به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، چهارم خردادماه، روز مقاومت و پایداری دزفول نامیده شده است. روزی که یادآور استقامت شهری است که دژ ایستادگی و استواری در دفاع مقدس نامیده شد و آنچنان دلیرانه و شورآفرین در زیر آتش بیامان و دیوانهوار ۲۰۰ بار موشک باران و ۲۰۰۰ بار گلوله باران رژیم متجاوز و جنگ افروز بعثی که نظیری برایش در جهان نمیتوان یافت، پایدار ایستاد و سرو قامتش را در موج جنونزده و وحشی تبرها و تیشههای خصم خونخوار، خم نکرد که تبدیل به نمادی از پایداری یک ملت و سرزمین در تاریخ پرافتخار قهرمانیها و حماسه آفرینیهای خود شد. آمار حیرت آور ۷۰۰۰ شهید این شهر گواهی بر عظمت این روح بلند استقامتورزی و پایمردی است.
«دزفول»: شهر موشکها
مردم مقاوم و قهرمان پرور دزفول در طول هشت سال دفاع مقدس با وجود اصابت موشک بر شهر، همزمان بخشهای تخریب شده را بازسازی میکردند و اراده رژیم بعثی در خالی کردن شهر و درهم کوبیدن آن را به یکی از آرزوهای دست نیافتنی متجاوزان مبدل کردند. در این مدت با وجود موج تبلیغی و تهدیدات گسترده رژیم بعث عراق و بلندگوهای شبانه روزی حامیان آنان، اهالی دزفول هرگز تسلیم نشدند.
همچنین در طول جنگ تحمیلی، دزفول بیش از ۲۰۰ بار موشکباران و ۲۰ هزار بار گلولهباران شد. مردم دزفول با وجود موشکباران شدید همچنان مقاومت میکردند و نماز جمعه دزفول هر هفته با حضور مردم و رزمندگان اقامه میشد.
مقام معظم رهبری در این باره فرمودهاند: «مردم شهر دزفول یکی از بهترین امتحان های دوران انقلاب و جنگ تحمیلی را در تاریخ به یادگار گذاشتند و قهرمانی ماندگاری را به ثبت رساندند و این اثر شگفتآور نتیجه رسوخ و نفوذ ایمان انقلابی تا اعماق روح و جان این مردم است. اینکه مرحوم قاضی در دزفول ماند و موجب شد که مردم در دزفول بمانند و با این همه موشکی که به دزفول زدند، دزفول تخلیه نشود، راز آن اینجا است، چون اگر دزفول از سکنه خالی میشد، گرفتن آن آسان بود.»

مقاومت دزفول، اصلیترین مانع سقوط خوزستان
شهرستان دزفول در این دوران، هفت هزار کشته، زخمی و مفقودالاثر داشت که از این تعداد، ۲ هزار و ۶۰۰ تن، در شمار شهدای جنگ بودند.
دشمن بعثی، ۲ لشکر از ۶ لشکری که برای حمله به خاک میهنمان آماده کرده بود، مامور فتح دزفول کرد تا خوزستان را دور بزند و در نهایت این استان را به تصرف خود درآورد و اگر مقاومت مردم دزفول در برابر ۱۶۰ حمله مرگبار دشمن وحشی و تجاوزگر نبود، خوزستان سقوط میکرد، عملیات فتحالمبین وجود نداشت و مقدمه آزادسازی خرمشهر فراهم نمیشد.
بلد الصواریخ یا شهر موشکها عنوانی بود که عراقیها در طول جنگ تحمیلی به شهر مقاوم و شهید پرور دزفول داده بودند. این شهر که مظهر مقاومت مردم در مقابل حملات موشکی عراق نام گرفت در ۱۳۶۵ خورشیدی از طرف جمهوری اسلامی ایران با نظر سنجی از مردم ایران به عنوان شهر نمونه معرفی و لوح زرین آن توسط دولت در یکی از میادین آن نصب شد.

شهری که «زخم» خورد، به خون نشست، و «تسلیم» نشد
دزفول تنها شهر اشغال نشدهای است که مورد شدیدترین حملات موشکی و بمباران هوایی و زمینی قرار گرفت اما هرگز تسلیم نشد؛ رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ، ۱۷۶ موشک غول پیکر «فراگ هفت و اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد.
هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بیدفاع شهر فرو ریختند و آتش بارهای عراق با شلیک پنج هزار و ۸۲۱ گلوله توپ نقاط مختلف شهر را هدف قرار دادند اما با این همه خسارت، مردم دزفول با تقدیم ۲ هزار و ۶۰۰ شهید، چهار هزار جانباز، ۴۵۲ آزاده سرافراز و ۱۴۷ مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساختند.
به پاس این پایداری در هفتمین سال جنگ تحمیلی به پیشنهاد دولت وقت، دزفول به عنوان «شهر نمونه مقاومت کشور» معرفی و در چهارم خرداد ۱۳۶۶ لوح زرینی به مردم دزفول اعطا شد؛ همچنین روز چهارم خرداد به نام روز مقاومت و پایداری مردم دزفول در تقویم جمهوری اسلامی نامگذاری شد.

شهری که «شهیدآباد» شد
حضرت امام خمینی(ره) در پیامی به مردم دزفول و در ستایش مقاومت قهرمانانه این مردم صبور و مومن فرمودند:
«شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. دزفولیها دین خود را به اسلام ادا کردند.» عاشورای دزفول در طول هشت سال جنگ تحمیلی مهمترین سازه در ایستادگی و پایداری مردم بود. کیست که تاسوعا و عاشورای دزفول را ندیده باشد؟ به راستی که تجلی این همه شور و شعور و معرفت و حرکت در روزهای جنگ به خوبی در دزفول دیده و تفسیر شد.
از نوحهها تا روضهها، از کتیبهها و عکسهای شهدا تا پلاکاردها و وصیتنامهها، از تشییع جنازهها تا حضور زینبوار مادران شهدا در گلزار شهدا، از علیاصغرهای دزفول تا شهدای بیسر همچون حضرت اباعبدالله، از رجزخوانیهای سربازان تا پیامهای زنان و مادران دزفولی در تشویق و ترغیب رزمندگان همه و همه صحنههای عاشورا را بارها و بارها تداعی میکرد.
در آن سالها هر کس که به دزفول میآمد یا با دزفولیها ملاقات میکرد، از سخنانشان بوی کربلا و عاشورا، بوی شهادت و مقاومت میشنید. دزفول، نماد پایداری و مقاومت ایران است و زنان و مردان مقاومش میتوانند الگو و اسوهای برای همه باشند در طول تاریخ:
ای شهر که شور محشرت در یاد است
تاریخ تو گلزار «شهید آباد» است
در برگه تقویم دلم آوردند
پیروزی تو: چهارم خرداد است
![]()
تو ایستادی چون درختی سبز...
بیرون زدند از پیلههای زخم، پروانههای شعلهور ناگاه
ای عطرهای منتشر در شهر آغاز شد صبح سفر ناگاه!
هی داغ پشت داغ میآمد، خرماپزان ماه شهریور!
در خواب نخلستان چهها کردند کبریتهای شعلهور، ناگاه!
سال هزار و سیصد و موشک … سال هزار و سیصد و ترکش...
باران آتش آمد و بارید: شرجیترین بغض خبر، ناگاه
با چادر گلدار خود بستند، زخم تو را ای سرزمین صبر
اردیبهشتی بر تنت گل کرد، با مادران خون جگر ناگاه
دست تو در خطاطی صبر است، یک دست در تمرین گلدوزی
میجوشد از هر پنجهی دستت، آوازهی چندین هنر ناگاه
تو ایستادی چون درختی سبز در چار فصل آتش و موشک
تا زخمهای قامتت گل کرد، شد شاخههایت پرثمر ناگاه
از رود دز تا سینهی کارون، رازی بزرگ و تازه در جریان
چون مرغ دریایی که واکرده است، در آسمانت بال و پر، ناگاه
از هفتخان غم گذر کردی این قصه، پایانش چه شیرین است
در خاطرات پهلوانانت، روییده دشت نیشکر، ناگاه
پیداست از خرمای سوزانت، یک زاگرس داغ است در جانت
بر جلگه های سبز خوزستان، شد باغ صبرت پرثمر، ناگاه
شاعر: عالیه مهرابی
نظر شما