انس او در «مدرسه فیضیه» از اینجا، دارالسلام شهود و شیدایی و خلوتگاه عشقبازی با دوست شد که داستان‌ها از این «مکتب مهر»، ورد زبان‌ها است. نمازجماعتی که در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) اقامه می‌کرد، دو مشتری همیشگی و پای ثابت داشت: «امام خمینی» و «آیت الله بهاالدینی» ...

«میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»؛ مَلَکی در لباس انسانی

«درس اخلاق» تو؛ منظومه‌ی هر پرواز است...

در تاثیرگذاری و شورآفرینی های این «استاد اخلاق»، گفته اند درسش چنان قیامتی در جان مستمعان و شاگردان شیفته برمی‌انگیخت که تا مدتها در عوالم دیگری سیر می‌کردند و گویی در این دنیا نبودند! و این، بیش و پیش از همه چیز، برمی‌گشت به صفای روح و سلوک معنوی استادی که به گفته هرکه او را دید و درک کرد، «مجسمه اخلاق» و «مظهر اخلاقی زیستن» بود و آینه خلوص و خودسازی و درسش، طریقت کامل شدن و واصل شدن به مدارج و معارج عرفان ناب. این مکتب، شاگردانی پرورش داد از این جمله:

امام خمینی(ره)؛ که استاد عالی‌مقام خود را «شیخ جلیل القدر» و «عارف بالله» خوانده و علاقمندان معرفت را به کتب عرفانی ایشان راهنمایی کرده است.

آخوند ملاعلی معصومی همدانی؛ عالم ربانی و فقیه صمدانی که از اعاظم حکمت در قرن اخیر بود.

حاج آقا حسین فاطمی قمی

آیت الله العظمی مرعشی نجفی

آیت الله العظمی اراکی

حاج شیخ عباس تهرانی

حاج میرزا عبدالله شالچی

میرزا جواد سلطان القرایی تبریزی

میرزا خلیل کمره‌ای

آیت الله سید محمدصادق لواسانی

میرزا حسن لنکرانی و.....

ای عشق! کدامی که تو را کس نشناخت؟...

در باب حالات و مقامات آن عارف بزرگ و آن سالک صادق کوی دوست، حکایتها گفته‌اند و روایتها کرده‌اند که براستی شگفت‌انگیز و درس‌آموز است. آیت‌الله حاج سیدحسین فاطمی می‌گوید: «او خودش دستورالعمل اخلاق بود. شب که می‌شد در صحن خانه، دیوانه‌‎وار قدم می‎‌زد و زمزمه می‌کرد: «گر بشکافند سراپای من - جز تو نیابند در اعضای من»

محقق ارجمند شیخ محمد رازی گفته است: «ایشان ماه‌های رجب و شعبان را روزه بودند و در مدرسه فیضیه، درس اخلاق عمومی می‎‌گفتند. اکنون که سال‌ها از رحلت آن عالم ربانی می‌گذرد، در و دیوار مدرس و فضای مدرسه، صدای حزین و گریان و ناله‌های شوق و سوزان او را به گوش هوش می‌رساند که می‌گوید: «اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور و الانابه الی دارالخلود والاستعداد للموت قبل حلول الفوت». ارتباط او با حضرت بقیه الله (ارواحنا له الفداء) بسیار و ملازمتش به تقوا و ورع، فراوان بود. مراقبتی بسیار به نوافل و حضور و توجه دایمی فراوان داشت و لحظه‌ای از یاد خداوند بیرون نمی‎‌رفت.»

مرحوم «حاج میرزا عبدالله شالچی» نیز می‌گوید: «مرحوم استادم، آیت الله ملکی، اجتهاد فکری و درونی داشت. در برداشت های درونی، بسیار قوی بود. ایشان دستورهایی در خوردن، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه می ‎دادند که بسیار مؤثر بود و شخص را پاک و پیراسته کرده، به سوی حضرت حق رهنمون می‎‎‌شد. ...الان نیز مرقد ایشان محل حوایج است. من هر وقت حاجتی داشته باشم بر سر قبر ایشان می ‎‎روم.»

«میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»؛ مَلَکی در لباس انسانی

دستورالعمل «سلوک»

نسخه‌ای که میرزا جوادآقا برای سلوک و تکامل به «آیت‌الله حاج شیخ محمدحسین کمپانی» فقیه، عالم و عارف بزرگ شیعه نوشته‌اند، از یادگاران و مواریث پرارج در مکتب اخلاقی و معرفتی آن بزرگوار است:

بسم الله الرحمن الرحیم

فدایت شوم....

بنده حقیقت آنچه که برای سیر این عوالم یاد گرفته و بعضی نتایجش را مفصلاً در خدمت شریف ابتداء خود صحبت کرده‌ام و از کثرت شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، اُس و مخّ آنچه از لوازم این سیر می دانستم بی‌مضایقه عرضه داشتم. حالا هم اجمال آن را به طریقه ای که یاد گرفته‌ام، مجدّداً اظهار می‌دارم:

طریق مطلوب را برای راه معرفت نفس گفتند: چون نفس انسانی تا از عالم مثال خود نگذشته به عالم عقلی نخواهد رسید، و تا به عالم عقلی نرسیده حقیقت معرفت حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید لذا به جهت اتمام این مقصود مرحوم مغفور (جزاه الله عنّا خیر جزاء المعلمین) می فرمودند که:

باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول، تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد؛ و میزان آن را هم چنین می فرمود: که اولا انسان روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتی تنقّل ما بین الغذائین نکند. ثانیاً هر وقت غذا می خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگی بخورد، و آنقدر بخورد که تمام سیر نشود. این در کمّ غذا؛ و اما کیفیتش: باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد، به این معنا که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنی هم روز و هم شب را ترک کند؛ و یکی هم اگر بتواند للتکیّف نخورد، و لا محاله آجیل خور نباشد اگر احیاناً وقتی نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد استخاره کند. و اگر بتواند روزه های سه روز هر ماه را ترک نکند.

و اما تقلیل خواب می فرمودند: شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت می‌کند. و اما تقویت روحانیت:

اولاً؛ دائماً باید همّ و حزن قلبی به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد.

ثانیاً؛ تا می‌تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است.

در ذکر عمده سفارش اذکار صبح و شام اهمّ آن که در اخبار وارد شده. و اهمّ تعقیبات، صلوات و عمده ترین ذکر، وقت خواب که در اخبار مأثور است، لاسیّما متطهراً در حال ذکر به خواب رود.

و شب خیزی می‌فرمود:

زمستان ها سه ساعت، تابستان ها یک ساعت و نیم. و می فرمودند: که من در سجده ذکر یونسیه – یعنی در مداومت آن که شبانه روزی ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است – خیلی اثرها دیده ام خودم هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعی تجربه‌اند.

یکی هم قرآن که خوانده می‌شود به قصد هدیه حضرت ختمی مرتبت (ص) خوانده شود.

و اما فکر برای مبتدی می‌فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالش می فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا کرده آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند یا آنکه خود ملتفت می شد چند روزی همه روز و شب فکر در این می کند که بفهمد که هر چه خیال می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را ملکه می کرد خودش را در عالم مثال می دید یعنی حقیقت عالم مثالش را می فهمید و این معنی را ملکه می کرد. آن وقت می فرمودند که باید فکر را تغییر داد و همه صورت ها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید لابدّ تجلی سلطان معرفت خواهد شد.

به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت، اول ترقی به عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه البته براهین علمیه را خودتان احضر هستید. عجب است که تصریحی به این مراتب در سجده دعای شب نیمه شعبان که اوان وصول مراسله است شده است که می فرماید: «سجد لک سوادی و خیالی و بیاضی» اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانی بشود که حقیقت سجده عبارت از فناء است که عند الفناء عن النفس بمراتبها یحصل البقاء بالله – رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد و آله الطاهرین.

حدّ تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن وقت محو صورت است آن است که یا باید خود به خود ملتفت شده عیناً حقیقت مطلب را ببیند، یا آن قدر فکر بکند که از علمیّت گذشته عیان بشود آن وقت محو موهومات کرده و در عدم فکر بکند تا از طرف حقیقتِ خودش، تجلی بکند.

«میرزا جوادآقا ملکی تبریزی»؛ مَلَکی در لباس انسانی

برخی از کرامات و مکشوفات حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی  

برخورد میرزا پس از شنیدن خبر مرگ فرزندش در روز عید غدیر

وقتی در روز عید غدیر، مردم به دیدار ایشان رفته بودند، به هنگام ظهر ناگهان متوجه صدای دلخراش یکی از خدمت‌کاران منزل شده و وقتی علت را جویا می شوند، با خبر مرگ پسرشان، علی و غرق شدن او در آب انبار مواجه می گردند. ایشان از این خبرِ ناگوار، به سجده رفته و به خدای متعال پناه برده و همه را به آرامش فرا می‌خوانند تا کسی در روز عید محزون از منزل ایشان خارج نشود. پس از پایان مراسم عید، ایشان از چند تن از دوستان نزدیک می خواهند که در منزل مانده و در تشییع پیکر فرزند عزیزشان، او را یاری دهند.

فاتحه‌خوانی میرزا بر مزار فرزندش یک هفته پیش از مرگ او

حاج آقا شالچی نقل می‌کند: «روزی همراه استادم مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی قدم می زدیم که ایشان در جایی نشستند و مشغول خواندن چیزی شدند. ما احساس کردیم ایشان مشغول فاتحه خوانی هستند و در عین حال قبری را هم آنجا نیافتیم! از ایشان سؤال کردیم: آیا قبر بزرگی در اینجاست که مشخص نیست و ما نمی دانیم؟ ایشان با لبخندی گذشتند. ما فهمیدیم که ایشان مایل به جواب گفتن نیستند. پس از این ماجرا، هفته بعد فرزند ایشان فوت کرد و در همانجا دفن گردید و معلوم شد که مرحوم ملکی خبر این حادثه را از قبل می دانستند!»

وقتی میرزا پرده از دیدگان شاگرد برداشت...

استاد شالچی تبریزی حکایت می‌کند: «یک روز صبح پس از نماز برای شرکت در جلسه اخلاق میرزا جواد آقا به فیضیه رفتم، استاد به من فرمودند: میرزا عبدالله چه می بینی؟! این صحبت استاد گویا خود تصرفی بود که آن بزرگ در جان من کرد و حجاب ملکوت از برابر چهره‌ام برداشته شد. دیدم اشخاصی را که در فیضیه هستند و در ظاهر می‌بینم، اما باطن آنان را نیز مشاهده می‌کنم به صورت‌های گوناگون‌اند! بار دیگر فرمودند: چه می‌ینی؟ و من چون توجه کردم دریافتم ارواح مؤمنین روی صحن مدرسه فیضیه دور هم نشسته‌اند و با هم مذاکره می‌کنند! پس از آن فرمودند: میرزا عبدالله فکر نکنی اینها مقاماتی است و به جایی رسیده‌ای؟! اینها برابر آنچه در سیر و سلوک و تقرب الی الله به سالک می‌دهند، هیچ است.»

آثار و تالیفات

رساله اسرار الصلاه، رساله در لقاءالله، المراقبات، حاشیه فارسی بر «غایه القصوی» و آثاری در فقه و احکام عبادی اسلام از آثار آن بزرگمرد است.

«اسرار الصلاه»، حاوی نکات بسیاری از اسرار نماز است. این کتاب، علاوه بر سخن از آداب نماز و پرداختن به ارکان و واجبات و مستحبات نماز، برخی از اسرار طهارت، عبرت، فکر و ذکر را بیان می‏کند و به بیان معانی الهام و وسوسه می‌‏پردازد.

«المراقبات» یا اعمال السنه، در این اثر مقدمه‏ای پیرامون دعا و راز و نیاز آورده سپس به بیان اعمال ایّام و لیالی و ماه‌های مختلف سال قمری از محرم الحرام تا پایان ذی‌الحجه پرداخته و آثار و برکات روحی و معنوی آنها را توضیح داده است.

رسالة «لقاء الله»؛ کتابی لبریز از نورانیت و معنویت که ره‎پویان راه تهذیب و وارستگی را به قلّة قداست و طهارت روح می‎رساند و از سایر مکتوبات وی حاشیه فارسی بر غایه القصوی؛ ترجمه عروة الوثقی، رساله‏‌ا‏ی در حج، رساله‏‌ای در فقه در باب نکاح، رساله‌‏ای در اصول، حاشیه بر را نیز می‌توان نام برد.

نحوه پرواز به عالم قدس از زبان حاج آقا حسین فاطمی

... سرانجام حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی روز یازدهم ماه ذی حجه سال ۱۳۴۳ قمری درگذشت.

چگونگی حضور آن عارف را در ملکوت از زبان حاج آقا حسین فاطمی آگاه می‌شویم: «روز پنجشنبه، عید قربان بود. صبح، مسجد جمکران رفتم و قبل از ظهر به منزل برگشتم. چون وارد شدم خبر دادند که حاج میرزا جواد آقا جویای احوالم شده‌اند. چون از کسالت وی اطلاع داشتم، بدون هیچ معطلی به خدمت‌شان رفتم، ایشان به حمام رفته، خضاب بسته و پاک و مطهر در بستر نشسته بودند. در ظاهر منتظر اذان بودند اما انتظار بیش از این مقدار بود. چون ظهر فرا رسید در بستر شروع به اذان و اقامه کردند. با گفتن هر جمله‌ای بهجت بیشتر و آرامش فراوان‌تری سراغ او می‌آمد. پس از اذان، دعای تکبیرات افتتاحیه را ترنم کردند. سپس دو دست را بالا برده تا تکبیره ‌الاحرام بگویند که گویی درهای آسمان برای ورود او گشوده شد، لبهایش حرکت کرد و دستها به لرزش افتاد و با آخرین کلام اولین دیدار حاصل شد، «الله اکبر» مرغ روحش از بدن پاکش به سوی عالم قدس پرواز کرد و به سوی یار و محبوب دیرینه خویش، پر کشید.

ساعاتی بعد مردم پیکر معطر وی را تشییعی باشکوه کردهو در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه (ع) به خاک سپردند.»

روح این عارف وارسته و سالک الی الله در اعلی علیین، مخلد و از کرامات حق، متنعم باد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha