به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، مصطفی هنوز پسر بچه بود که جنگ تمام شد، اما عشق مردان جنگ، ردی سرخ در زندگیاش گذاشت.
مصطفی یک جوان امروزی بود؛ در دانشگاه شریف درس خواند، زن و بچه و زندگیاش را دوست داشت، خوش تیپ میگشت، ماشین خوب سوار میشد و اهل سرعت و هیجان بود.
بعد از دانشگاه برای کار رفت سازمان انرژی اتمی. از پست کارشناس شروع کرد و وقتی که شهید شد، معاون بازرگانی سایت نطنز بود.
این مرد الهی در ۲۱ دی ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد.
همسر شهید نقل میکند: « این چند سال آخر نمودار کاری ایشان صعودی بود. برخی مواقع آقا مصطفی را سه هفته میشد که پیدا نمیکردیم؛ شاید یک روز جمعه و کوتاه میتوانستیم ببینیمش.
وقتی شکایت و گلایه میکردم، میگفت این کار را انجام بدهم، بیرون میآیم. دروغ هم نمیگفتند، آن کار را انجام میدادند، کاری دیگری بهشان پیشنهاد میشد و این سیستم ادامه داشت.
ولی وقتی دل نگرانی آقا را برای سایت میگفتند، برای بنده هم این دلنگرانی آقا مهم بود.
وقتی میگفتند کارهایی که کردم را باید به سرانجام برسانم، قانع میشدم؛ یک بار پیش آیتالله خوشوقت رفته بودند و از آیتالله خوشوقت پرسیده بودند که "ظهور چقدر نزدیک است؟"
آقای خوشوقت فرموده بودند: "این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار میکنید".
خانم کاشانی گفت: یک بار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایشهای آقای خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم چون احساس میکردم اگر بخواهم جلویش را بگیرم گویی که جلوی امام زمان(ع) ایستادم.
نمیگویم این حرف قطعی است اما به نظرم مملکت باید اصلاح بشود تا مصلح بیاید.
در بخشی از وصیتنامه شهید احمدی روشن آمده است:
«بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشاندهاند و خود را خیرخواه مردم میدانند. نمیگذارند که چشم مردم حقیقت را ببیند.
به گفتهی شهید چمران: “وقتی کوس جنگ به صدا درآید شناختن مرد از نامرد آسان میشود”. اینان همانهایی هستند که وقتی بوی خون به مشامشان رسید در هفت سوراخ خزیدند و شانه خالی کردند و حال آمدهاند و داعیهی انقلاب را دارند، کجا بودید وقتی بچههای ما در خون وضو میساختند آیا کور بودید و ندیدید؟
حال به گورستان بروید و ببینید تاریخ بشریت تا به حال مانند این همه جوان ما دیده است که غالباً با سنی حدود ۱۸-۲۲ سال خود را در کام مرگ انداختند، حال مجالس که برای شهدا برگزار میشود خالی است.
به خدا که همهی اینها جواب دارد. چرا نمیدانید که بزرگترین نعمت را خدا به ما داده است که در حکومتی الهی زندگی میکنیم به رهبری ولایت فقیه. گوشتان را باز کنید و بشنوید سخن، سخنگوی آمریکایی که گفت: “اگر ما جایگاهی بهعنوان ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم بزرگترین بار را از دوش خود برداشتهایم” آیا حالا اگر کسی با این اصل مخالفت دارد جیره خور امریکا نیست؟
از طرفی با عمال داخلی ما را تحت فشار قرار دادهاند از طرفی با محاصرههای اقتصادی گلوی ما را میفشارند و با این دو اصل مردم را در مضیقه قرار دادهاند تا از انقلاب روگردان شوند.
و ایکاش مردم میتوانستند بدانند که چه کسی خیرخواه آنان است، چپیها داعیهی اصلاحطلبی دارند، راستیها نیز داعیهی صاحب انقلابی را دارند و به امیرالمؤمنین قسم که هیچ کدام خیرخواه مردم و انقلاب نیستند و همه به منافع خود میاندیشند.
امام خمینی(ره) فرمودند: “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به انقلاب آسیبی نرسد” و حال من تصمیم گرفتهام در آخرت و پل صراط با کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرگردانم.
اما کار مهم و سختی که بر دوش ما نهاده شده این است که با این تحریفات مبارزه کنیم و کار ما شاید به مراتب مهمتر از کار شهداست که اگر انقلاب از این وهله خارج شود ما هم پاسدار انقلاب بودهایم و هم پاسدار خون شهدا و شاید اجر و ثواب ما بیشتر از آنها باشد. و این ممکن نیست غیر از اینکه به طور کامل پشتیبان ولی فقیه باشیم که فرمودهی حضرت صاحبالزمان میباشد.
و این استدلال را به قول حضرت امام(ره) بعضیها نمیدانند و اگر دانسته باشند و با ولی فقیه مخالفت کنند مرتد هستند، حال میفهمیم چرا امام زمان (عج) ظهور نمیکنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبانها نیست و یقیناً در قلوب و دلها نیست. حال اگر مهدی(عج) ظهور کند مردم باز هم یادشان میرود و حال بیا و بگو مردم این مهدی است که ۱۴۰۰ سال ضجه زدید که بیا بیا… .
خدایا ما را در امتحانی سختتر از این قرار مده، بسیار دعا کردهام که ای کاش جزءآن ۳ تن بودم [که] با علیعلیهالسلام ماندند ولی کمتر دعا کردهام که ایکاش در آن زمانه میزیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم.»
نظر شما